رهایی
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- نویسنده : جوزف کنراد
- مترجم : کیومرث پارسی
- چاپ و سال / کشور: چاپ اول 1380
- تعداد صفحه : 501
توضیحات
تام لینگارد دریانوردی انگلیسی است که سالها روی کشتی خود در اقیانوس آرام در حال زندگی است و آبها و جزایر آن مناطق (حوالی گینه نو) را به خوبی می شناسد. او در یکی از سفرهایش با حسیم و ایمادا که حکومت خود را در یکی از جزایر بر اثر کودتای یکی از بستگانشان از دست داده اند , آشنا می شود. حسیم جان تام را در گیروداری نجات می دهد و لذا تام مدیون اوست و قول می دهد که برای بازگرداندن آنها به قدرت ,تلاش کند.
تام دو سال را صرف جمع آوری مهمات و جلب موافقت یکی دو قبیله و ... می کند تا به این قولش عمل نماید. کمی قبل از شروع عملیات , یک کشتی تفریحی انگلیسی در یکی از سواحل به گل می نشیند و به نوعی نقشه لینگارد به هم می ریزد. کشتی تفریحی متعلق به یکی از این اشرافزاده های اعصاب خورد کن است که البته همسر اعصاب خورد نکنش نیز همراه اوست! برخورد لینگارد و خانم تراورس مسیر حوادث را به سمت دیگری می کشاند...
رمان مضمونی عاشقانه دارد. مترجم در مقدمه مدعی است که " رهایی , داستان زیبایی است که رویدادهای تلخ و شیرین آن تاثیری شگرف بر قلبها می گذارد و خاطره آن , ماه ها و سال ها پس از پایان مطالعه متن , باقی می ماند". البته روی من که چنین تاثیری نداشت (محتملاً به دلیل دل سنگ بودن من!) و فکر کنم تنها خاطره ای که بعد از ماه ها و سال ها از این کتاب برای من باقی بماند این باشد که کتابی از کنراد را خوانده ام! به نظرم حتا اگر ترجمه مناسب تری داشت و از غلط های تایپی هم بری بود , باز هم این قابلیت را نداشت که چنان تاثیر شگرفی روی خواننده بگذارد. به اعتقادم زبان اثر (متنی که ما می خوانیم) به گونه ای در نیامده که خواننده را جذب یک داستان کلاسیک عاشقانه ساده بکند.
تام دو سال را صرف جمع آوری مهمات و جلب موافقت یکی دو قبیله و ... می کند تا به این قولش عمل نماید. کمی قبل از شروع عملیات , یک کشتی تفریحی انگلیسی در یکی از سواحل به گل می نشیند و به نوعی نقشه لینگارد به هم می ریزد. کشتی تفریحی متعلق به یکی از این اشرافزاده های اعصاب خورد کن است که البته همسر اعصاب خورد نکنش نیز همراه اوست! برخورد لینگارد و خانم تراورس مسیر حوادث را به سمت دیگری می کشاند...
رمان مضمونی عاشقانه دارد. مترجم در مقدمه مدعی است که " رهایی , داستان زیبایی است که رویدادهای تلخ و شیرین آن تاثیری شگرف بر قلبها می گذارد و خاطره آن , ماه ها و سال ها پس از پایان مطالعه متن , باقی می ماند". البته روی من که چنین تاثیری نداشت (محتملاً به دلیل دل سنگ بودن من!) و فکر کنم تنها خاطره ای که بعد از ماه ها و سال ها از این کتاب برای من باقی بماند این باشد که کتابی از کنراد را خوانده ام! به نظرم حتا اگر ترجمه مناسب تری داشت و از غلط های تایپی هم بری بود , باز هم این قابلیت را نداشت که چنان تاثیر شگرفی روی خواننده بگذارد. به اعتقادم زبان اثر (متنی که ما می خوانیم) به گونه ای در نیامده که خواننده را جذب یک داستان کلاسیک عاشقانه ساده بکند.