توضیحات
کاترینا بلوم منظم وخجالتی که تمام هفته را به کار کردن می گذراند بی آنکه وقتی برای تفریح برای خودش باقی بگذارد و حتی " با اینکه حقوق روزهای مرخصی اش را از فه نر و بلورنا می گرفته اما در این ایام یا برای خود آنان و یا در جای دیگر کار می کرده است " و دوستانش به سبب سخت گیری و سرد بودن، وی را "خواهر روحانی" خطاب می کنند و دکتر بلورنا و همسرش وی را تا حدی امل می دانند؛ به ناگاه در افکار عمومی به زنی بی مبالات و بی آبرو تبدیل می شود که همه ی مردم کم و بیش عکسش را روی صفحه ی اول دیده اند و در مورد رابطه ی او و " آقای مهمان" و یا "آقای مهمان ها " همه جور داستان سرایی کرده اند و این فروپاشی عظیم و سقوط دفعی تنها و تنها به لطف صورت می گیرد. روزنامه ای که افکار عمومی را در دست دارد و خبرنگارانش بی آنکه کوچکترین عذاب وجدانی مهمانشان شود ، نقل قول ها را تحریف و گاه وارونه می کنند. روزنامه ای که مطالبش با چند تلفن کوچک و البته از سوی افراد بزرگ ! قابل اصلاح و تغییر است و شاید روزنامه ای که به راحتی اسم و آدرس بلوم را در اختیار خوانندگان خشمگین و متعهدش ! قرار می دهد تا وقیحانه ترین الفاظ و دشنام ها را نثارش کنند.کاترینا از درون نابود می شود و با این وجود تنها به خاطر "لودویک عزیز" سعی می کند خودش را آرام و خونسرد نشان دهد و در پس این خونسردی تصمیمی می گیرد که هفته ای پیش از روی دادن آن اتفاقات ، اطرافیانش ممکن نبود حتی در هولناک ترین کابوس هایشان در مورد او متصور شوند. حق تکثیر:تهران: خوارزمی، ۱۳۵۷