توضیحات
این نوشتار به بررسی تحولات فکری و اعتقادی در مسیحیت غرب از اواخر قرون وسطی تا زمان ورود به دوره روشنگری و روی آوردن به جهان بینی عقل گرایانه می پردازد. نویسنده دوران یاد شده را به چهار بخش تقسیم می کند: 1- حکمت مدرسی در اواخر قرون وسطی 2- اومانیسم در دوره رنسانس 3- نهضت اصلاح دینی 4- دوره پس از نهضت اصلاح دینی به عقیده وی مجموعه این دوران همانند پلی است که قرون وسطی را به دوره روشنگری و عصر مدرنیته متصل می کند. وی با ارائه تعریف و ویژگی های هر یک از چهار بخش فوق، طرز تلقی های هر دوره را از مسیحیت و همچنین تحولات دینی مربوط به هر یک را توضیح می دهد. درباره دو بخش اول مطالب ذیل مطرح شده اند: ویژگی حکمت مدرسی یعنی نظام بخشی و عقلانی سازی الهیات مسیحی در پرتو ارسطوگرائی، تنوع رویکردهای موجود در حکمت مدرسی، موضوعات مهم مورد بحث در این حرکت، ویژگی جنبش اومانیستی، یعنی رجوع به دوران کلاسیک در زمینه فرهنگ و الهیات، تاثیر اومانیسم بر الهیات و نبود فلسفه ای منسجم در جنبش اومانیسم دوره رنسانس. در باب نهضت اصلاح دینی، نویسنده آن را به چهار جنبش که در نقاط مختلف اروپا ظهور یافتند تقسیم می کند و در مورد هر یک به بحث از رهبری، طرز تفکر و برنامه ها و اهداف آن می پردازد. وی با بیان این که دغدغه اصلی نهضت اصلاح دین پرداختن به منابع الهیاتی و نیز آموزه های مسیحی برآمده از آن منابع بوده است، از این دو موضوع به طور جداگانه بحث می کند; در باب منابع الهیات اصرار اصلاح گرانی مثل لوتر و کالون بر شعار لزوم رجوع به کتاب مقدس را شاخصه مهم حرکت آنان می شمرد و در باب اعتقادات مسیحی، آموزه لطف، آیین های مقدس و آموزه کلیسا از دیدگاه اصلاح طلبان را مورد بحث قرار می دهد. نویسنده در پایان به روی آوری دوباره به عقل گرایی ارسطویی در دوران پس از نهضت اصلاح دینی به منظور حفاظت از دستاوردهای این نهضت، و پیدایش تدریجی عقل گرایی در الهیات و سرانجام ظهور دئیسم و انتقال به دوران مدرن اشاره می کند. منشامقاله :هفتآسمان، ش ۱۵، (پاییز ۱۳۸۱): ص ۱۳۷ - ۱۶۶.