مرگ خوش
-
5.0 (1 رای)
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- نویسنده : آلبر کامو
- مترجم : احسان لامع
- چاپ و سال / کشور: تهران 1387
- تعداد صفحه : 142
توضیحات
این رمان 17 سال بعد از مرگ کامو به چاپ رسیده است ، در حالیکه در 25 سالگی کتاب را نوشته بوده . در مورد شخصی به نام پاتریس مورسو است که یک جورایی با یک توافق غیر مستقیم زاگرو فلج را به قتل رسانده و پول های فراوان او را برای خود بر می دارد . مورسو با این پول به سفر و به عبارتی به جست و جوی خوش بختی می رود . گاهی به کشورهای مختلف سفر می کند ، گاه با دوستانش در الجزیره جمعی زندگی می کند ، ازدواج می کند ، تنها در یک روستا ساکن می شود و .....
کلا دیدگاه های خاصی داره نسبت به معنی زندگی به خوشبختی به ....
گفته می شه یک جورایی پیش زمینه رمان بیگانه است اما پوچ گرا نیست ...... کلا که شما را یاد بیگانه می اندازه انسانی با دیدگاه خیلی خاص متفاوت با بقیه در جست و جوی خوشبختی و تاکید به این نکته که خوشبختی حتما قالب و تعریف متداول را نمی خواد اصلا شاید بتونید با بیکاری خوشبخت باشید مهم اینکه به دنبالش برید
احتمالا کامو کتاب را دوست نداشته که نذاشته چاپ شه اما به نظر من کتاب بدی نبود البته خیلی مشکلات داشت ها مثلا با وجود بار فلسفی که موضوع کتاب یدک می کشه هیچ وقت هیچ توضیحی راجع به تفکرات و زاویه دید مورسو بیان نمی شه و شما از روی اتفاقات حدس می زنید یعنی اونقدر عمیق نیست اما خوب آنچنان هم که می گن بد نیست به نظر من ارزش خوندن را داشت . تازه این همه کتاب گیج کننده هست این گیج کنندگی خاصی نداشت که اینقدر همه می گن
من کلا چون با ادمهایی که دنبال خوشبختی خودشون هستن و معتقدند مهم نیست با بقیه چی کار کنند چون هیچ غم یا عشق ابدی وجود نداره مشکل دارم نمی تونم کتابی که شخصیت اصلیش چنین ادمی هست را دوست داشته باشم مشکلم با این کتاب هم همینه در نتیجه از کتاب خیلی بدم می یاد چون عقایدش را اصلا قبول ندارم
قسمت های زیبایی از کتاب
پول روی همه حرومزادگی ها رو می پوشونه
صندلی های درب و داغان ، کمدی با آیینه ای رنگ و رو رفته و میز آرایش گوشه شکسته ، برایش وجود خارجی نداشتند :عادت همه چیز را کدر کرده بود .
تو سن و سال ما ، آدم ها عاشق هم نمی شن ، بلکه به هم لذت می دن ، فقط همین .
دوست ندارم جدی صحبت کنم . چون در این صورت فقط یک چیز می مونه که درباره ی اون حرف بزنم توجیهی که می تونی برای زندگی داشته باشی .
گفت : کسی که تو رو دوست داشته باشه دچار رنج زیاد می شه ...... و به خاطر حرکت ناگهانی مورسو دچار شگفتی شد و حرفش را برید .
پاتریس که سرش را زیر سایه برده بود داد زد : احساسات دیگران روی من تاثیری نداره .
زاگرو گفت : این واقعیته . من هم واقعیت را گفتم روزی تنها می مونی ، همین .
شوق به خوشبختی با ارزش ترین چیزیه که تو قلب آدم نهفته س.
داشتن پول یعنی تصاحب زمان . این نظر اصلی منه . زمان را می شه خرید . پول دار بودن یا شدن داشتن زمان برای خوشبختیه ، اگه عرضه شو داشته باشی .
همه بدبختی و بی رحمی تمدن را می شه با یه اصل بدیهی احمقانه سنجید : ملل خوشبخت تاریخی ندارن .
منتظر مردی نباش که باهات کنار بیاد . این اشتباهیه که خیلی از زن ها دچارش می شن . تو خودت خوشبختی را پیدا کن .
کلا دیدگاه های خاصی داره نسبت به معنی زندگی به خوشبختی به ....
گفته می شه یک جورایی پیش زمینه رمان بیگانه است اما پوچ گرا نیست ...... کلا که شما را یاد بیگانه می اندازه انسانی با دیدگاه خیلی خاص متفاوت با بقیه در جست و جوی خوشبختی و تاکید به این نکته که خوشبختی حتما قالب و تعریف متداول را نمی خواد اصلا شاید بتونید با بیکاری خوشبخت باشید مهم اینکه به دنبالش برید
احتمالا کامو کتاب را دوست نداشته که نذاشته چاپ شه اما به نظر من کتاب بدی نبود البته خیلی مشکلات داشت ها مثلا با وجود بار فلسفی که موضوع کتاب یدک می کشه هیچ وقت هیچ توضیحی راجع به تفکرات و زاویه دید مورسو بیان نمی شه و شما از روی اتفاقات حدس می زنید یعنی اونقدر عمیق نیست اما خوب آنچنان هم که می گن بد نیست به نظر من ارزش خوندن را داشت . تازه این همه کتاب گیج کننده هست این گیج کنندگی خاصی نداشت که اینقدر همه می گن
من کلا چون با ادمهایی که دنبال خوشبختی خودشون هستن و معتقدند مهم نیست با بقیه چی کار کنند چون هیچ غم یا عشق ابدی وجود نداره مشکل دارم نمی تونم کتابی که شخصیت اصلیش چنین ادمی هست را دوست داشته باشم مشکلم با این کتاب هم همینه در نتیجه از کتاب خیلی بدم می یاد چون عقایدش را اصلا قبول ندارم
قسمت های زیبایی از کتاب
پول روی همه حرومزادگی ها رو می پوشونه
صندلی های درب و داغان ، کمدی با آیینه ای رنگ و رو رفته و میز آرایش گوشه شکسته ، برایش وجود خارجی نداشتند :عادت همه چیز را کدر کرده بود .
تو سن و سال ما ، آدم ها عاشق هم نمی شن ، بلکه به هم لذت می دن ، فقط همین .
دوست ندارم جدی صحبت کنم . چون در این صورت فقط یک چیز می مونه که درباره ی اون حرف بزنم توجیهی که می تونی برای زندگی داشته باشی .
گفت : کسی که تو رو دوست داشته باشه دچار رنج زیاد می شه ...... و به خاطر حرکت ناگهانی مورسو دچار شگفتی شد و حرفش را برید .
پاتریس که سرش را زیر سایه برده بود داد زد : احساسات دیگران روی من تاثیری نداره .
زاگرو گفت : این واقعیته . من هم واقعیت را گفتم روزی تنها می مونی ، همین .
شوق به خوشبختی با ارزش ترین چیزیه که تو قلب آدم نهفته س.
داشتن پول یعنی تصاحب زمان . این نظر اصلی منه . زمان را می شه خرید . پول دار بودن یا شدن داشتن زمان برای خوشبختیه ، اگه عرضه شو داشته باشی .
همه بدبختی و بی رحمی تمدن را می شه با یه اصل بدیهی احمقانه سنجید : ملل خوشبخت تاریخی ندارن .
منتظر مردی نباش که باهات کنار بیاد . این اشتباهیه که خیلی از زن ها دچارش می شن . تو خودت خوشبختی را پیدا کن .
