توضیحات
داستان کوتاه رده سنی کودک و نوجوان نگاهی به کتاب: برای مادرم حرف ھای زیادی دارم که ھیچ گاه نشنیده است و مطمئن ھستم که اگر آنھا را بگویم خیلی می ترسد و فوراً من را در آغوش می گیرد ولی دراین مدت، درخت سیب ھمه چیز را به من آموخته است و حتی می توانم حرف ھای این موجودات، که من را زندانی کرده اند، درک کنم و الان می دانم چرا من را از جنگل دزدیدند و با خود به اینجا آوردن چون فکر می کردم که آنان می خواھند مثل گرگ ھا من را بخورند اما پس از مدتی ھیچ خشونتی از آنان ندیدم و زندگی زیبای من و مادرم را ک در جنگل بھ سر می بردیم،از بین بردند به این خاطر که بچه کوچکی که من را به این لانه آورد، سنجاب ھا را دوست دارد و می خواھد از نزدیک با سنجاب ھا زندگی کند...