توضیحات
تصویرگر: ناصر عزیزی «میانماه»، دختر روستایی، به «گلبانو»، زن زائو، دروغی میگوید. گلبانو او را نفرین میکند. میانماه دچار افسردگی میشود. پدرش او را به کوهستان میفرستد تا نزد عمویش زندگی کند. سیل روستا را میبرد. میانماه و عمویش برمیگردند تا ... حق تکثیر: تهران: اشک، ۱۳۷۷