Description
. مترجم: شعر کددیش، همان مناجاتی که اهل یهود برای مرده میخوانند از شب اول مرگ تا سپیده صبح، ادای دین گینزبرگ است به جنونی که از مادر مجنونش به ارث برد که به شعرش برکتها داد. وقتی نائومی گینزبرگ از جهان رفت، یک زن، یک کمونیست و یک دیوانه، خاخامها حاضر به خواندن کددیش برای او نشدند. پس گینزبرگ کددیش خودش را برای او سرود. در این کولاژ زبانی دیوانهوار، گینزبرگ ادبیات را در اصیلترین هوساش دنبال میکند: هوس همه چیز گفتن. آخرالزمان به قالب روز حشر ساختار کلی این شعر را میسازد. همه با هم محشور میشوند: پدرش لوئیز گینزبرگ، برادرش یوجین، چاپلین، بوریس گودانوف، دابز، چالیاپین، تیمارستانها، اولین مهاجران، معصومیت ۰۳۹۱، وحشت نازیها، تمامی مردگان از نو برمیخیزند: آدمها، تصاویر، خاطرات، احساسات، خیالات، هراسها، عشقها، اندوهها. حق تکثیر: جزوه های رایگان ناممکن، نشر اینترنتی و آزاد سایت «ناممکن»، سال 2014