توضیحات
توضیحات مترجم در این جزوه ، خودکاوی به عنوان شیوه ای برای شکوفایی استعدادهای نهفته انسان و بعنوان شیوه رهایی انسان از قید و بندهای ذهنی – روانی مطرح شده است . مطالعه این جزوه می تواند بسیار مفید باشد ولی خارج از این " خودکاوی فروم " انسان را چنان مستقیم مورد خطاب قرار می دهد که نمی توان جزوه را به انتها رساند و از ان تأثیر نگرفت . حتما روانکاوی و خودکاوی یگانه راههای رشد دادن شخصیت انسانی نیستند . زندگی اجتماعی با همه فراز ها و نشیبهای آن اساس شکوفایی انسان است . ولی متأسفانه توان مقابله با ناسازگاریهای زندگی و تودما توان بهره گیری از امکانان رشدی انسانی در مواردی چنان رو به ضعف نهاده و در مواردی نیز چنان مقهور نیرویی قویتر از اهداف خفته انسانی شده است که بدون تلاش برای ایجاد امادگی لازم تحقق آزادی عمیق و شکوفایی همه جانبه انسان امری است ناشدنی . خودکاوی همانگونه که فروم میگیویو :شیوه ای است برای دستیابی به " هنر زندگی " و " هنر بودن " . انسان تنها در خلال شناخت از شخصیت واقعی خویش می تواند تأثیرات مفید و غیر مفید زندگی خود را از یکدیگر تمیز دهد و بدینسان تلاشی برای شدن را آغاز دارد . در موقعیت فرهنگی جوامع معاصر تمامی عملکردها و اعتقادات انسان ، حتی زمانیکه ان را یگانه عملکرد و اعتقاد شخصیت واقعی خود بپنداریم ، می تواند و باید مورد شک قرار گیرند . چرا که از یکسوی روند زندگی اجتماعی انسان تحت تأثیر نیرو و هدفی خارج از انسان شکل می گیرد ( تلاش برای رسیدن به موقعیت برتر اجتماعی ) و از سوی دیگر ( بعنوان برایند زندگی ) – اشکال این روابط بیرونی و دورنی انسان اشکالی مریض هستند . جامعه کنونی وجود سطح معین و متعارضی از بیماریهای روحی ( روان رنجوری ، خودکم بینی ، فروتنی ، خودشیفتگی ، خودگمگشتگی .. ) را به رسمیت می شناسد و حتی روانکاوی اجتماعی هرگونه تلاشی را برای شناخت از کیفیات روانی اسنان با چشمداشت به آن سطح معین از بیماریهای روحی آغاز می دارد و انها را به رسمین می شناسد . همچنین بررسی هرگونه فعل و انفعالات اجتماعی – سیاسی بدون وقوف بر واقعیات روان رنجوری عملی غیرممکن و غیرواقعی می نماید . در این حال و در مورد فرد انسانی تحقق یابی و شکوفایی وی تنها از قِبَل کارش در ضمیر ناخوداگاه او شدنی است . طبعا چنین تلاشی در عین حال که رهایی درونی انسان را ببار می آورد ، رهایی اجتماعی انسانی در خود صیقل داده و تحقق انرا غملی می سازد . اریک فروم از دهه سی قرن حاضر و توسط نگارش کتابهای " هنر عشق ورزیدن " و " داشتن یا بودن " بعنوان چهره ای معروف و معتبر در روانکاوی اجتماعی شناخته شده است . تعالیف وی همگی جنبه ای انتقادی نسبت به جامعه معاصر دارند . در نوشته های وی خطوط تحولی عظیم در مکتب انسانگرایی و سنگ بنا انسانگرایی نوین را می توان مشاهده کرد . فروم از جمله متفکرانی بود که با نگرش به حوادثی که زندگی انسان امروزی را شکل می دهند درصدد آشکار نمودن واقعیات زندگی انسانی برامد تا بدین وسیله انسان را به مفهوم خاص کلمه نسبت به اهداف زندگی خویش اگاه سازد ، اینکار را وی از جایگاه روانکاو ، فیلسوف ، جامعه شناس و انسانی جویای " بودن " هدیت میکرد . دهها کتاب و مقاله در طول عمر خویش به رشته تحریر دراورد گواهی بر اثبات تمرکز این خواست یعنی خواست رسیدن انسان به موقعیتی انسانی در نزد وی می باشد . فروم در ارتباط با موقعیت انسان در جامعه معاصر می نویسد : " در قرن 19 مسأله این بود که " خدا مرده است " . در قرن 20 مساله این است که " انسان مرده است " ...خطری که ما را تهدید می کند آدمک کوکی شدن اسن ، راه چاره چیست ؟ بیرون آمدن از حالت شور و سرمستی که بدان دچاریم و توجه به تولد انسان حقیقی و خودشناسی ... انسان امروزی در برابر نیروهای اجتماعی و اقتصادی که خود ایجاد کرده درمانده است . بشر کنونی محصول دست خود را پرستش می کند . به بتهای جدید سجده می کند ، ولی به خدایی که بر او فرمان میراند سوگند یاد می کند که بتها را خواهد شکست . انسان فقط با ایجاد جامعه سالم می تواند از عواقب دیوانگی خود در اما باشد ، جامعه ای که با نیازهای انسانی منطبق است . نیازهایی که ریشه آنها در شرایط زیست و هستی است ، جامعه ای که در ان پیوند انسان با انسان بر پایه عشق ، برادری و مئولیت مشترک استوار است نه بر خون و سرزمین . جامعه ای که امکان می دهد تا بشر با خلاقیت ، نه با ویرانگری ، از طبیعت فراتر رود . جامعه ای که حس " خود " بودن را از طریق بکار بردن نیروهای خود و نه بوسیله همرنگی ایجاد می کند ، جامعه ای که در ان سیستم جهتگیری و اخلاص وجود دارد بی انکه نیاز به انحراف از حقیقت و پرستش بتها باشد ، چنین جامعه ای سالم است ( جامعه سالم ، 1955 ، مجموعه آثار فروم جلد 4 ) . اریک فروم در 1900 میلادی در آلمان به دنیا آمد . و در 1980 در سوئیس دیده از جهان فروبست . دوران جوانی فروم در شرایطی سپری شد که اروپا سرگرم پشت سر گذاشتن تحولات اجتماعی عظیمی بود ، جنگ جهانی اول ، ظهور فاشیسم در ایتالیا ، قدرت گیری نازی ها در آلمان ، شدت یابی جنبش کارگری ، جنبش های اجتماعی و توأما سرکوبهای وسیع اجتماعی . فروم که به هنگام وخامت یافتن اوضاع اروپا پس از سالهای دهه بیست قرن حاضر تحصیلات خود را در روانکاوی ، فلسفه و جامعه شناسی به پایان رسانیده بود از موقعیت بهتری برای دخالت در ان تحولات برخوردار بود . در زمان روی کار امدن رژیم هیتلری ، فروم که میدانست جوهر زندگی انسانی نمی تواند با چنان تفکرات وحشیانه ای همساز باشند ، از خود سؤال نمود که از چه روی انسان متمدن امروزی به چیزی تن می دهد که زندگیش را به نابودی می کشاند ؟ " برآیند این سؤال تحقیق وسیع و موشکافانه ای بود که وی در مرسسۀ روانکاوی فرانکفورت به سال 1929 – 1932 به انجام آورد و ان را در کتابی تحت عنوان " کارگران و کارمندان در زمان قدرت گیری رایش سوم " انتشار داد . در این کتاب نکات تکان دهنده ای به اثبات عینی درمی آید که بیانگر لزوم تعییری وسیع در سطوح تفکر انتقادی می باشد " : در جهان امروز انسان از چنان قابلیتی برخوردار است که می تواند با جدیتی مسحور کننده شرایطی را به وجود اورد که مرگ خویش را در ان تضمین کند " . وی درآنزمان چنین قابلتی را در انسان شور مرگ نامیده بود ، با همان عنوان نامگذاری کرد . ولی به سرعت متوجه گردید که با اینکار به انسان و عکس العملهای وی نسبت به جهان پیرامونش خصلتی روحانی و ماوراءطبیعی را می بخشد ؛ این خلاف اعتقاد وی به انسان و روند تأثیرپذیری انسان اجتماعی در منطق وی بود . طرح این نکته نقش عمده ای در زندگی وی ایفا نمود بدینشان که وی اساس روانکاوی را عمیقا به نقد کشید و تحت تأثیر آموزشهای مارکس ، باخ اوفن ، شوپن هاور و فروید پلی بین واقعیات روحی انسان و حقایق زیست مادی وی زد .وی که هدف اجتماعی کمونیسم موجود را در غالب عملکردهای شوری و احزاب کمونیست آنزمان نادرست می دانست هدف اجتماعی خویش را تحت تأثیر واقعیات تعالیم مارکس به نام سوسیالیسم انسانگرا عرضه داشت . در زمان قدرت گیری هیتلر ، فروم از دو جهت یکی یهودی بودن و دیگری نامناسب بودن افکارش برای نازیها مجبور به مهاجرت گردید . سالهای زندگی وی در آمریکا سالهای شکوفایی استعدادهای وسیع وی بودند . در این سالها بود که وی همراه با داشتن کرسی استادی در دانشگاه های مختلف امریکا همزمان به کار تألیف کتابهای گران قدری در روانکاوی اجتماعی و روانشناسی تحلیلی پرداخت . ترجمه حاضر بخش حذف شده از کتاب " داشتن یا بودن " یکی از بزرگترین آثار علمی اریک فروم در زمینه تحقیقات روانکاوی و اجتماعی و موقعیت حاضر انسان در اجتماع است . فروم برای پرهیز از هرگونه سوءتفاهمات احتمالی که می توانست برای خواننده به وجود آید – و این بخش را در پند و اندرز زندگی دریابد – این بخش را از کتاب خویش حذف کرد . هشت سال پس از مرگ فروم ( 1980 ) این بخش به صورت مقاله ای در ماهنامه آلمانی زبان " روانشناسی امروز " چاپ گردید و این ترجمه از روی ان مقاله صورت گرفته است . بدلیل اینکه این نوشته بخشی از یک کتاب جامعه می باشد ، مستقل آوردن ان در اینجا نمی تواند بدور از اشکال باشد . مطالعه کتاب " داشتن یا بودن " بدون اینکه لزومی باشد کمک بزرگی به استفاده بهتر از این مقاله است . در ترجمه متن سعی شده است تغییری درمحتوای اصل داده نشود در سراسر متن تمامی جملات و یا کلمات داخل " از مترجم است . در انتهای جزوه نیز برخی از واژه های تخصصی توضیح داده شده است . م . راه درخشان