کرسی نشینان کابل: احوال دولتمردان افغانستان در روزگار امیر امان الله خان
- 3.0 (2 رای)
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- نویسنده : مهدی فرخ
توضیحات
به کوشش: محمدآصف فکرت کتاب توسط آقای سید مهدی فرخ ، سفیر ایران در افغانستان بتاریخ 1306 ش تالیف شده است غرض نویسنده از تالیف کتاب این بوده که بیوگرافی و شرح حال آنروزافغانستان را باختصار جمع آوری نماید تا در دسترس دیگر سفیران ایران در افغانستان قرار گرفته و در ماموریت آنان سودمند واقع شود ، به اعتقاد مولف معمولاسفراء می آیند در کشور مورد نظر لکن اطلاعاتی از موقعیت و شان خانوادگی ، قبیله ای ، سیاسی ، و حکومتی شخصیتهای موثر کشور افغان ندارند و باید مدتها بمانند تا اطلاعات لازم را بدست آورند . جهت تسهیل * آنان نویسنده سعی کرده از طرق مختلف اطلاعات لازم و مقدمه را بدست آورده و جمع آوری نماید تا * بهره مندی آیندگان واقع شود. از سلطان افغان شروع میکند بعد به شاهزادگان و موقعیت آنها می پردازد . امراء لشکر و دولت نمایندگان مجلس درباریان از دیگر افرادی هستند که اجمالی از وضعیت سیاسی و مالی آنها آمده است . برای کسانیکه پیرامون تاریخ معاصر افغانستان بخصوص اوائل سده بیست میلادی آن کشور نیازمند به مطالعاتی باشند مطالعه کتاب مفید خواهد بود . نویسنده سعی دارد تا حدی واقعبینی در بیان شرح حال رجال رعایت نماید . اگر چه در خیلی از موارد باجمال و اختصار گذشته است .کتاب برای کسانیکه پیرامون تاریخ معاصر افغانستان مطالعاتی دارند مفید است . شاه امانالله خان ( غازی امانالله خان) سومین پسر حبیبالله خان فرمانروای افغانستان از دودمان بارکزی بود. اصلاحات شاه امانالله خان که در سال ۱۹۲۳ که در زمینههای اجتماعی انجام شد به واکنش عناصر سنتی و محافظهکار منجر شده و پس از یک جنگ داخلی، در سال ۱۹۲۹ وی به کنارهگیری از سلطنت وادار شد. با استعفای امان الله خان و جانشینی وی توسط معین السلطنه عنایت اله خان (۱۴ ژانویه) و استعفای سردار عنایت اله خان (۱۷ ژانویه)، حبیبالله کلکانی معروف به بچه سقا که به کابل حمله کردهبود ارگ شاهی را تصرف کرد.پس از اینکه در فوریه ۱۹۱۸ م. حبیبالله خان کشته شد با اینکه پسر بزرگش عنایتالله ملقب به معینالسلطنه بجانشینی او تعیین شده بود برادرش نصرالله خان خود را شاه و جانشین برادر خواند ولی امانالله با این عنوان که معینالسلطنه از حق خود صرف نظر کرده است از کابلیها برای خود بیعت گرفت و با مساعدت مردم و عدهای از بزرگان دست عمویش را از امارت کوتاه کرد و در ۱۹۱۹ م. با قشون سرحدی هندوستان جنگید. این جنگ که معروف به جنگ استقلال و سومین جنگ افغانستان با انگلستان بود به پیمان راولپندی (اوت ۱۹۱۹ م.) منجر شد که بموجب آن انگلستان از امتیازات خود چشم پوشید و افغانستان مستقل گشت...