توضیحات
همیشه فکر می کردم که سخت می کوشم برای زندگی و زنده ماندن، ولی در گذر زمان متوجه ی راز بزرگی شدم که همه ی انسان ها برای مردن خودشان بی وقفه تلاش می کنند. هرکس سنگ قبرش را بدوش می کشد. کتابهای دور و برم حرف می زنند. تمام شخصیت هایی که از سال 1376 تا به امروز خواندم ، اتاقم تجمع کرده اند و سرم پر از فریاد و ضجه ی تاریخ است . به اعتقاد من بزرگی عده ای از انسان ها نباید فراموش بشود. خاطرات و رفتار بزرگ منشانه انسان ها باید در حافظه ی تاریخ و نسل های آینده بماند تا بدانند زندگی ، دوستی ، رفاقت ، انسانیت راه و رسم وآئینی دارد و بیاموزند چگونه باید زندگی کنند ؟ زمان خیلی زیادی از آن روزهای پر از شوق و علاقه و حوصله گذشته است. زمانی که با چنگ و دندان می کوشیدیم برای آرمان خودمان که به اندازه ی خود ما خام بود. کال و نارس . اما پر از انرژی ، سراسر حوصله . آه وقتی نیروی جوانی که از دست برود ، دیگر نمی توان آن را بدست آورد. هیچ جوانی قدر جوانی اش را نمی داند. من هم بدتر از بقیه. دلم برای آن روزها تنگ شده است. برای قدم زدن در خاطرات گذشته، برای مرور شدن و یا هر چیز دیگری. هر آدمی دوست دارد از پنجره ی پیری، نیم نگاهی به گذشته و جوانی اش بیندازد. حق تکثیر: با اجازه مولف منتشر می شود