مرموزات اسدی در مزمورات داودی

مرموزات اسدی در مزمورات داودی

  • 5.0 (1 رای)
  • نوع فایل : کتاب
  • زبان : فارسی
  • نویسنده : نجم الدین رازى

توضیحات

به تصحیح: محمدرضا شفیعی کدکنی «مرموزات اسدى در مزمورات داودى»، به زبان فارسى، از مهم‏ترین کتاب‏هاى عرفانى است که توسط نجم الدین رازى تألیف شده است. مؤلف، این کتاب را در شهر ارزنجان و به سال  ۶٢١ ق، براى داودشاه بن بهرام‏شاه از آل منکوچک، تألیف کرده است. وى، در باره وجه تسمیه کتاب مى‏گوید: «چون سخن این ضعیف مبتنى بر مرموزات باشد، خواست تا اسم مطابق مسمى بود و چون تحفه حضرت داودى مى‏ساخت، خواست تا با مزمورات زبور داودى مناسبتى دارد، این مجموعه را بر ده مزمور بنا افتاد... و نام کتاب بدین مناسبات، «مرموزات اسدى در مزمورات داودى» نهاده آمد». ساختار: کتاب، در ده مرموز تألیف شده و در آغاز هر مرموز، عبارتى از زبور داود و خطاب به داود نقل شده و در دنبال آن از قرآن کریم و احادیث رسول(ع)، در همان زمینه آیات و روایاتى منقول شده است. گزارش محتوا: سه مرموز اول، داراى ارزش عرفانى است و حاوى نکته‏ هاى لطیف در باب مقام انسان و آفرینش او و مراحل سلوک و مقامات معرفت است. سه مرموز دیگر، در نصیحت و آداب ملک‏دارى و آیین معدلت است که به لحاظ موضوع خود قابل مطالعه و بررسى است. هفتمین مرموز، خلاصه ‏وارى است از خطوط برجسته تاریخ پادشاهان و خلفا تا روزگار مؤلف که اگر ارزشى داشته باشد، به خاطر فشردگى نثر و شیوه نگارش آن است و از اشتباهات تاریخى خالى نیست. مرموز هشتم، در وعید ظالم است و مذمت ظلم که چند حکایت از رجال و مشایخ عهد اسلامى در آن نقل شده است که هم ارزش موضوعى دارد و هم به لحاظ تاریخى قابل اعتناست. مرموز نهم، در کلمات حکما و حکایات ملوک است که از لحاظ بعضى منقولات و کلمات قصار از بزرگان دوره قبل از اسلام و دوره اسلامى، قابل توجه است؛ به‏خصوص آنچه از بزرجمهر و نوشروان و یونان‏دستور نقل کرده که باید با منقولات دیگران مقایسه شود. مرموز دهم، در نشانه‏هاى رستاخیز و فتنه‏ هاى آخر الزمان است که از چند نظر قابل مطالعه است: نخست، کوششى که مؤلف براى تطبیق این نشانه ‏ها با حوادث عصر خویش دارد و سعى مى‏کند یأجوج و مأجوج را بر اقوام تاتار و مغول تطبیق دهد و دیگر، از این نظر که در عهد مغول و مقارن فتنه تاتار، چه مایه توجه به آخر الزمان زیاد بوده و چه احادیثى در این باب رواج داشته است؛ سه دیگر، از لحاظ مطالعه در جهان‏بینى مردم عصر مؤلف در باب پایان جهان است و از همین فصل، یکى از ضعف روحیه ملل اسلامى را در برابر تاتار به وضوح مى‏توان دریافت.آنچه به‏طور مختصر، در باب ارزش این رساله مى‏توان گفت، این است که قبل از هر چیز، اهمیت ادبى کتاب و زیبایى نثر نویسنده، چشم‏گیر است و پس از آن، ارزش عرفانى رساله است که بسیارى از نکات لطیف عرفانى و اشارات زیباى صوفیانه در آن هست که در کمتر کتابى تا روزگار مؤلف دیده شده است. علاوه بر اینها مجموعه‏اى از اصطلاحات عرفانى از قبیل اطوار قلب(سر، خفى، حب، عقل، روح، دل، سویدا، شغاف، صدر، فؤاد، حبة القلب، مهجة القلب) و اصطلاحات دیوانى و مدنى(از قبیل صاحب خبر، منهى، جاسوس، دیده‏بان، چاشنى‏گیر، مطبخى، پیک، مستوفى، مشرف، خزانه ‏دار، کیلددار، استاد الدار، مشیر، دبیر، جابى، وکیل خرج، شاگرد معتمد، خوانچه‏ کش)، در این کتاب به کار رفته که به لحاظ مطالعه در تطور تاریخى مفاهیم این اصطلاحات، قابل توجه و بررسى است. مسئله دیگر که در باب ارزش این رساله قابل یادآورى است، نکاتى است که به لحاظ مطالعه در باب اوضاع اجتماعى و تاریخى و آراء مردم روزگار از خلال اشارات مؤلف در این رساله به چشم مى‏خورد. نمونه‏اى از کار مؤلف: «قال داود(ع): «یا رب لماذا خلقت الخلق؟» قال: «کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لأعرف»؛ آفریدگار عالم و پروردگار بنى آدم- جلت قدرته و علت کلمته- در جواب سؤال داود(ع)، این هشت کلمه فرموده است که هشت بهشت را کلید درست، بلکه جملگى کمالات ارباب قربات و مقامات اصحاب کرامات، در ضمن آن اشارات، مضمر است: کلمه اول، فرمود: «کنت»؛ یعنى: «بودم من»، اشارت است به کینونیت ذات الوهیت بى‏سابقه ابتدا و لاحقه انتها، از بهر آنکه کلمه«کان» دلالت کند بر ماضى و مستقبل و حال، به‏خلاف افعال دیگر؛ یعنى کان را معنى آن است که بود و باشد و هست و هیچ فعلى دیگر را- که بر صیغت ماضى باشد- این خاصیت نیست که معنى مستقبل و حال دهد، پس لفظ«کنت» آن معنى دهد که همیشه بودم و هستم و باشم. نه اولیت مرا ابتدایى است و نه آخریت مرا انتهایى؛ «هو الاول بلا ابتداء و الآخر بلا انتهاء» و اشارت نبوى و رمز مصطفوى- علیه افضل الصلوة و اکمل التحیة- منبى ازین معنى آمد که فرمود: «کان الله و لم یکن معه شى‏ء»؛ ارباب صورت ازین اشارت، حالت ازل فهم کنند، به معنى ماضى؛ یعنى هنوز موجودات به ظهور نپیوسته بود، اما علماى حقیقت- که دیده ازل و ابد بین دارند- درین اشارت، ازل و ابد را یک‏رنگ مى‏بینند و به معنى ماضى و مستقبل مى‏شنوند و عقول ارباب صورت که به شوایب آفات حس مشوب است، ادراک این حقایق نکند و دیده هر دل که به حجب شهوات محجوب است، مکاشف این مرموز نگردد. حق تعالى وحى کرد به داود(ع): «یا داود حذر و أنذر قومک أکل الشهوات فان القلوب المعلقة بالشهوات محجوبة عنى...» وضعیت کتاب: کتاب، توسط محمد رضا شفیعى کدکنى، تحقیق و تصحیح شده است. وى، در مقدمه خویش از مؤلف، آثار وى، مقام عرفانى و ادبى او و چاپ و انتشار این رساله سخن گفته است. «فهرست مطالب»، در آغاز کتاب و«تعلیقات»، «فهرست آیات قرآن کریم»، «فهرست احادیث و مأثورات»، «فهرست شعرهاى عربى»، «فهرست شعرهاى فارسى»، «راهنماى واژه‏ها، ترکیبات، مفاهیم، مصطلحات و تقابل‏ها»، «فهرست نام کسان»، «فهرست قبایل و نسبت‏ها»، «فهرست اماکن در متن»، «فهرست کتاب‏ها در متن» و«مشخصات مآخذ مقدمه و تعلیقات» در آخر آن ذکر شده است. حق تکثیر: ت‍ه‍ران‌: س‍خ‍ن‌، ۱۳۸۱
اگر شما نسبت به این اثر یا عنوان محق هستید، لطفا از طریق "بخش تماس با ما" با ما تماس بگیرید و برای اطلاعات بیشتر، صفحه قوانین و مقررات را مطالعه نمایید.

دیدگاه کاربران


لطفا در این قسمت فقط نظر شخصی در مورد این عنوان را وارد نمایید و در صورتیکه مشکلی با دانلود یا استفاده از این فایل دارید در صفحه کاربری تیکت ثبت کنید.

بارگزاری