توضیحات
یک گزارش از مراسم میترائی در ایران موجود است که فیثاغورس (569-500 پ.م) در بازدید از ایران نقل می کند؛با بیان این گزارش برخی از مراسم مهرپستی و تفکرات مذهبی ایران هخامنشی برای ما روشن خواهد شد. "زرتشت: فیثاغورس گوش کن، اگرچه مرا بعضی سخنان از موافقت باز می دارد، اما از دعوت تو به جشن شگرف دریغ نمی کنم، اگر اقوام بیگانه در حین مقایسه بین این جشن با جشن های خود بخواهند کیفیت آنرا صورت دیگر بیاورند تو گواه ما خواهی بود، تا سه روز برای دیدن آیین مقدس میترا مهیا باش، این جشن تو را خرسند خواهد داشت، من در آنجا وضعیت آینده یا افتران[3] آفتاب را و ارتفاع یا عبور آنرا از برج حمل بر برج ثور که نشان تازگی طبیعت است تقدیس می کنم. دخمه ی میترا نماینده ی گیتی است، اشیای آنجا در فواصل ثابته از یکدیگر نهاده شده رموز عناصر را به تو عرضه می کند. بیرون شهر در مدخل غاری حاضر شدم، از غرابت تعین این محل برای پاسداشتن جشن درخشنده ترین ستارگان (خورشید) متعجب بودم؛ با تنی چند از تماشاچیان به درون رفتم، آنقدر اعمال و شعایر و مراتب ستایش از پیش چشمم گذشت که حافظه ی درستکار من توانایی بیان آن را ندارد، واقفان اسرار دیدم پیرامون چشمه ی آب روان بدن را می شستند و پاکیزگی روان و خرد را از ایزدان درخواست می کردند؛ زرتشت وظایف پیشوایی مذهب را بجا می آورد و علامت زروال ناپذیر بر سینه ی حضار می گذاشت. از حصول غروری در این اشخاص به وجود می آمد. هر یک نانی خوردند و ظرف آب آشامیدند، این نشانه ی بعثت یا رمز ورود به حیات جدید بود، چنانکه خورشید در سال نور را به جهان و جهانیان می گشود، همین را در سرود و دعاهای خود می خواندند، یک نفر روحانی زیر دست که او را کلاغ مقدس می نامیدند تاجی آویخته به نوک تیغ به آنان تقدیم می کرد، نپذیرفتند و به لحن خاص گفتند: مهر تاج من است. در عمق دخمه ی مرموز به تشخیص نماینده ی مهر موفق شدم، این مجسمه نبود، جوانی بود دلیر و زیبا بر گاو نشسته بود و شمشیر به دست گرفته اشارتی مخصوص به آفرینش." حق تکثیر: دنیای کتاب، 1363