ما و شهری که دوست می داشتیم
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- نویسنده : مرتضی محمودی
- چاپ و سال / کشور: 2017
توضیحات
ما و شهری که دوست می داشتیم آدم های این داستان گر چه حقیقی هستند، اما انگار تنها در منظر خیال می گنجند. در شروه های چهارشنبه ها و سال هایی که تنها به آن ها تعلق دارد. سال هایی که گرچه دیگر از چشم دورند اما با دل دایم در حضورند.... حضوری که دل کندن از آن آسان نیست. در بخشی از مقدمه این کتاب از زبان نویسنده می خوانید: نوشتن این خاطرات که سعی کرده ام آن را داستان گونه بیان کنم، همیشه دغدغه ی من بوده است. دغدغه ی من و شهری که دوست می داشتم و دارم. دغدغه ی سالهای فراوانی که رفته اند. از هنگام طفولیت و شیرخواره گی من و دو سه سالگی برادر بزرگم غلامرضا که در سراسر این داستان شامان نامیده شده است. شامان نام پسر بزرگم هم هست. گویا این نام زمانی شکل گرفت که مادر بزرگم، مادر مادرم برای برادرم غلامرضا شعری می خوانده به این مضمون: شامان شامان، شام غریبان... و این نام بر پسر بزرگم هم نهاده شد، که شامان در شرح و گفته های اساطیری ایران زمین به موبدانی اطلاق می شده که دینی با تلفیق آیین ذرتشت و بودایی داشتند که گویا خواستگاه و مکان آن افغانستان کنونی بوده و... درست یا نادرست، از زیبایی این نام و خاطرات گذشته ی من نمی کاهد... کلمات کلیدی: داستان ما و شهری که دوست می داشتیم، دانلود داستان اجتماعی، دانلود داستان بلند، برچسبها: داستان ما و شهری که دوست می داشتیم، دانلود داستان اجتماعی، دانلود داستان بلند