توضیحات
شعر شباویز چند کلمه دربارۀ این شعر «شباویز» که در سال 1343 نوشته شد و در همان سال در تهران انتشار یافت، منظومه ای است سمبولیک که در آن «دل» و «عقل» با هم در جدل اند، و موضوع جدل «عشق» است، امّا آن عشقی که انسان را از جامعۀ جانوران بیرون آورد تا پی «دانش» بگیرد و با «آزادی» زندگی کند. درخواستِ شاعر از خواننده های شعر این است که با خواندنِ چند بند از آن و برخورد با چند استعارۀ آشنا، منظومه را نغمه ای مکرّر از وادی «عرفان» و «تصوّف» نپندارند، بلکه با تأمّل و دقّت ببینند که استعاره ها و سمبولها خود چه می گویند و در چه موقعیتی می گویند: «ای خدا، شب زنده داران نیستند/ صبح را نادیده، می میرد چراغ/ آه، اگر خود برنیاید آفتاب/ هیچکس از او نمی گیرد سراغ!»... «گر چراغِ شوق در چشمِ شما/ روشنی می داد، تاریکی نبود/ گر طلب می تاخت با خشمِ شما/ ناروایی حاکمِ نیکی نبود!» این شما و این شعر بلند «شباویز». کلمات کلیدی: مجموعه شعر، دانلود کتاب شعر، اشعار محمود کیانوش، شعر اجتماعی، شعر عاشقانه، برچسبها: مجموعه شعر، دانلود کتاب شعر، اشعار محمود کیانوش، شعر اجتماعی، شعر عاشقانه