توضیحات
عشق , درد و درمان آیا عشق تنها در داستانها بصورت نابش جلوه گر است؟! عده ای عشق را از روی علائم آن میخواهند بشناسند؛ گفتند : • لطافتی ماندگار در روح و رفتار • اعتقاد عمیق به اینکه تمام خوبیها در معشوق جمع میباشد. • اطمینان به اینکه احدی تا حال چنین شیفتگی نسبت به مخلوق دیگر را تجربه نکرده است. تضاد را در عشق ، طرح و معتقدند ، مانند : • عشق ؛ نشاط و شادمانی در عین عذاب و شکنجه است. • عشق آزادی است و در عین حال بردگی. • عشق زهری است و تریاق. • عشق درد است و درمان شعراء هم که " بنیاد جهان را بر عشق استوار می بینند! " یکی نوشت که میخواهد عشق را توصیف کند(؟!) نه بصورت احساسی و ادبی و... مدعی است بر اساس نظریات جامعه شناسی ، بیوشیمی ، روانشناسی به تحلیل عقلانی (؟!) آنهم در نقطه مقابل عقل (؟!!!) در فرهنگ شرقی ، یعنی عشق ، می پردازد! قصدم از این مقال درج نظریات مربوطه و تحلیل مختصر از آن می باشد. عدم تمایل دانشمندان تا این اواخر به بررسی قویترین احساس آدمی زاده را منوط به پیچیدگی های سر در گم کننده اسرار عشق در برابر ذهن کاوشگر آدمی دانسته. آنان ( دانشمندان ) احساسات ( پست تری به تعبیر من ) غریزی مانند ترس ، خشم را با سنجش ضربان قلب ( مولوی در قرن هفتم در دومین تمثیل مثنوی به این شیوه – نبض گیری و فهم اسرار درون دخترک کنیزی که معشوقه پادشاه شد – پرداخته است !! ) شدت تنفس، انقباض عضلات ، مجموعه ای از عکس العملهای غیر ارادی ، اندازه گیری کرده و میکنند( امروزه هم مدرنازسیون ابزارآلات بهتری را عرضه داشته است ) اما او مدعی است که عشق اثری مشخص روی وسایل سنجش بجای نگذشته. یاد آورید که ... : هان مپریشی صفای ذلفکم را باد / هان مخراشی به غفلت گونه ام را تیغ / لحظه دیدار نزدیک است... کلمات کلیدی: عشق، دلبستگی، روانشناسی، علاقه، درباره عشق، برچسبها: عشق، دلبستگی، روانشناسی، علاقه، درباره عشق