سنتز نانوکامپوزیت های پلیمری فوق آبگریز به عنوان فیلم های پوششی خود پاک شونده هوشمند Synthesis of Super-Hydrophobic Polymer Nanocomposites as a Smart Self-Cleaning Coating Films
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- ناشر : وایلی Wiley
- چاپ و سال / کشور: 2016
توضیحات
چاپ شده در مجله کامپوزیتهای پلیمری – POLYMER COMPOSITES
رشته های مرتبط مهندسی پلیمر، پلیمریزاسیون، نانو فناوری و کامپوزیت
مقدمه بسیاری از انواع پلیمر ها را می توان برای بسته بندی غذا، ابزار ها و سایر آیتم ها استفاده کرد. این پلیمر ها را می توان تبدیل کرده، در فضای ذخیره ای در هوای باز قرار داده و در مکان های کثیف و یا در اتمسفر بخار قرار داد( برای مثال، صندلی ها در استادیوم ها یا ماشین ها). این شرایط موجب تسریع چسبندگی ذرات کثیف و کوچک شن یا سایر مواد نامطلوب و کثیف سازی سطوح شده و ایجاد چشم انداز نامطلوبی می کند. به علاوه، پنجره ها یا در های بیرونی بایستی هر روز تمیز شوند. از این روی، آماده سازی انواع خاصی از ویژگی های پلیمری با رفتار های خود پاک شونده جهت غلبه بر این مسئله مهم و حیاتی از اهمیت زیادی برخوردار است. رطوبت پذیری یکی از ویژگی های مهم سطوح جامد بوده و عمدتا با دو عامل تعیین می شود: توپوگرافی( ناهمواری) سطحی و ترکیب شیمیایی(۳-۹، ۱۳-۱۸)، که دارای زاویه تماس بزرگ تر از ۱۵۰ درجه می باشند و توجه زیادی را به دلیل کاربرد های عملی خود به خود معطوف کرده اند(۱۹). سطوح فوق آبگریز از طریق تشکیل ساختار های دو دویی میکرو و نانومقیاس سلسله مراتبی و اصلاح شیمیایی برای کاربرد مواد با انرژی سطحی پایین به مواد دیگر ایجاد می شوند. مدل ونزل(۱) و مدل کاسی- باکستر(۱۲) به فراوانی برای توجیه نتایج تجربی ازمایشی استفاده می شوند. مدل ونزل، رفتار خیس شدگی و رطوبت پذیری را توصیف می کند که در آن یک قطره مایع بر روی سطح ارتباط نزدیکی با زبری سطحی دارد، در حالی که مدل کاسی وضعیتی را توصیف می کند که در آن، قطره بر روی سطح ترکیبی( کامپوزیت) جامد-گاز قرار می گیرد(۲۰-۲۵). تفاوت کلیدی بین دو رژیم، پسماند یا هیسترزیس زاویه تماس می باشد که پسماند زاویه تماس رژیم خیس شدگی کاسی بسیار پایین تر از رژیم رطوبت پذیری ونزل است. هوای زیرین به دام افتاده در یک حالت کاسی را می توان زمانی حذف کرد که یک فشار اعمال شده و منجر به گذار به حالت ونزل شود. این موسوم به حالت کاسی کم ثبات می باشد. حالت یا روش تماس بستگی به شیوه رسوب قطرات مایع بر روی سطح دارد. برای مثال، کشیده شدن بر روی سطح زبر و یا ضربه دیدن می تواند منجر به این گذار شود(۲۷). عمل ضربه یک قطره بر روی یک سطح فوق اب گریز توسط گروه های مختلف مطالعه شده است(۲۸-۳۷). لی و همکاران(۲۷) این موضوع را تایید کردند که عمل ضربه زنی بین قطرات آب و سطح، بستگی به پارامتر های هندسی سطح دارد و تنها برخی اشکال هندسی خاص منجر به رژیم قوی کاسی می شود(۲۷). باشتان و همکاران (۲۹) یک معیاری را ایجاد کردند که در آن گذار از رژیم کاسی به رژیم ونزل با سه عامل تعیین می شود:سرعت ضربه، پارامتر های هندسی سطوح ( طول، عرض و ارتفاع الگو) و خواص مایع. به طور کلی، مذاکرات مذکور بر تاثیر پارامتر های هندسی سطوح بر روی حالت رطوبت پذیری تاکید دارد(۳۸). این مطالعه نشان می دهد که ترکیب سطوح د مقادیر پایین تاثیری بر روی رطوبت پذیری سطح ندارد، با این حال تغییرات رطوبت پذیری سطحی و پسماند زاویه تماس را می توان به طور معنی داری با دست ورزی فعل و انفعال و اثر متقابل قطره-سطح تغییر داد که هرگز قبلا گزارش نشده است. ما رفتار خیس شوندگی پویا و دینامیک یک قطره آب فشرده را بر روی آلومینا آنودایز اثبات کردیم که با برس های پلیمری حساس پس از پیش تیمار با یک آغاز گر رقیق اصلاح شد(۳۹). تغییرات رطوبت پذیری بین خاصیت فوق آب گریزی و آب دوستی را می توان بسته به حساسیت بین قطرات با PH های مختلف، غلظت الکترولیت ها، دمای محیط و برس های پلیمری حساس به محرک بدست ورد. تغییرات CA منجر به ایجاد ویژگی های رطوبت پذیری دو لایه ای می شود. هدف کلی این تحقیق، ایجاد یک سطح آب گریز از طریق روش بسپارش سول ژل شامل پلیمر های مناسب با انواع مختلف با کارکرد های مختلف می باشد. ذرات غیر آلی و اکسید های فلزی به این سطوح برای افزایش فوق آبگریزی کمک کرده و به طور معنی داری موجب افزایش عملکرد خود پاک شوندگی سطوح موجود می شود. این پیشرفت ها شامل پاک شوندگی سریع و خشک سازی سریع با بالاترین کیفیت سطوح کل می باشد. امید می رود که این پیشرفت ها منجر به تولید مواد با سطح فوق ابگریز شود. اندازه گیری مواد دی الکتریک می تواند اطلاعات پارامتر طراحی مهمی را در اختیار بگذارد. برای مثال، کاهش عایق کابل، امپدانس سوبسترا یا فرکانس یک روزناتور دی الکتریک. این اطلاعات از اهمیت زیادی برای بهبود طرح های بسته بندی برخوردار است. کاربرد های اخیر در زمینه فراوری مایکرویو صنعتی مواد غذایی، لاستیک، پلاستیک و سرامیک از دانش مربوط به خواص دی الکتریک بهره برده اند. آب گریزی مواد عایق به صورت عامل مقاومت به تشکیل مسیر های آبی هادی و رسانا عمل می کند که موجب افزایش جریان نشتی و سایر اثرات نامطلوب شود. عملکرد برتر مواد عایق پلیمری به ایجاد سطوح آب گریز کمک شایانی کرده است. سطوح فوق آبگریز از طریق تشکیل مینی امولسیون از طریق فنون بسپارش پیشرفته و از طریق مقایسه با سطوح آب گریز طبیعی ایجاد شدند. پلیمر های فوق آب گریز با ذرات غیر آلی تثبیت شده برای افزایش عملکرد آب گریزی سطوح با استفاده از آلکوکسید های فلزی به عنوان مواد مورد نیاز برای فوق آب گریزی دوپ شدند. نمونه های چند لایه با لایه فوقانی آلی-معدنی اصلاح شده تولید زوایای تماس آبی بیش از ۱۳۰ درجه می کنند
رشته های مرتبط مهندسی پلیمر، پلیمریزاسیون، نانو فناوری و کامپوزیت
مقدمه بسیاری از انواع پلیمر ها را می توان برای بسته بندی غذا، ابزار ها و سایر آیتم ها استفاده کرد. این پلیمر ها را می توان تبدیل کرده، در فضای ذخیره ای در هوای باز قرار داده و در مکان های کثیف و یا در اتمسفر بخار قرار داد( برای مثال، صندلی ها در استادیوم ها یا ماشین ها). این شرایط موجب تسریع چسبندگی ذرات کثیف و کوچک شن یا سایر مواد نامطلوب و کثیف سازی سطوح شده و ایجاد چشم انداز نامطلوبی می کند. به علاوه، پنجره ها یا در های بیرونی بایستی هر روز تمیز شوند. از این روی، آماده سازی انواع خاصی از ویژگی های پلیمری با رفتار های خود پاک شونده جهت غلبه بر این مسئله مهم و حیاتی از اهمیت زیادی برخوردار است. رطوبت پذیری یکی از ویژگی های مهم سطوح جامد بوده و عمدتا با دو عامل تعیین می شود: توپوگرافی( ناهمواری) سطحی و ترکیب شیمیایی(۳-۹، ۱۳-۱۸)، که دارای زاویه تماس بزرگ تر از ۱۵۰ درجه می باشند و توجه زیادی را به دلیل کاربرد های عملی خود به خود معطوف کرده اند(۱۹). سطوح فوق آبگریز از طریق تشکیل ساختار های دو دویی میکرو و نانومقیاس سلسله مراتبی و اصلاح شیمیایی برای کاربرد مواد با انرژی سطحی پایین به مواد دیگر ایجاد می شوند. مدل ونزل(۱) و مدل کاسی- باکستر(۱۲) به فراوانی برای توجیه نتایج تجربی ازمایشی استفاده می شوند. مدل ونزل، رفتار خیس شدگی و رطوبت پذیری را توصیف می کند که در آن یک قطره مایع بر روی سطح ارتباط نزدیکی با زبری سطحی دارد، در حالی که مدل کاسی وضعیتی را توصیف می کند که در آن، قطره بر روی سطح ترکیبی( کامپوزیت) جامد-گاز قرار می گیرد(۲۰-۲۵). تفاوت کلیدی بین دو رژیم، پسماند یا هیسترزیس زاویه تماس می باشد که پسماند زاویه تماس رژیم خیس شدگی کاسی بسیار پایین تر از رژیم رطوبت پذیری ونزل است. هوای زیرین به دام افتاده در یک حالت کاسی را می توان زمانی حذف کرد که یک فشار اعمال شده و منجر به گذار به حالت ونزل شود. این موسوم به حالت کاسی کم ثبات می باشد. حالت یا روش تماس بستگی به شیوه رسوب قطرات مایع بر روی سطح دارد. برای مثال، کشیده شدن بر روی سطح زبر و یا ضربه دیدن می تواند منجر به این گذار شود(۲۷). عمل ضربه یک قطره بر روی یک سطح فوق اب گریز توسط گروه های مختلف مطالعه شده است(۲۸-۳۷). لی و همکاران(۲۷) این موضوع را تایید کردند که عمل ضربه زنی بین قطرات آب و سطح، بستگی به پارامتر های هندسی سطح دارد و تنها برخی اشکال هندسی خاص منجر به رژیم قوی کاسی می شود(۲۷). باشتان و همکاران (۲۹) یک معیاری را ایجاد کردند که در آن گذار از رژیم کاسی به رژیم ونزل با سه عامل تعیین می شود:سرعت ضربه، پارامتر های هندسی سطوح ( طول، عرض و ارتفاع الگو) و خواص مایع. به طور کلی، مذاکرات مذکور بر تاثیر پارامتر های هندسی سطوح بر روی حالت رطوبت پذیری تاکید دارد(۳۸). این مطالعه نشان می دهد که ترکیب سطوح د مقادیر پایین تاثیری بر روی رطوبت پذیری سطح ندارد، با این حال تغییرات رطوبت پذیری سطحی و پسماند زاویه تماس را می توان به طور معنی داری با دست ورزی فعل و انفعال و اثر متقابل قطره-سطح تغییر داد که هرگز قبلا گزارش نشده است. ما رفتار خیس شوندگی پویا و دینامیک یک قطره آب فشرده را بر روی آلومینا آنودایز اثبات کردیم که با برس های پلیمری حساس پس از پیش تیمار با یک آغاز گر رقیق اصلاح شد(۳۹). تغییرات رطوبت پذیری بین خاصیت فوق آب گریزی و آب دوستی را می توان بسته به حساسیت بین قطرات با PH های مختلف، غلظت الکترولیت ها، دمای محیط و برس های پلیمری حساس به محرک بدست ورد. تغییرات CA منجر به ایجاد ویژگی های رطوبت پذیری دو لایه ای می شود. هدف کلی این تحقیق، ایجاد یک سطح آب گریز از طریق روش بسپارش سول ژل شامل پلیمر های مناسب با انواع مختلف با کارکرد های مختلف می باشد. ذرات غیر آلی و اکسید های فلزی به این سطوح برای افزایش فوق آبگریزی کمک کرده و به طور معنی داری موجب افزایش عملکرد خود پاک شوندگی سطوح موجود می شود. این پیشرفت ها شامل پاک شوندگی سریع و خشک سازی سریع با بالاترین کیفیت سطوح کل می باشد. امید می رود که این پیشرفت ها منجر به تولید مواد با سطح فوق ابگریز شود. اندازه گیری مواد دی الکتریک می تواند اطلاعات پارامتر طراحی مهمی را در اختیار بگذارد. برای مثال، کاهش عایق کابل، امپدانس سوبسترا یا فرکانس یک روزناتور دی الکتریک. این اطلاعات از اهمیت زیادی برای بهبود طرح های بسته بندی برخوردار است. کاربرد های اخیر در زمینه فراوری مایکرویو صنعتی مواد غذایی، لاستیک، پلاستیک و سرامیک از دانش مربوط به خواص دی الکتریک بهره برده اند. آب گریزی مواد عایق به صورت عامل مقاومت به تشکیل مسیر های آبی هادی و رسانا عمل می کند که موجب افزایش جریان نشتی و سایر اثرات نامطلوب شود. عملکرد برتر مواد عایق پلیمری به ایجاد سطوح آب گریز کمک شایانی کرده است. سطوح فوق آبگریز از طریق تشکیل مینی امولسیون از طریق فنون بسپارش پیشرفته و از طریق مقایسه با سطوح آب گریز طبیعی ایجاد شدند. پلیمر های فوق آب گریز با ذرات غیر آلی تثبیت شده برای افزایش عملکرد آب گریزی سطوح با استفاده از آلکوکسید های فلزی به عنوان مواد مورد نیاز برای فوق آب گریزی دوپ شدند. نمونه های چند لایه با لایه فوقانی آلی-معدنی اصلاح شده تولید زوایای تماس آبی بیش از ۱۳۰ درجه می کنند
Description
INTRODUCTION Many types of polymers can be used for packaging food, tools, and other items. These polymers can be translated, placed on shelf storage in open air, and used in dirty places or in a vapor atmosphere (e.g., chairs in stadiums or cars). These conditions accelerate the attachment of dirty, small particles of sand or other undesirable materials to render the surface unclean and visually unappealing. Furthermore, outside windows or doors need to be cleaned daily. Therefore, it is necessary to prepare special types of polymer characteristics with self-cleaning behaviors to overcome this vital problem. Wettability is an important property of solid surfaces and is mainly determined by two factors: the surface topography and chemical composition [1–۱۲]. Super-hydrophobic (SH) surfaces [3–۹, ۱۳–۱۸], which have a contact angle (CA) larger than 1508, have attracted much attention due to their practical applications [19]. Super-hydrophobic surfaces can usually be achieved by forming hierarchical micro/ nanoscale binary structures and by chemical modification to apply materials with low surface energy to another material. The Wenzel model [1] and the Cassie-Baxter model [12] are most frequently used to account for experimental results. The Wenzel model describes wetting behavior where a liquid droplet on a rough surface is in intimate contact with surface asperities, while the Cassie model describes states where the droplet sits on a solid–air composite surface [20–۲۵]. The key difference between the two regimes is the contact angle hysteresis, with the contact angle hysteresis of the Cassie wetting regime being much lower than that of the Wenzel wetting regime. The underlying trapped air in a Cassie state can be eliminated when a pressure is applied, resulting in a transition to the Wenzel state. This is called a “metastable00 Cassie state. The contact mode depends on the way liquid drops are deposited on the surface. For example, dragging over a rough surface [26] or being impacted can lead to such a transition [27]. The impact action of a droplet on a super-hydrophobic surface has been studied by several groups [28–۳۷]. Lee and coworkers [27] confirmed that the impacting action between water droplets and the surface depends on the geometric parameters of the surface, and only certain geometries could result in a robust Cassie regime [27]. Bhushan and coworkers [29] developed a criterion in which the transition from the Cassie regime to the Wenzel regime is determined by three factors: impact velocity, geometric parameters of patterned surfaces (the length, width, and height of patterns and pitch between them), and liquid properties. Generally, the mentioned studies focus on the effect of geometric parameters of surfaces on the wetting mode [38]. The present study shows that the surface composition in low fractions might not affect the surface wettability, but the surface wetting transitions and contact angle hysteresis can be altered significantly by manipulating the droplet–surface interaction, which has never been reported before. We demonstrate the dynamic wetting behavior of a pressed water droplet on anodized alumina, which was modified with responsive polymer brushes after pretreatment with a dilute initiator [39]. The wetting transition between super hydrophobicity and hydrophilicity may be achieved depending on the responsiveness between droplets of different pH, the concentrations of electrolytes, the environmental temperature, and surface-grafted stimuli-responsive polymer brushes. The distinct CA changes give the surface double-faced wetting characteristics. The general aim of this research is developing a superhydrophobic surface by a sol–gel polymerization method involving suitable polymers of different types with various functionalities. Inorganic particles and metal oxides help these polymers to develop super-hydrophobicity and substantially increase the self-cleaning functionality of currently available surfaces. These developments include fast cleaning and faster super drying with the highest quality of the overall surface. Hopefully, these developments will lead to commercially available superhydrophobic surface materials. A dielectric materials measurement can provide critical design parameter information form any applications. For example, the loss of a cable insulator, the impedance of a substrate, or the frequency of a dielectric resonator. This information is also useful for improving packaging designs. More recent applications in the area of industrial microwave processing of food, rubber, plastic, and ceramics have also were found to benefit from knowledge of dielectric properties. Hydrophobicity of insulating materials is treated as the resistance to formation of conducting water tracks that increase leakage current, chances of flashover, and other deterioration effects. The superior performances of polymer outdoor insulating materials are regarded as the contribution of their hydrophobic surfaces. Super-hydrophobic surfaces were made by miniemulsion formation through sophisticated polymerization techniques and by comparison with natural hydrophobic surfaces. The super-hydrophobic polymers were doped by stabilized inorganic particles to boost the superhydrophobic performance of the surfaces using metal alkoxides (SiO2 and with silica/chlorotrimethylsilane, SiO2/ CTMS) as a requirement for super-hydrophobicity. Multilayer samples with a modified organic–inorganic top layer could produce water contact angles of up to 1308.