مقاومت کلی فاژهای پاتوژن غذا زاد به افزودنی های به کار برده شده در تولید مواد غذایی Resistance of foodborne pathogen coliphages to additives applied in food manufacture
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- ناشر : الزویر Elsevier
- چاپ و سال / کشور: 2016
توضیحات
چاپ شده در مجله LWT – علوم و فناوری غذایی
رشته های مرتبط صنایع غذایی، علوم مواد غذایی و زیست فناوری مواد غذایی
۱- مقدمه بیماری های غذا زاد ناشی از سویه های اشریشیا کولای پاتوژنتیک( اکولای) یک مسئله جدی و رو به رشد محسوب می شوند.این پاتوژن عامل اصلی موارد سندرم همولیتیکاورمیک از ۱۹۸۰ بوده است( کارمالی و همکاران ۱۹۸۵).باکتری های غذا زاد می توانند محصولات غذایی را در هر نقطه در امتداد تولید زنجیره در طی ذبح، شیره کشی، ذخیره و بسته بندی آلوده کنند( گارسیا، مارتینز، ابزو و رودریگز ۲۰۰۸). از این روی، چندین ماده افزودنی غذایی نظیر اسید های ضعیف( اتارا، سیمارد، هولی، پیت و بگین ۱۹۹۷)، نیتریت( هونیکل ۲۰۰۸) و نایسین( گارسالویی، جولی، اولهال و دیگریو ۲۰۱۵) در مراحل مختلف تولید به منظور اطمینان از کیفیت و ایمنی غذایی استفاده می شوند. در خصوص حداکثر غلظت مجاز در مواد اولیه غذایی، نظارت دقیقی بر بیشتر این مواد افزودنی وجود دارد( FDA، ۲۰۰۰، CAA 2010) زیرا آن ها ممکن است سمی باشند نظیر نیتریت( هونیکل ۲۰۰۸) و موجب تغییر ویژگی های ارگانولپتیک مواد غذایی نظیر اسید های ضعیف در غلظت های بالاتر(کاتولا و تالپاروت ۱۹۹۴) یا با فعالیت مورد نیاز برای دست یابی به محصولات با کیفیت بالا برای مثال کیموزین(والجو، اگویتس، پوزا و ویلا ۲۰۱۲) می شود. اگرچه این مواد افزودنی به طور گسترده ای مورد استفاده قرار گرفته و پذیرفته شده اند و مقالات متعددی، کارایی و اثر بخشی مواد نگه دارنده غذایی در برابر ای کولای( یودر و همکاران ۲۰۱۲) را بررسی کرده و سایر پاتوژن ها( گلاس و همکاران ۲۰۰۲، میکلسون، سبرنک ودیکسون ۲۰۰۶)، راهبرد های جدید نظیر استفاده از فاژ ها برای رفع تقاضا و نیاز های مشتری برای غذا با مقدار کم ترکیبات شیمیایی مورد نیاز می باشند. به علاوه مواد افزودنی نسبت به فاژ ها کم تر خاص و ویژه هستند واین بر هر دوی پاتوژن ها و نیز میکروفلور طبیعی غذا به دلیل مکانیسم عمل عمومی اثر می گذارد( کین و همکاران ۲۰۱۱). کاربرد باکتریوفاژ ها در ایمنی غذایی به طور گسترده ای در برابر سویه های پاتوژنیک ای کولای و نیز سایر پاتوژن های غذا زاد نظیر Salmonella, CampylobacterEnterobactersakazakii jejuni, Listeria monocytogenes, و Staphylococcus aureus مطالعه و اثبات شده است( تومات، مرکانتی، بالاگو و گویبرونی ۲۰۱۳ الف). با این حال عمل افزودنی های غذایی بر روی زیست پذیری فاژ در بسیاری از مطالعات انجام شده میانی یعنی در ماتریس غذایی ارزیابی نشده است. یک سری مطالعات به بررسی و تحلیل اثر اسید استیک بر روی بیان فاژ( والین- کارگویست و همکاران ۲۰۱۰) و نیز اثر اسید لاکتیک بر روی زیست پذیری فاژ( گارسیا، مادرا، مارتینز و رودریگز ۲۰۰۷) پرداخته اند و مطالعات دیگری نیز انجام شده است که در آن فاژ ها با مقاومت اسیدی خود مشخص می شوند( کافی و همکاران ۲۰۱۱). با این حال، مقالاتی که به بررسی اثر مواد افزودنی غذایی بر روی آلودگی و عفون کولی فاژ پرداخته باشند نادر هستند. چندین نویسنده و محقق به مطالعه ترکیب متفاوتی از آنتی بیوتیک ها نظیر باکتریوسین ها و فاز ها( لارونتز و همکاران ۲۰۰۳، لی کاتاین، مسایی، ورا و ریگبلو و دمریگنی ۲۰۱۳)، باکتریوسیون ها و اندولیزین ها( شملکر، پاول، بکر، کمپ و دانون ۲۰۱۲)، باکتریوسین ها و روغن های ضروری( باجیپای، یون ، باردوجی و کانگ ۲۰۱۴) پرداخته اند. با این حال بیشتر این مطالعات بر فاژ های LAB( لی کاتایین و همکاران ۲۰۱۳)، L. monocytogenes( لاورنتس و همکاران ۲۰۰۳) و S. aureus( مارتینز، باسو، رودریگز و گارسیا ۲۰۰۸) پرداخته اند. در رابطه با مطالعات در خصوص فاژ های موثر بر سویه های اکولای پاتوژنیک، لی –کاتین(۲۰۱۳) تنها محققانی هستند که به تحلیل فعالیت آنتی ویروسی چندین ترکیب کاتیونی به خصوص نایسین در برابر باکتریوفاز MS2، فاژی که بر سویه های اکولای تاثیر می گذارد، پرداخته اند و اثر آنتی ویروسی ضعیفی کاهش ۱ در لگاریتم مبنای ۱۰ بعد از ده دقیقه) تنها در بالاترین غلظت نایسین(۱۰۰۰۰۰۰ IU) یافتند. در مطالعات قبلی، فاز ها عوامل کنترل زیستی موثری در برابر سویه های پاتوژنییک ای کولای بوده( تومات، میگ لوری، اکوییلی، گیبرلونی و بالاک ۲۰۱۳ ب، تومات، مرکانتی، بالاگ و گیبرلونی ۲۰۱۳ ج، تومات، گیبرلونی، مرکانتی و بالاگ ۲۰۱۴) و به تیمار های حرارتی و فیزیوشیمیایی به شدت مقاوم هستند( تومات، بالاگ، کازبون، وردینی و گویلینی ۲۰۱۵). مطالعات در خصوص فعل و انفعال ( برای مثال چالش ها)ی کولی فاژ ها با افزودنی های غذایی نظیر اسید های ضعیف و نمک سودیک آن ها، نیتریت و کیموزین هنوز انجام شده اند.هدف این مطالعه، ارزیابی اثر مواد افزودنی افزوده شده به گوشت و محصولات لبنی بر روی زیست پذیری فاژ برای تعیین این که آیا آن ها را می توان هم زمان به عنوان یک فناوری مانع در کنترل زیستی سویه های پاتوژنیک ای کولای استفاده کرد بود.
رشته های مرتبط صنایع غذایی، علوم مواد غذایی و زیست فناوری مواد غذایی
۱- مقدمه بیماری های غذا زاد ناشی از سویه های اشریشیا کولای پاتوژنتیک( اکولای) یک مسئله جدی و رو به رشد محسوب می شوند.این پاتوژن عامل اصلی موارد سندرم همولیتیکاورمیک از ۱۹۸۰ بوده است( کارمالی و همکاران ۱۹۸۵).باکتری های غذا زاد می توانند محصولات غذایی را در هر نقطه در امتداد تولید زنجیره در طی ذبح، شیره کشی، ذخیره و بسته بندی آلوده کنند( گارسیا، مارتینز، ابزو و رودریگز ۲۰۰۸). از این روی، چندین ماده افزودنی غذایی نظیر اسید های ضعیف( اتارا، سیمارد، هولی، پیت و بگین ۱۹۹۷)، نیتریت( هونیکل ۲۰۰۸) و نایسین( گارسالویی، جولی، اولهال و دیگریو ۲۰۱۵) در مراحل مختلف تولید به منظور اطمینان از کیفیت و ایمنی غذایی استفاده می شوند. در خصوص حداکثر غلظت مجاز در مواد اولیه غذایی، نظارت دقیقی بر بیشتر این مواد افزودنی وجود دارد( FDA، ۲۰۰۰، CAA 2010) زیرا آن ها ممکن است سمی باشند نظیر نیتریت( هونیکل ۲۰۰۸) و موجب تغییر ویژگی های ارگانولپتیک مواد غذایی نظیر اسید های ضعیف در غلظت های بالاتر(کاتولا و تالپاروت ۱۹۹۴) یا با فعالیت مورد نیاز برای دست یابی به محصولات با کیفیت بالا برای مثال کیموزین(والجو، اگویتس، پوزا و ویلا ۲۰۱۲) می شود. اگرچه این مواد افزودنی به طور گسترده ای مورد استفاده قرار گرفته و پذیرفته شده اند و مقالات متعددی، کارایی و اثر بخشی مواد نگه دارنده غذایی در برابر ای کولای( یودر و همکاران ۲۰۱۲) را بررسی کرده و سایر پاتوژن ها( گلاس و همکاران ۲۰۰۲، میکلسون، سبرنک ودیکسون ۲۰۰۶)، راهبرد های جدید نظیر استفاده از فاژ ها برای رفع تقاضا و نیاز های مشتری برای غذا با مقدار کم ترکیبات شیمیایی مورد نیاز می باشند. به علاوه مواد افزودنی نسبت به فاژ ها کم تر خاص و ویژه هستند واین بر هر دوی پاتوژن ها و نیز میکروفلور طبیعی غذا به دلیل مکانیسم عمل عمومی اثر می گذارد( کین و همکاران ۲۰۱۱). کاربرد باکتریوفاژ ها در ایمنی غذایی به طور گسترده ای در برابر سویه های پاتوژنیک ای کولای و نیز سایر پاتوژن های غذا زاد نظیر Salmonella, CampylobacterEnterobactersakazakii jejuni, Listeria monocytogenes, و Staphylococcus aureus مطالعه و اثبات شده است( تومات، مرکانتی، بالاگو و گویبرونی ۲۰۱۳ الف). با این حال عمل افزودنی های غذایی بر روی زیست پذیری فاژ در بسیاری از مطالعات انجام شده میانی یعنی در ماتریس غذایی ارزیابی نشده است. یک سری مطالعات به بررسی و تحلیل اثر اسید استیک بر روی بیان فاژ( والین- کارگویست و همکاران ۲۰۱۰) و نیز اثر اسید لاکتیک بر روی زیست پذیری فاژ( گارسیا، مادرا، مارتینز و رودریگز ۲۰۰۷) پرداخته اند و مطالعات دیگری نیز انجام شده است که در آن فاژ ها با مقاومت اسیدی خود مشخص می شوند( کافی و همکاران ۲۰۱۱). با این حال، مقالاتی که به بررسی اثر مواد افزودنی غذایی بر روی آلودگی و عفون کولی فاژ پرداخته باشند نادر هستند. چندین نویسنده و محقق به مطالعه ترکیب متفاوتی از آنتی بیوتیک ها نظیر باکتریوسین ها و فاز ها( لارونتز و همکاران ۲۰۰۳، لی کاتاین، مسایی، ورا و ریگبلو و دمریگنی ۲۰۱۳)، باکتریوسیون ها و اندولیزین ها( شملکر، پاول، بکر، کمپ و دانون ۲۰۱۲)، باکتریوسین ها و روغن های ضروری( باجیپای، یون ، باردوجی و کانگ ۲۰۱۴) پرداخته اند. با این حال بیشتر این مطالعات بر فاژ های LAB( لی کاتایین و همکاران ۲۰۱۳)، L. monocytogenes( لاورنتس و همکاران ۲۰۰۳) و S. aureus( مارتینز، باسو، رودریگز و گارسیا ۲۰۰۸) پرداخته اند. در رابطه با مطالعات در خصوص فاژ های موثر بر سویه های اکولای پاتوژنیک، لی –کاتین(۲۰۱۳) تنها محققانی هستند که به تحلیل فعالیت آنتی ویروسی چندین ترکیب کاتیونی به خصوص نایسین در برابر باکتریوفاز MS2، فاژی که بر سویه های اکولای تاثیر می گذارد، پرداخته اند و اثر آنتی ویروسی ضعیفی کاهش ۱ در لگاریتم مبنای ۱۰ بعد از ده دقیقه) تنها در بالاترین غلظت نایسین(۱۰۰۰۰۰۰ IU) یافتند. در مطالعات قبلی، فاز ها عوامل کنترل زیستی موثری در برابر سویه های پاتوژنییک ای کولای بوده( تومات، میگ لوری، اکوییلی، گیبرلونی و بالاک ۲۰۱۳ ب، تومات، مرکانتی، بالاگ و گیبرلونی ۲۰۱۳ ج، تومات، گیبرلونی، مرکانتی و بالاگ ۲۰۱۴) و به تیمار های حرارتی و فیزیوشیمیایی به شدت مقاوم هستند( تومات، بالاگ، کازبون، وردینی و گویلینی ۲۰۱۵). مطالعات در خصوص فعل و انفعال ( برای مثال چالش ها)ی کولی فاژ ها با افزودنی های غذایی نظیر اسید های ضعیف و نمک سودیک آن ها، نیتریت و کیموزین هنوز انجام شده اند.هدف این مطالعه، ارزیابی اثر مواد افزودنی افزوده شده به گوشت و محصولات لبنی بر روی زیست پذیری فاژ برای تعیین این که آیا آن ها را می توان هم زمان به عنوان یک فناوری مانع در کنترل زیستی سویه های پاتوژنیک ای کولای استفاده کرد بود.
Description
۱٫ Introduction Foodborne diseases caused by pathogenic Escherichia coli (E. coli) strains are a serious and growing problem. This pathogen has been responsible for hemolytic uremic syndrome cases since 1980 (Karmali et al., 1985). Foodborne bacteria can contaminate food products at any point along the chain production – during slaughtering, milking, storage or packaging (García, Martínez, Obeso, & Rodríguez, 2008). Therefore, several food additives such as weak acids (Ouattara, Simard, Holley, Piette, & Begin, 1997 ), nitrite (Honikel, 2008), and nisin (Gharsallaoui, Joly, Oulahal, & Degraeve, 2015) are used at different stages of production in order to ensure food quality and safety. Regarding the maximum concentration allowed in foodstuff, most of these additives are strictly regulated (FDA, 2000; CAA, 2010) as they may be toxic, e.g. nitrite (Honikel, 2008), cause alteration of the organoleptic characteristics of food, e.g. weak acids at higher concentrations (Kotula & Thelappurate, 1994) or by the activity needed to achieve a high quality product, e.g. chymosin (Vallejo, Ageitos, Poza, & Villa, 2012). Although these additives are widely used and accepted, and numerous publications have documented the effectiveness of food preservatives against E. coli (Yoder et al., 2012) and other pathogens (Glass et al., 2002; Michaelsen, Sebranek, & Dickson, 2006), novel strategies, such as the use of phages, are needed to fulfill consumer demands for food with lower amounts of chemical compounds. Furthermore, additives are less specific than phages, affecting both foodborne pathogens as well as the normal microflora of food due to their nonspecific mechanisms of action (Kin et al., 2011). The application of bacteriophages in food safety has been extensively documented against pathogenic E. coli strains as well as other foodborne pathogens such as Salmonella, Campylobacter jejuni, Listeria monocytogenes, Enterobacter sakazakii, and Staphylococcus aureus (Tomat, Mercanti, Balague, & Quiberoni, 2013a). However, the action of food additives on phage viability was not assessed in most of the studies carried out in situ, namely in the food matrix. There are studies analyzing the effect of acetic acid on phage expression (Wallin-Carlquist et al., 2010), and the effect of lactic acid on phage viability (García, Madera, Martinez, & Rodriguez, 2007), as well as other works where phages are characterized by their acid resistance (Coffey et al., 2011). However, articles reporting the effect of food additives on the infectivity of coliphages are scarce. Several authors have studied different combination of antimicrobials such as bacteriocins and phages (Leverentz et al., 2003; Ly-Chatain, Moussaoui, Vera, Rigobello, & Demarigny, 2013), bacteriocins and endolysins (Schmelcher, Powell, Becker, Camp, & Donovan, 2012), and bacteriocins and essential oils (Bajpai, Yoon, Bhardwaj, & Kang, 2014). However, most of these studies were focused on phages of LAB (Ly-Chatain et al., 2013), L. monocytogenes (Leverentz et al., 2003) and S. aureus (Martínez, Obeso, Rodríguez, & García, 2008). Regarding studies on phages affecting pathogenic E. coli strains, Ly-Chatain et al. (2013) were the only authors who analyzed the antiviral activity of several cationic compounds, specifically nisin, against the bacteriophage MS2, a phage infecting E. coli strains, and found a weak antiviral effect (1 log10 reduction after 10 min) only at the highest concentration of nisin (100,000 IU) tested. In previous studies, phages have proved to be efficient biocontrol agents of pathogenic E. coli strains (Tomat, Migliore, Aquili, Quiberoni, & Balague, 2013b; Tomat, Mercanti, Balagu e, & Quiberoni, 2013c; Tomat, Quiberoni, Mercanti, & Balague, 2014 ) and to be highly resistant to thermal and physicochemical treatments (Tomat, Balague, Casabonne, Verdini, & Quiberoni, 2015). Studies on the interaction (e.g. challenges) of coliphages with food additives, such as weak acids and their sodic salts, nitrite, and chymosin, have not yet been carried out. The aim of this study was to evaluate the influence of additives added to meat and dairy products on phage viability in order to determine whether they can be used simultaneously as a hurdle technology in the biocontrol of pathogenic E. coli strains.