مدلینگ و ارزیابی طرحهای برگرداندن پسماندهای الکترونیکی در کشور هند / Modeling and assessment of e-waste take-back strategies in India

مدلینگ و ارزیابی طرحهای برگرداندن پسماندهای الکترونیکی در کشور هند Modeling and assessment of e-waste take-back strategies in India

  • نوع فایل : کتاب
  • زبان : فارسی
  • ناشر : الزویر Elsevier
  • چاپ و سال / کشور: 2015

توضیحات

چاپ شده در مجله منابع، حفاظت و بازیافت – Resources, Conservation and Recycling
رشته های مرتبط محیط زیست، بازیافت و مدیریت پسماند
معضل افزایش میزان پسماندهای الکترونیکی(WEEE) در کشورهای در حال توسعه موجب شده است که این کشورها اقدامات مدیریتی مبتکرانه ای را انجام داده و روشهای سازگار با محیط زیستی را بکار گیرند تا از خطرات ناشی از این نوع پسماندها بکاهند. در هند بازگرداندن پسماندهای الکترونیکی در وهله ی اول صنعت درآمد زایی تلقی میشود. طبق قوانین جدید مدیریت پسماندهای الکترونیکی در هند تولید کننده ها باید هر چه زودتر نظام های EPR را معرفی و اجرا کنند. دامنه ی اجرای EPR نیز در این دستورالعمل ها بحث شده است. در این مطالعه سعی مان این است که روشهای بازگرداندن EPR متفاوت و تناسب آنها برای شرایط هند را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. برای تعیین سوددهی روشهای بازیافت EPR متفاوت از یک مدل اقتصادی استفاده میکنیم. نتایج مدلینگ ما بوضوح نشان میدهد که از نکته نظر مصرف کننده ها و تولید کننده ها یک روش بازیافت منفرد از یک روش بازیافت چندگانه بهتر نتیجه میدهد. ما همچنین اثرات این روشهای بازیافت بر پارامترهای مدل را توصیف میکنیم. مقدمه در جهان توسعه یافته مقررات مربوط به بازگرداندن پسماندهای الکترونیکی بر اساس اصول مسئولیت وسیع تولید کننده(EPR) انجام میشوند. طبق EPR تولید کننده ها برای جمع آوری و دفع سازگار با محیط زیست محصولات در انتهای طول عمر مفیدشان مسئول هستند. هدف بلندمدت EPR بازیافت و استفاده ی مجدد محصول، کاهش مصرف مواد خام و تولید محصولاتی با اندازه ی کوچک است. مقررات مربوط به بازیافت استفاده شده در کشورهای پیشرفته بر اساس دو رویکرد هستند: پرداخت مصرف کننده یا پرداخت تولید کننده. در کشور ژاپن و ایالت کالیفرنیا بر اساس اصل پرداخت مصرف کننده عمل میشود و از مصرف کننده مبلغی اضافی برای بازیافت سالم محصولات مصرف شده اخذ میشود. در حالیکه در هفده کشور اروپایی بر اساس مسئولیت تولید کننده عمل میشود. در رابطه با مسئله ی مدیریت پسماندهای الکترونیکی سیاستهای متعددی اجرا شده است. اتحادیه ی اروپا اخیرا دو سیاست در این حوزه پیش گرفته است. بخشنامه ی WEEE مسئولیت بازیافت را بر عهده ی تولیدکننده ها میگذارد. طرح دیگر اتحادیه ی اروپا تحت عنوان بخشنامه ی RoHS استفاده ی از مواد خطرناک معینی را در وسایل الکتریکی و الکترونیکی محدود کرده است. اقدام دیگر در این رابطه تعهد بازل سوئیس است که در رابطه با کنترل انتقال برون مرزی پسماندهای خطرناک جهت دفع است. مطابق این تعهدنامه صدور پسماندهای خطرناک از کشورهای پیشرفته به کشورهای در حال توسعه جهت دفع ممنوع شد. بخشنامه ی WEEE ی اتحادیه ی اروپا بوضوح جمع آوری و بازیافت پسماندها را به عهده ی کشورهای عضو میگذارد. طی این بخشنامه حداقل مقدار جمع آوری سرانه ی ۴ کیلوگرم برای تمامی کشورهای عضو تعیین میشود. این اقدامات از این جهت است که مقدار مواد خطرناک دفع شونده در لندفیل ها کاهش یابد که بطور غیرمستقیم موجب کاهش استفاده از مواد خام مصرفی در محصولات جدید میشود. هلند اولین کشور عضو است که بطور کامل این بخشنامه ها را اجرا کرد. پیشنهاد سپولودا و همکارانش این است که در بخشنامه ی WEEE ی اتحادیه ی اروپا که بر کنترل سمّیت و جداسازی دستی تاکید میشود بایستی به اهداف زیست محیطی متعدد و وسیع تری توجه شود نظیر بازیافت مواد با ارزش و صرفه جویی در انرژی. نگارندگان این مقاله در این بحث از نوآوری های اخیر در تکنولوژیهای جداسازی و خرد خرد کردن و نیز پیشرفتهای فنی در رابطه با عمل ذوب فلزات ارزشمند نیز سخن به میان میاورند. در سال ۲۰۰۱ ژاپن برای بازیافت WEE چارچوب قانونی جدیدی را اجرا کرد. مشخصه ی منحصر بفرد این قوانین کشور ژاپن مسئولیت مشترک بین ذینفعان متفاوت بود. مثلا طبق قانون بازیافت وسایل خانگی فروشنده ها باید محصولات استفاده شده را جمع آوری کنند، مصرف کننده ها باید هزینه ی حمل آنها را بپردازند و تولید کننده ها باید کارخانه هایی جهت جمع آوری و بازیافت بسازند. این قوانین عمدتا در رابطه با چهار محصول عمده است: دستگاههای تهویه ی هوا، تلوزیونها، ماشینهای لباسشویی و یخچالها. فروشنده ها و شهرداریهای برخی مناطق باید پسماندهای جمع آوری شده را به محلهای تعیین شده انتقال داده و هزینه ی بازیافت را به تولید کننده ها بدهند. تولید کننده ها باید پسماندهای الکترونیکی را از محلهای موردنظر به کارخانه ها منتقل کنند. در سوی دیگر مصرف کننده ها نیز میتوانند با هزینه ی خود مستقیما پسماندهای الکترونیکی را بازیافت کنند یا به فروشنده ها هزینه ی مربوطه را بدهند تا اقدام کنند. قانون مربوط به مدیریت پسماندهای الکترونیکی کامپیوترهای خانگی نیز از آوریل سال ۲۰۰۱ اجرا شده است. قانون دیگری هم در سال ۲۰۱۳ برای وسایل خانگی کوچک(وسایلی نظیر گوشیهای موبایل، دستگاههای بازی، کامپیوترهای شخصی کوچکتر) تصویب شد. لازمه ی اجرایی طرحهای بازگرداندن وسایل الکترونیکی استفاده شده هزینه هایی است که در زمان تولید یا ساخت اخذ میشود. مثلا در ژاپن هر دو گرفته میشود: هزینه های پیشاپیش برای کامپیوترها و هزینه های در زمان دفع وسایل خانگی. در تایوان و کالیفرنیا برای همه ی محصولات پیشاپیش هزینه های بازیافت اخذ میشود. دریافت هزینه ی پیشاپیش این مزیت را دارد که برای تمامی ذینفعان شفات است. جدای از این هزینه هایی که در زمان دفع گرفته میشود ممکن است به شخصی داده شود که مسئولانه عمل نکند. جدای از سیاستهای اجباری بازگرداندن محصول روشهای داوطلبانه ای نیز وجود دارد که در کشورهای در حال توسعه نظیر چین و هند معمولا دیده میشود. در این نوع هیچ قانون و در نتیجه کیفری در رابطه با جمع آوری پسماندهای الکترونیکی وجود ندارد. افزایش آگاهی عمومی و توجه دولت به مسائل ناشی از پسماندهای الکترونیکی موجب شده است که یک تعداد از تولید کننده های کشورهای در حال توسعه طرحهای بازگرداندن تکی برای محصولات معینی ارائه دهند. مسئله ی اصلی برای دست اندارکاران اجرای هر شکلی از EPR این است که تصمیم بگیرند که کدام حالت بهینه است: تکی یا جمعی. تعداد قابل توجهی از تولید کننده ها از روشهای جمعی استفاده میکنند چراکه هزینه ها کاهش مییابد. چنین اقداماتی این امکان را به تولید کننده ها میدهد که اکثر امور مربوط به بازگرداندن وسایل الکترونیکی استفاده شده را به فروشنده های شخص ثالث واگذار کنند. بحث در رابطه با مقرون به صرفه بودن یا نبودن این دو رویکرد هنوز ادامه دارد. تولیدکننده های طرفدار روش تکی استدلال میکنند که در این حالت میتوانند بر محصولات سازگار با محیط زیست سرمایه گذاری کنند و در بلند مدت سود حاصل کنند.

Description

Abstract The problem of growing e-waste (also called as WEEE) quantities in developing countries have prompted governments to plan innovative control measures and to institutionalize environment friendly strategies to mitigate the threats emanating from such waste. In India, e-waste recycling has been primarily a market driven industry. Under India’s newly drafted e-waste management handling rules, the producers are expected to introduce and implement EPR regimes as early as possible. The scope of implementing EPR has also been discussed in these guidelines. In this work, we make an attempt to assess different EPR take-back policies and investigate their suitability for the Indian conditions. We use an economic model to ascertain the profitability of different EPR take-back schemes. In order to sustain the higher costs of e-waste recycling, the overall profitability of the e-waste take-back scheme is vital to the success of any e-waste recycling mandate. The results from our modeling clearly show that from the viewpoint of both the consumers and the producers, an individual take-back scheme outperforms the collective take-back scheme. We also describe impacts and implications of these take-back schemes on the model parameters of interest. ۱٫ Introduction In the developed world, e-waste take-back legislations have been implemented through directives under the guiding principle of Extended Producer Responsibility (EPR). The EPR concept holds manufacturers responsible for the collection and environment friendly disposal of products at the end of their useful life. Take-back policy that invokes the EPR principle mandates the manufacturers to develop adequate systems for the collection and environmentally safe treatment of such products. The long term goal of EPR (Nnorom and Osibanjo, 2008) was to improve product reusability and recyclability, reduce material usage, downsize products, and incorporate Design for Environment (DfE) principles in the product design process to significantly reduce the environmental impact of products put into the market. Take-back legislation in developed economies (Atasu et al., 2012) principally follows one of two approaches: consumer pay or producer pay. The Japanese and the Californian states in particular, have chosen the consumer pay principle, where the end-user is charged an extra fee for the safe treatment of used products. Contrarily, several European countries favor the producer pay principle which holds the manufacturer responsible for environment friendly treatment of used products. Several policies have been implemented to address the critical issue of e-waste management and, in particular, e-waste recycling. The European Union (EU) has framed two recent policies. TheWEEE (Waste Electrical and Electronics Equipment) Directive (Directive 2002/96/EC, 2003) transfers the burden of recycling to the manufacturers by requiring them to take-back and recycle WEEE. Another EU initiative, the RoHS (Restriction of Hazardous Substances) Directive (Directive 2002/95/EC, 2003), restricts the use of certain hazardous materials in electrical and electronic equipment. Yet another initiative, the Basel Convention (Basel Convention on the Control of Transboundary Movements of Hazardous Wastes and Their Disposal, 1989), legally bans the export of hazardous waste and their disposal from developed countries to developing countries. The EU WEEE directive clearly imposes collection, recovery, and recycling targets on its member countries. It stipulates a minimum collection target of 4 kg/capita per year for all the member states. These collection and weight based recycling targets seek to reduce the amount of hazardous substances disposed to landfills and to increase the availability of recyclable materials which indirectly encourages less virgin material consumption in new products. Netherlands was the first member state to fully implement these directives through their own national legislation. Sepulveda et al. (2010) propose that the EU’s WEEE Directive, which is more focused on toxic control and manual disassembly based recycling systems, should also aim to serve multiple and broader environmental goals like recovery of valuable materials and energy preservation. The authors justify their argument by citing latest innovations in shredding and separation technologies together with technological progress in dedicated smelting operations of valuable materials. In 2001, Japan adopted a new legal framework (Ogushi and Kandlikar, 2007)to kick-startits ownWEEE recycling system incorporating EPR and, with a view to establish a sound material-cycle society that promotes the 3R (Reduce, Reuse, Recycle) principle. Such a law was necessitated by the fact that proper treatment of e-waste would enable proper resource recovery and reduce dependence on landfill. A unique feature of the Japanese EPR law is that it is primarily based on the principle of shared responsibility wherein the responsibilities of different stakeholders are explicitly shared. For instance, according to the Home Appliance Recycling Law (HARL), retailers are mandated to collect used products, consumers are responsible for financing recycling and transportation by paying recycling fees to the retailer at the point of disposal and producers are mandated with setting-up pretreatment plants and collectionnetworks. The above law covers fourmajor e-wasteproducts, namely air-conditioners, televisions, laundry machines and refrigerators. The retailers, and the municipality in some cases, are obliged to transfer the collected units to the producers’ designated collection points and subsequently pass on the recycling fee to the producers. The producers are mandated to collect e-waste from their designated collection points and achieve the recovery targets set under the legislation. Bulk and business consumers, on the other hand, could either engage the treatment of e-waste at their own expense or return to the retailer by paying the requisite recycling fees. The law for the management of e-waste from PCs (Personal Computers) from the business sector also came into effect from April, 2001 while those from the household sector came under the purview of the EPR law from October, 2003. However, for computers, the costs of recycling are borne at the point of sale, as opposed to at the point of disposal for products under HARL. Yet another law, the Smallsized Home Appliance Law was enacted on April, 2013 to cater to small electronic and electrical home appliances such as mobile phones, gaming machines, small personal computers etc. The new law, which covers about 100 items, does not require consumers to pay recycling fees. Under the new law, the concerned municipality is responsible for setting up collection centers, from where collected waste is to be sent to certified recycling companies. Further, each municipality is stipulated to design their own collection centers and identify the products to be collected. Take-back policy requires financial instruments in the form of disposal (or recovery) fees either at the time of disposal or at the time of purchase (advance recycling fees or advance disposal fees). For instance, the Japanese model argues for both approaches: advance fees for computers, and fees at the point of disposal for home appliances. The Californian and the Taiwanese models, on the other hand, favor advance recycling fees for all products, which are typically used to fund the state controlled recycling system (Lee et al., 2010; Atasu and Van Wassenhove, 2012). Advance disposal or recovery fees have the advantage of being visible to all the stakeholders which influences better future planning atthe downstream end. Additionally, fees charged at the point of disposal might lead to an indifferent disposer who, in all likelihood, might be tempted to illegally dump the used products or perpetually store them. Contrarily, the European WEEE directives are implemented through the manufacturer operated take-back systems (Dempsey et al., 2010; Atasu and Van Wassenhove, 2012). Yoshida and Yoshida (2010) state that the current e-waste management framework that exists in Japan not only closes the material-cycle, but is also the best system in existence that reasonably captures producer feedback through DfE (Design for Environment). As opposed to the EU take-back model, where the manufacturers’ contract the recycling activity to dedicated recycling companies, the producers in Japan are directly involved in the recycling process. Uwasu et al. (2013) in their pioneering work, reported that as far as developed countries whose objective remains to achieve a certain level of waste reduction are concerned, a deferred disposal fee system will always result in the highest recycling fees. They also report that factors like demand elasticity and consumer response to recycling fees shall dictate whether the deposit-refund system incurs lower recycling fees than the advanced disposal fee system. Shinkuma (2003) attempts to model the effect of transactional cost in the deposit-refund system on household waste recycling policy vis-à-vis the relative magnitude of the price of a recycled good. The author clearly outlines that in the event where the marginal transactioncostis relatively low,thedeposit-refundsystemoutperforms other schemes regardless of the price of a recycled good. Besides these mandated product take-backs, there also exists voluntary take-back strategies (Widmer et al., 2005) which is generally the case observed in developing countries like China and India. Here, there are no laws that mandate compliance and therefore no penalties for not meeting the EPR goals. Increased public awareness and government attention to the problems emanating from e-waste have prompted few manufacturers from developing countries to establish individual take-back schemes for specific products as a part of their corporate social responsibility and green image. A major issue for planners in the implementation of any form of EPR is in deciding which type of producer responsibility is optimal for the producers: individual or collective. From the long term perspective of EPR, the producers favoring the individual take-back, will ideally attempt to internalize the recycling cost into the product price, which could provide the required incentive for producers to adopt better product design features to facilitate better recovery and recycling, and to avoid the inclusion of hazardous substances in the manufacturing stage. A good number of producers engage in collective systems to take advantage of the economies of scale and thus to reduce costs (Atasu et al., 2009). Such an arrangement allows producers to delegate most take-back-related activities to third-party treatment providers, but it also leaves them with very little scope and incentive to make substantive future investments to address the long term objectives of EPR. The argument over the cost efficiency of the two schemes remains debatable and has been inconclusive till date. Producers thatfavor an individual scheme argue thatitis an ideal platform for producers to invest in environment friendly products which, in the long run, will reap economic benefits from reduced recovery costs. In stark contrast, certain industrial alliances and some national collective systems (Atasu and Subramanian, 2012) in countries such as Sweden, Netherlands, Belgium and Norway have supported collective take-back scheme based on the argument that a collective system is the simplest and most cost-effective way to collect and recycle e-waste. 
اگر شما نسبت به این اثر یا عنوان محق هستید، لطفا از طریق "بخش تماس با ما" با ما تماس بگیرید و برای اطلاعات بیشتر، صفحه قوانین و مقررات را مطالعه نمایید.

دیدگاه کاربران


لطفا در این قسمت فقط نظر شخصی در مورد این عنوان را وارد نمایید و در صورتیکه مشکلی با دانلود یا استفاده از این فایل دارید در صفحه کاربری تیکت ثبت کنید.

بارگزاری