مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت ها و چسبندگی قیمت Corporate social responsibility and cost stickiness
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- ناشر : SSRN
- چاپ و سال / کشور: 2015
توضیحات
رشته های مرتبط حسابداری، علوم اقتصادی، اقتصاد مالی، حسابداری مالی و اقتصاد پولی
۱-مقدمه ما به بررسی اثر مشارکت CSR شرکت ها بر چسبندگی قیمت پرداختیم که در آن در صورتی که دامنه افزایش در هزینه های مربوط به افزایش در حجم بزرگ تر از بزرگی کاهش در هزینه های مربوط به کاهش معادل حجم باشد، قیمت ها چسبنده می باشند(اندرسون، بانکر و جاناکیرمان ۲۰۰۳، صفحه ۴۸). مدل سنتی حسابداری هزینه و نیز هزینه یابی مبتنی بر فعالیت بیان می دارد که هزینه ها با محرک های هزینه متناسب می باشند( نورین ۱۹۹۱). با این حال، تحقیقات بعدی، یک رابطه پیچیده تر را بین هزینه و فعالیت ها یافته است که به موجب آن برخی هزینه ها زمانی که فعالیت افزایش می یابد افزایش یافته ولی به طور متناسب با کاهش فعالیت، کاهش نمی یابند( کوپر و کاپلان ۱۹۹۸).اندرسون و همکاران(۲۰۰۳) از فروش سطح شرکتی، هزینه های عمومی و مدیریتی(SG-A) به عنوان مولفه های هزینه استفاد کرده و چسبندگی قیمت را تایید کردند. ما در این جا عامل موثر ناشناخته موثر بر چسبندگی قیمت را بررسی کردیم: مشارکت شرکت ها در فعالیت های CSR. بر اساس تئوری کارگزاری و سهام دار، برخی از مطالعات استدلال کرده اند که استفاده از منابع شرکتی ارزشمند برای مشارکت در CSR می تواند اثرات مدیریتی معنی داری داشته باشد(فریمن ۱۹۸۴، وارتیک و کوچران ۱۹۸۵، وود ۱۹۹۱). CSR می تواند اثر مثبتی با ارایه دسترسی بهتر به منابع ارزشمند (کوچران و وود ۱۹۸۴، وادوک و گریوز ۱۹۹۷) و با جذب و حفظ کارکنان با کیفیت بالا( گرینینگ و توربان ۲۰۰۰، توربان و گرینینگ ۱۹۹۷) داشته باشد به طوری که امکان بازار یابی بهتر محصولات و خدمات را می دهد( فرومبارن ۱۹۹۶، مسکووینتز ۱۹۷۲) و فرصت های پیش بینی نشده ای را ایجاد می کند فومبورن، گرادبرگ و بارنت ۲۰۰۰). به علاوه، مشارکت CSR می تواند موجب کاهش احتمال اقدامات نظارتی، حقوقی یا مالی شده( برمن، ویکس، کوتا و جونز ۱۹۹۹ف فریمن ۱۹۸۴، هیلمن و کیم ۲۰۰۱)، مصرف کننده های آگاه از نظر اجتماعی را جذب کرده( هیلمن و کیم ۲۰۰۱) یا منابع مالی را از سرمایه گذاران مسئول اجتماعی جذب می کند( کاپشتین ۲۰۰۱). این مزایا فرضا جبران کننده هزینه های بالاتر مرتبط با CSR می باشند، زیرا منابع بایستی برای قادر سازی شرکت در راستای دست یابی به وضعیت CSR تخصیص داده شود( سیگل و ویتالیانو۲۰۰۷).( حروف ایتالیک افزوده شده اند). از یک سو، فریدمن(۱۹۷۰)، مشارکت CSR را به صورت یک عامل کاهنده ارزش برای سرمایه گذاران توصیف می کند، از این روی پیش بینی یک رابطه منفی بین مشارکت CSR و ارزش شرکت را امکان پذیر می کند. برای مثال، پرستون و ابونن(۱۹۹۷) به بحث در خصوص فرضیه فرصت گرایی مدیریتی پرداخته و استدلال کردند که منافع مدیریتی می تواند منجر به سرمایه گذاری بیش از حد CSR شود: این یک عمل مضر برای منافع ذی نفعان بوده و و از این روی منجر به معایب رقابتی شده و بر ارزش شرکت اثر منفی دارد( بنبون و تیرول ۲۰۱۰). هر دوی این دیدگاه ها اشاره به سرمایه گذاری CSR بلند مدت دارند که یک پاسخ به فشار خارجی همانند پاسخ به منابع سطح شرکتی است. سطح منابع اختصاص داده شده به فعالیت های CSR در کوتاه مدت بستکی به قابلیت دسترسی منابع غیر لازم برای اهداف دیگر دارد. از نظر رفتار هزینه ای، بررسی الگوی رفتار هزینه CSR جالب است: به ویژه، وجود یا نبود چسبندگی قیمت. دیدگاه نظری در خصوص چسبندگی قیمت بستگی به این ایده دارد که بسیاری از هزینه ها از جمله سرمایه گذاری بر روی فعالیت های مربوط به CSR ناشی از تصمیمات تعهد منابع تعمدی مدیران بوده و هزینه های تعدیل مرتبط با تعهدات منابع متغیر، موجب چسبندگی قیمت ها می شود( برای مثال اندرسون و همکاران ۲۰۰۳). با کاهش سطح فعالیت، مدیران ممکن است متمایل به کاهش اندازه منابع CSR نباشند برای مثال کمک به خیریه ها، پشتیبانی از برنامه های مسکن و آموزش و از این قبیل موارد. بر عکس، وقتی که سطح فعالیت افزایش می یابد، مدیران باید سرمایه گذاری اضافی در فعالیت های مربوط به CSR کنند برای مثال سرمایه گذاری های اضافی برای کاهش تخریب محیط زیست. از این روی، تا حدی که مدیران قادر به تشخیص رابطه تعادلی ناشی از هزینه های تعدیل باشند، آن ها هزینه های CSR را تا حد کمی کاهش خواهند داد به خصوص زمانی که فعالیت کم تر از میزان توسعه سرمایه CSR با افزایش فعالیت کاهش یابد و از این روی تولید چسبندگی قیمت می کند( اندرسون و همکاران ۲۰۰۳، بانکر، بیزلوف و چن ۲۰۱۳). این اثر برای شرکت های با مشارکت CSR مثبت برجسته تر است: اقدامات شرکتی اختیاری طراحی شده برای بهبود شرایط اجتماعی( مکی، مکی و بارنی ۲۰۰۷) نسبت به شرکت های با مشارکت CSR بحث انگیز(منفی). اولی به شرکت ها امکان استفاده از منابع ارزشمند، جذب و حفظ کارکنان با کیفیت بالا در میان سایر عوامل را مثبت می دهد و به این ترتیب موجب ایجاد سرمایه گذاری های بلند مدت شده و حفظ این موارد منوط به تعدیل رو به پایین کم تر است. با این حال، برخی شرکت ها دارای مجموعه ای از اقدامات شرکتی می باشند که اثر منفی بر ادعاهای مشروع ذی نفعان اجتماعی قابل شناسایی در بلند مدت دارد( استریک، گائو و بانزال ۲۰۰۶، صفحه ۸۵۲). CSR منفی می تواند به صورت یک راهبرد صرفه جویی هزنیه به قیمت کاهش ارزش سهام دار در نظر گرفته شود( کاچ و مون ۲۰۱۲). ما انتظار داریم که هزینه های CSR این شرکت ها برای نشان دادن رفتار ضد چسبندگی هزینه، یعنی زمانی که فعالیت افزایش می یابد افزایش هزینه کم تر است ولی وقتی که فعالیت با مقدارمعادل کاهش می یابد بیشتر کاهش می یابد. ما از نمرات CSR سطح شرکتی دیتابیس تحلیل و تحقیقات دومینی، کیندر و لیندبرگ استفاده می کنیم. اگرچه KLD سرمایه گذاری دلار واقعی مربوط به فعالیت های CSR را راایه نمی کند، KLD امتیاز خود را بعد از ارزیابی دقیق فعالیت های CSR سطح شرکتی ارایه می کند. وودوک و گریوز(۱۹۹۷) خاطر نشان کردند که در صورت امکان، KLD از معیار های کمی برای تعیین رتبه بندی استفاده می کند( برای مثال مبلغ دلار پرداختی برای جریمه: درصد کارکنانی که انواع خاصی از مزایا را دریافت می کنند). کمپف و اتشوف(۲۰۰۷) نیز ازداده های KLD در بررسی اثر سرمایه گذارای مسئولانه اجتماعی بر روی عملکرد پرتفوی استفاده کردند. سایر مقالاتی که از داده های KLD استفاده می کنند، شامل کیم و استاتمن (۲۰۱۲)،دویلور و نیکر و وان استادن(۲۰۱۱) می باشند. شرکت هایی که نقاط قوت CSR را نشان دادند با سیستم امتیاز دهی KLD در استفاده از محصولات نواورانه، ارایه خدمات محیطی، تولید محصولات افزایش دهنده استفاده کارامد از انرژی، داشتن برنامه های پیش گیری از آلودگی قوی از جمله کاهش الودگی و برنامه های کاهش استفاده از مواد سمی مشخص شدند. این فعالتی ها مستلزم سرمایه گذاری پیوسته به صورت بخشی از هزینه های عملیاتی سطح شرکت است( یک متغیر برایند در مدل چسبندگی هزینه). ما از دو شاخص CSR متفاوت و دو امتیاز تولید شده KLD بر روی فعالیت های مثبت CSR (CSR_STR), و نیز فعالیت های CSR (CSR_CON) استفاده می کنیم. پی برده شد که سرمایه گذارای های مرتبط با CSR، چسبندگی های قیمت را نشان می دهند زیرا آن ها کم تر با کاهش در سود شرکت کاهش می یابد، اثری که به مشاهدات شرکت- سال با مشارکت CSR مثبت نسبت داده می شود. از سوی دیگر، مشارهدات سال- شرکت با مشارکت CSR منفی، چسبندگی قیمت را نشان می دهند. استفاده از امتیاز CSR ترکیبی موجب پنهان شدن اثر هر بعد CSR بر روی چسبندگی قیمت می شود( اتیگ، گلیرلی، الگول و گادمی ۲۰۱۴، پلتنینکا و شولتن ۲۰۰۸) زیرا CSR یک ساختار چند بعدی است( کارول ۱۹۷۹). از این روی ما به بررسی چسبندگی قیمت برای مولفه های CSR می پردازیم یعنی: CSR مرتبط با محیط، CSR مرتبط با کارمند، CSR مرتبط با محصول، CSR مرتبط به جامعه. مطابق با نتایج اصلی، هزینه ها برای مشاهدات مشارکت CSR مثبت در این مقوله های فردی چسبنده هستند. با این حال، استدلال ضد چسبندگی قیمت برای این مقوله های فردی تایید نمی شوند. ما به شیوه های مهم به غنای مطالعات و منابع کمک می کنیم. اولا، یافته های ما تقویت کننده مطالعات CSR با ثبت تعادل مدیریتی در خصوص تعدیلات منابع است. تا آن جا که ما می دانیم، این اولین مطالعه ای است که از CSR به عنوان متغیر زمینه ای موثر بر چسبندگی قیمت استفاده می کند. دوما، ما تحقیقات اخیر در خصوص CSR را به طور نظری و تجربی به منظور تمایز ابعاد منفی CSR از ابعاد مثبت جمع اوری کرده( کودفری، مریل، هانسن ۲۰۰۹ف کاچن و مون ۲۰۱۲، مولر و کراسی ۲۰۱۱، استریک ۲۰۰۶) و به بررسی الگو های رفتار هزینه مرتبط با CSR در خصوص این دو ابعاد می پردازیم. سوما ما به غنای منابع چسبندگی قیمت نیز کمک می کنیم زیرا هزینه ها عامل مهم موثر بر سود بوده و درک متغیر هایی نظیر CSR که بر رفتار مشتری اثر دارد مفید است. ادامه این مقاله به صورت زیر سازمان دهی شده است. بخش ۲ به مرور منابع مربوطه پرداخته و فرضیات قابل آزمایش را ارایه می کند. بخشسوم به بررسی مسائل طراحی تحقیق می پردازد. بخش زیر، روش ها و آماره های توصیفی انتخاب نمونه را ارایه می کند. ما نتایج آزمایشی اصلی را در بخش ۵ گزارش می کنیم. بخش ۶ شامل نتیجه گیری مقاله است.
۱-مقدمه ما به بررسی اثر مشارکت CSR شرکت ها بر چسبندگی قیمت پرداختیم که در آن در صورتی که دامنه افزایش در هزینه های مربوط به افزایش در حجم بزرگ تر از بزرگی کاهش در هزینه های مربوط به کاهش معادل حجم باشد، قیمت ها چسبنده می باشند(اندرسون، بانکر و جاناکیرمان ۲۰۰۳، صفحه ۴۸). مدل سنتی حسابداری هزینه و نیز هزینه یابی مبتنی بر فعالیت بیان می دارد که هزینه ها با محرک های هزینه متناسب می باشند( نورین ۱۹۹۱). با این حال، تحقیقات بعدی، یک رابطه پیچیده تر را بین هزینه و فعالیت ها یافته است که به موجب آن برخی هزینه ها زمانی که فعالیت افزایش می یابد افزایش یافته ولی به طور متناسب با کاهش فعالیت، کاهش نمی یابند( کوپر و کاپلان ۱۹۹۸).اندرسون و همکاران(۲۰۰۳) از فروش سطح شرکتی، هزینه های عمومی و مدیریتی(SG-A) به عنوان مولفه های هزینه استفاد کرده و چسبندگی قیمت را تایید کردند. ما در این جا عامل موثر ناشناخته موثر بر چسبندگی قیمت را بررسی کردیم: مشارکت شرکت ها در فعالیت های CSR. بر اساس تئوری کارگزاری و سهام دار، برخی از مطالعات استدلال کرده اند که استفاده از منابع شرکتی ارزشمند برای مشارکت در CSR می تواند اثرات مدیریتی معنی داری داشته باشد(فریمن ۱۹۸۴، وارتیک و کوچران ۱۹۸۵، وود ۱۹۹۱). CSR می تواند اثر مثبتی با ارایه دسترسی بهتر به منابع ارزشمند (کوچران و وود ۱۹۸۴، وادوک و گریوز ۱۹۹۷) و با جذب و حفظ کارکنان با کیفیت بالا( گرینینگ و توربان ۲۰۰۰، توربان و گرینینگ ۱۹۹۷) داشته باشد به طوری که امکان بازار یابی بهتر محصولات و خدمات را می دهد( فرومبارن ۱۹۹۶، مسکووینتز ۱۹۷۲) و فرصت های پیش بینی نشده ای را ایجاد می کند فومبورن، گرادبرگ و بارنت ۲۰۰۰). به علاوه، مشارکت CSR می تواند موجب کاهش احتمال اقدامات نظارتی، حقوقی یا مالی شده( برمن، ویکس، کوتا و جونز ۱۹۹۹ف فریمن ۱۹۸۴، هیلمن و کیم ۲۰۰۱)، مصرف کننده های آگاه از نظر اجتماعی را جذب کرده( هیلمن و کیم ۲۰۰۱) یا منابع مالی را از سرمایه گذاران مسئول اجتماعی جذب می کند( کاپشتین ۲۰۰۱). این مزایا فرضا جبران کننده هزینه های بالاتر مرتبط با CSR می باشند، زیرا منابع بایستی برای قادر سازی شرکت در راستای دست یابی به وضعیت CSR تخصیص داده شود( سیگل و ویتالیانو۲۰۰۷).( حروف ایتالیک افزوده شده اند). از یک سو، فریدمن(۱۹۷۰)، مشارکت CSR را به صورت یک عامل کاهنده ارزش برای سرمایه گذاران توصیف می کند، از این روی پیش بینی یک رابطه منفی بین مشارکت CSR و ارزش شرکت را امکان پذیر می کند. برای مثال، پرستون و ابونن(۱۹۹۷) به بحث در خصوص فرضیه فرصت گرایی مدیریتی پرداخته و استدلال کردند که منافع مدیریتی می تواند منجر به سرمایه گذاری بیش از حد CSR شود: این یک عمل مضر برای منافع ذی نفعان بوده و و از این روی منجر به معایب رقابتی شده و بر ارزش شرکت اثر منفی دارد( بنبون و تیرول ۲۰۱۰). هر دوی این دیدگاه ها اشاره به سرمایه گذاری CSR بلند مدت دارند که یک پاسخ به فشار خارجی همانند پاسخ به منابع سطح شرکتی است. سطح منابع اختصاص داده شده به فعالیت های CSR در کوتاه مدت بستکی به قابلیت دسترسی منابع غیر لازم برای اهداف دیگر دارد. از نظر رفتار هزینه ای، بررسی الگوی رفتار هزینه CSR جالب است: به ویژه، وجود یا نبود چسبندگی قیمت. دیدگاه نظری در خصوص چسبندگی قیمت بستگی به این ایده دارد که بسیاری از هزینه ها از جمله سرمایه گذاری بر روی فعالیت های مربوط به CSR ناشی از تصمیمات تعهد منابع تعمدی مدیران بوده و هزینه های تعدیل مرتبط با تعهدات منابع متغیر، موجب چسبندگی قیمت ها می شود( برای مثال اندرسون و همکاران ۲۰۰۳). با کاهش سطح فعالیت، مدیران ممکن است متمایل به کاهش اندازه منابع CSR نباشند برای مثال کمک به خیریه ها، پشتیبانی از برنامه های مسکن و آموزش و از این قبیل موارد. بر عکس، وقتی که سطح فعالیت افزایش می یابد، مدیران باید سرمایه گذاری اضافی در فعالیت های مربوط به CSR کنند برای مثال سرمایه گذاری های اضافی برای کاهش تخریب محیط زیست. از این روی، تا حدی که مدیران قادر به تشخیص رابطه تعادلی ناشی از هزینه های تعدیل باشند، آن ها هزینه های CSR را تا حد کمی کاهش خواهند داد به خصوص زمانی که فعالیت کم تر از میزان توسعه سرمایه CSR با افزایش فعالیت کاهش یابد و از این روی تولید چسبندگی قیمت می کند( اندرسون و همکاران ۲۰۰۳، بانکر، بیزلوف و چن ۲۰۱۳). این اثر برای شرکت های با مشارکت CSR مثبت برجسته تر است: اقدامات شرکتی اختیاری طراحی شده برای بهبود شرایط اجتماعی( مکی، مکی و بارنی ۲۰۰۷) نسبت به شرکت های با مشارکت CSR بحث انگیز(منفی). اولی به شرکت ها امکان استفاده از منابع ارزشمند، جذب و حفظ کارکنان با کیفیت بالا در میان سایر عوامل را مثبت می دهد و به این ترتیب موجب ایجاد سرمایه گذاری های بلند مدت شده و حفظ این موارد منوط به تعدیل رو به پایین کم تر است. با این حال، برخی شرکت ها دارای مجموعه ای از اقدامات شرکتی می باشند که اثر منفی بر ادعاهای مشروع ذی نفعان اجتماعی قابل شناسایی در بلند مدت دارد( استریک، گائو و بانزال ۲۰۰۶، صفحه ۸۵۲). CSR منفی می تواند به صورت یک راهبرد صرفه جویی هزنیه به قیمت کاهش ارزش سهام دار در نظر گرفته شود( کاچ و مون ۲۰۱۲). ما انتظار داریم که هزینه های CSR این شرکت ها برای نشان دادن رفتار ضد چسبندگی هزینه، یعنی زمانی که فعالیت افزایش می یابد افزایش هزینه کم تر است ولی وقتی که فعالیت با مقدارمعادل کاهش می یابد بیشتر کاهش می یابد. ما از نمرات CSR سطح شرکتی دیتابیس تحلیل و تحقیقات دومینی، کیندر و لیندبرگ استفاده می کنیم. اگرچه KLD سرمایه گذاری دلار واقعی مربوط به فعالیت های CSR را راایه نمی کند، KLD امتیاز خود را بعد از ارزیابی دقیق فعالیت های CSR سطح شرکتی ارایه می کند. وودوک و گریوز(۱۹۹۷) خاطر نشان کردند که در صورت امکان، KLD از معیار های کمی برای تعیین رتبه بندی استفاده می کند( برای مثال مبلغ دلار پرداختی برای جریمه: درصد کارکنانی که انواع خاصی از مزایا را دریافت می کنند). کمپف و اتشوف(۲۰۰۷) نیز ازداده های KLD در بررسی اثر سرمایه گذارای مسئولانه اجتماعی بر روی عملکرد پرتفوی استفاده کردند. سایر مقالاتی که از داده های KLD استفاده می کنند، شامل کیم و استاتمن (۲۰۱۲)،دویلور و نیکر و وان استادن(۲۰۱۱) می باشند. شرکت هایی که نقاط قوت CSR را نشان دادند با سیستم امتیاز دهی KLD در استفاده از محصولات نواورانه، ارایه خدمات محیطی، تولید محصولات افزایش دهنده استفاده کارامد از انرژی، داشتن برنامه های پیش گیری از آلودگی قوی از جمله کاهش الودگی و برنامه های کاهش استفاده از مواد سمی مشخص شدند. این فعالتی ها مستلزم سرمایه گذاری پیوسته به صورت بخشی از هزینه های عملیاتی سطح شرکت است( یک متغیر برایند در مدل چسبندگی هزینه). ما از دو شاخص CSR متفاوت و دو امتیاز تولید شده KLD بر روی فعالیت های مثبت CSR (CSR_STR), و نیز فعالیت های CSR (CSR_CON) استفاده می کنیم. پی برده شد که سرمایه گذارای های مرتبط با CSR، چسبندگی های قیمت را نشان می دهند زیرا آن ها کم تر با کاهش در سود شرکت کاهش می یابد، اثری که به مشاهدات شرکت- سال با مشارکت CSR مثبت نسبت داده می شود. از سوی دیگر، مشارهدات سال- شرکت با مشارکت CSR منفی، چسبندگی قیمت را نشان می دهند. استفاده از امتیاز CSR ترکیبی موجب پنهان شدن اثر هر بعد CSR بر روی چسبندگی قیمت می شود( اتیگ، گلیرلی، الگول و گادمی ۲۰۱۴، پلتنینکا و شولتن ۲۰۰۸) زیرا CSR یک ساختار چند بعدی است( کارول ۱۹۷۹). از این روی ما به بررسی چسبندگی قیمت برای مولفه های CSR می پردازیم یعنی: CSR مرتبط با محیط، CSR مرتبط با کارمند، CSR مرتبط با محصول، CSR مرتبط به جامعه. مطابق با نتایج اصلی، هزینه ها برای مشاهدات مشارکت CSR مثبت در این مقوله های فردی چسبنده هستند. با این حال، استدلال ضد چسبندگی قیمت برای این مقوله های فردی تایید نمی شوند. ما به شیوه های مهم به غنای مطالعات و منابع کمک می کنیم. اولا، یافته های ما تقویت کننده مطالعات CSR با ثبت تعادل مدیریتی در خصوص تعدیلات منابع است. تا آن جا که ما می دانیم، این اولین مطالعه ای است که از CSR به عنوان متغیر زمینه ای موثر بر چسبندگی قیمت استفاده می کند. دوما، ما تحقیقات اخیر در خصوص CSR را به طور نظری و تجربی به منظور تمایز ابعاد منفی CSR از ابعاد مثبت جمع اوری کرده( کودفری، مریل، هانسن ۲۰۰۹ف کاچن و مون ۲۰۱۲، مولر و کراسی ۲۰۱۱، استریک ۲۰۰۶) و به بررسی الگو های رفتار هزینه مرتبط با CSR در خصوص این دو ابعاد می پردازیم. سوما ما به غنای منابع چسبندگی قیمت نیز کمک می کنیم زیرا هزینه ها عامل مهم موثر بر سود بوده و درک متغیر هایی نظیر CSR که بر رفتار مشتری اثر دارد مفید است. ادامه این مقاله به صورت زیر سازمان دهی شده است. بخش ۲ به مرور منابع مربوطه پرداخته و فرضیات قابل آزمایش را ارایه می کند. بخشسوم به بررسی مسائل طراحی تحقیق می پردازد. بخش زیر، روش ها و آماره های توصیفی انتخاب نمونه را ارایه می کند. ما نتایج آزمایشی اصلی را در بخش ۵ گزارش می کنیم. بخش ۶ شامل نتیجه گیری مقاله است.
Description
۱٫ Introduction We examine the effect of firms’ CSR involvement on cost stickiness, where “…costs are sticky if the magnitude of the increase in costs associated with an increase in volume is greater than the magnitude of the decrease in costs associated with an equivalent decrease in volume” (Anderson, Banker, & Janakiraman, 2003, p. 48). The conventional model of cost accounting, as well as activity-based costing, posits that costs are proportional to the cost drivers (Noreen, 1991). However, subsequent research has found a more complex relationship between cost and activities whereby some costs rise more when activity increases but do not fall proportionately with a decrease in activity (Cooper & Kaplan, 1998). Anderson et al. (2003) use firm-level selling, general, and administrative (SG&A) expenses as cost components, and confirm cost stickiness.1 We examine a hitherto unexplored determinant of cost stickiness: firms’ involvement in CSR activities. Based predominantly on agency and stakeholder theory, some studies have argued that employing valuable firm resources to engage in CSR can have significant managerial benefits, (Freeman, 1984; Wartick & Cochran, 1985; Wood, 1991). CSR can also have a positive impact by providing better access to valuable resources (Cochran & Wood, 1984; Waddock & Graves, 1997) and by attracting and retaining higher-quality employees (Greening & Turban, 2000; Turban & Greening, 1997), thus allowing for better marketing of products and services (Fombrun, 1996; Moskowitz, 1972), and creating unforeseen opportunities (Fombrun, Gardberg, & Barnett, 2000). Furthermore, CSR involvement can mitigate the likelihood of negative regulatory, legislative, or fiscal action (Berman, Wicks, Kotha, & Jones, 1999; Freeman, 1984; Hillman & Keim, 2001), attract socially conscious consumers (Hillman & Keim, 2001), or attract financial resources from socially responsible investors (Kapstein, 2001). These benefits are presumed to offset the higher costs associated with CSR, “because resources must be allocated to allow the firm to achieve CSR status” (Siegel & Vitaliano, 2007) (italics added). On the one hand, Friedman (1970), describes CSR involvement as being value destroying for investors, thus predicting a negative relationship between CSR involvement and firm value. For instance, Preston and O’Bannon (1997) discuss the managerial opportunism hypothesis, and argue that managerial self-serving interests might lead to CSR overinvestment: an act detrimental to the interests of stakeholders and likely to create a competitive disadvantage, affecting firm value negatively (Benabou & Tirole, 2010). Both these views allude to long-term CSR investment, which is as much a response to external pressure as it is to firm-level resources. The level of resources that will be devoted to CSR activities in the short-term depends mainly on the accessibility of resources not required for other purposes. From a cost behaviour perspective, it is interesting to explore the CSR cost behaviour pattern: in particular the presence or absence of cost stickiness. The theoretical perspective on cost stickiness relies on the notion that many costs, including investments on CSR-related activities, arise from managers’ deliberate resource commitment decisions, and adjustment costs associated with changing resource commitments make costs ‘sticky’ (e.g., Anderson et al., 2003). When activity levels decrease, managers may be reluctant to downsize CSR resources, e.g., contribution to charities, supporting housing and education programs and the like. By contrast, when activity levels increase, managers have to make additional investments in CSR-related activities, e.g., additional investments to minimise environmental degradation. Therefore, to the extent that managers recognize the trade-offs arising because of adjustment costs, they will reduce CSR investments to a lesser extent when activity decreases than they will expand CSR investments when activity increases, generating cost stickiness (Anderson et al., 2003; Banker, Byzalov, & Chen, 2013). This effect is likely to be more pronounced for firms with positive CSR involvement: voluntary corporate actions designed to improve social conditions (Mackey, Mackey, & Barney, 2007); than for firms with controversial (negative) CSR involvement. The former allows firms to tap into valuable resources and to attract and retain high quality employees, among other positive factors, and the long-term investments to create and maintain these may be subject to lesser downward adjustment. However, some firms will be associated with a “…set of corporate actions that negatively affects an identifiable social stakeholder’s legitimate claims in the long run” (Strike, Gao, & Bansal, 2006, p. 852). Negative CSR can be considered as a cost-saving strategy at the cost of reduced stakeholder value (Kotchen & Moon, 2012). We expect CSR costs of such firms to exhibit cost anti-stickiness behaviour, i.e., costs increase less when activity rises but decrease more when activity falls by an equivalent amount). We use firm-level CSR scores from Kinder, Lydenberg, Domini Research & Analytics (KLD) database. Although KLD does not provide the actual dollar investments associated with CSR activities, KLD derive their scoring after careful evaluation of firm-level CSR activities. Waddock & Graves (1997), note that “…where possible, KLD uses quantitative criteria to determine the rating (e.g., $ amount paid in fines or penalties; % of employees receiving certain kinds of benefits).” Kempf and Osthoff (2007) also used KLD data in exploring the effect of socially responsible investing on portfolio performance. Some other papers that use KLD data to denote environmental investment, for example, include Kim and Statman (2012), and deVilliers, Naiker, & van Staden (2011). Firms demonstrating CSR strengths are characterised by the KLD scoring system as using innovative remediation products, providing environmental services, manufacturing products that promote the efficient use of energy, and having in place strong pollution prevention programs including both emissions reduction and toxic-use reduction programs. These activities require continued investments that are part of the firm-level operating costs (the outcome variable in the cost stickiness model). We use two different CSR proxies and two KLD-generated scores on positive CSR activities (CSR_STR), as well CSR activities of concern (CSR_CON). We find that CSR-related investments exhibit cost stickiness, as they decrease less with a decrease in firm revenue, an effect that is primarily attributed to firm-year observations with positive CSR involvement. On the other hand, firm-year observations with negative CSR involvement exhibit cost antistickiness. The use of an aggregate CSR score might mask the effect of each CSR dimension on cost stickiness (Attig, Cleary, El Ghoul, & Guedhami, 2014; Galema, Plantinga, & Scholtens, 2008), since CSR is, by definition, a multidimensional construct (Carroll, 1979). Therefore, we examine cost stickiness for the components of CSR, namely: environment-related CSR, employee-related CSR, product-related CSR and, finally, community-related CSR. Consistent with our main results, we find costs to be sticky for the positive CSR involvement observations in these individual categories. However, the anti-cost-stickiness argument for these individual categories is not supported. We contribute to extant literature in a number of important ways. First, our findings enrich the CSR literature by documenting managerial trade-offs regarding resource adjustments. To the best of our knowledge, ours is the first study to use CSR as a contextual variable affecting cost stickiness. Second, we follow recent research on CSR to theoretically and empirically distinguish the negative aspects of CSR from the positive ones (Godfrey, Merrill, & Hansen, 2009; Kotchen & Moon, 2012; Muller & Kräussl, 2011; Strike et al., 2006), and investigate the CSR-related cost behaviour patterns on these two aspects separately. Third, we contribute to the cost stickiness literature, since costs are a fundamental determinant of earnings, and it would be useful to understand variables, like CSR, that might have an impact on cost behaviour. The remainder of the paper proceeds as follows. Section 2 reviews the related literature and develops testable hypotheses. Section 3 explains research design issues. The following section provides our sample selection procedure and descriptive statistics. We report the main test results in Section 5. Section 6 concludes the paper.