نکاتی در خصوص ایزوتوپ ها و استخوان های قدیمی On Isotopes And Old Bones
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- ناشر : وایلی Wiley
- چاپ و سال / کشور: 2008
توضیحات
چاپ شده در مجله باستان شناسی – Archaeometry
رشته های مرتبط باستان شناسی
مقدمه استفاده از تحلیل نسبت ایزوتوپ سبک پایدار در رژیم غذایی انسانهای گذشته در حال حاضر به یک سطح خاصی از بلوغ رسیده است. بیش از سی سال پیش، نخستین مقالات گزارشی در خصوص کاربرد ایزوتوپهای کربن پایدار برای جذب ذرت در میان امریکایی جنگل نشین ماقبل تاریخ (ووگل و وان در مرو ۱۹۷۷، وان در مرو و ول ۱۹۷۸) ارائه شدند. این مقالات اولیه و برجسته بر اساس یک سری کشفیات مربوط به مسیرهای ایزوتوپ کربن در فتوسنتز گیاهی (برای مثال، اسمیت و اپشتین ۱۹۷۱)، مشاهدات و تجربههای جمع اوری شده توسط شیمی دانان رادیو کربن (برگر و همکاران ۱۹۶۴، تأمر و پیرسون ۱۹۶۵، بندر ۱۹۶۸، لانگین ۱۹۷۱، هاسان و ارتنر ۱۹۷۷) و آزمایشات رژیم غذایی کنترل شده (دنیرو و اپشتین ۱۹۷۸) و مشاهدات مربوط به علفخواران (وگل ۱۹۷۸) بود که اطلاعات اساسی و ضروری را در مورد انتقال ترکیب ایزوتوپ غذایی به بافتهای حیوانات ارائه کردهاند. یک مزیت منحصر به فرد و متمایز رویکرد فراوانی طبیعی ایزوتوپ پایدار برای مطالعات رژیم غذایی، این است که این رویکرد، منعکس کننده و نشان دهنده غذاهایی است که واقعاً توسط یک فرد، یک گروهی از افراد خورده شدهاند تا بقایای مربوط به یک دوره نامشخص که تنها بخش بسیار کوچکی از مواد اولیه و اصلی بوده و بقایای آلی با نرخ بقای پایین نظیر غذاهای گیاهی را نادیده میگیرد. در امریکای شمالی، نتایج بیشتر غیر منتظره بوده است و این مسئله منجر به بررسی مجدد شواهد باستان شناسی اولیه در خصوص تشکیل جوامع پیچیده و پذیرش و توسعه کشت ذرت شده است. هم چنین این مسئله منجر به بحثها و مناظرات طولانی در خصوص شیوه منعکس شدن و نمایش ذرت در مقادیر ایزوتوپ کلاژن شده و بحثهای گستردهتر در خصوص این مسئله هنوز در مطالعات مربوط به رژیم غذایی ایزوتوپ وجود دارند. چالشهای اصلی مربوط به مفهوم ترکیب ایزوتوپی بافتهای انسانی مختلف از حیث اجزاو ترکیبات غذایی قابل اندازه گیری میباشند- این که آیا یک برآورد کمتر یا بیشتر از مقدار واقعی وجود دارد، شیوه رسیدگی به مسائل مربوط به تغییر پذیری، و نیز این که آیا مقادیر ایزوتوپی اندازه گیری شده با گذشت زمان ثابت باقی مانده است یا خیر. ما بایستی بدانیم که چگونه فرایندهای پس از مرگ میتوانند بر اطلاعات اولیه رژیم غذایی تأثیر بگذارند. این مسائل مطرح شده و علی رغم پیشرفتهای اشکار در این زمینه، تعداد زیادی از چالشها هنوز هم حل نشده باقی ماندهاند. به عنوان بخشی از پنجاهمین سالگرد باستان سنجی، از ما خواسته شد تا روند وسیر تاریخی رشته خود را در طی نیم قرن گذشته با توجه ویژه به مقالات چاپ شده در این مجله ترسیم کنیم. چون تحولات و پیشرفتهای اساسی در زمینه اکولوژی ایزوتوپ سبک پایدار در بسیاری از رشتهها رخ داده است، مطالعات اولیه به طور پراکنده در منابع و رشتههای گستردهای منتشر شدهاند از جمله ژئو شیمی (رشته اصلی) تا علوم گیاهی و جانوری، باستان شناسی و علوم عمومی. این مجله مطالعات و مقالات زیادی را در زمینه کاربرد تحلیل نسبت ایزوتوپ سبک پایدار بر روی مرمرهای کلاسیک در مدیترانه منتشر کرده است (هرز ۱۹۹۲)، با این حال مقالات منتشر شده در زمینه استفاده از ایزوتوپها بر روی رژیمهای غذایی دیرینه بیشتر مربوط به مسائل حفظ بافتهای سنگی می باشد. به طور اخص، در یک شماره ویژه از مجله باستان سنجی در ۲۰۰۲، به جلسه دیاژنز استخوان چهارم تخصیص داده شد. بر اساس اهداف این مقاله مروری، من بر سودمندترین زمینههای رژیم غذایی و بررسی میزان پیشرفت در حل برخی مسائل اصلی ناشی از این مطالعات تاکید میکنم. همان طور که در بالا اشاره شد، آنها شامل مسائل مربوط به تفسیر کمیت و مقدار (چه میزان)، مسیر یابی عناصر غذایی (میزان معرف بودن) و دیاژنز در بافتهای مختلف میباشند (این که تحلیلهای استخوان و دندان، اجزای آلی و غیر آلی به چه میزان قابل اطمینان است). به دلیل گستردگی این رشته، من مقاله مروری خود را تنها به چند مطالعه برجسته از جمله کشت ذرت، رژیمهای غذایی دریایی در میان شکارچیان- جمع اوری کنندگان ساحلی، سطح غذایی در میان انسانهای مدرن دوره یخچالی و نئاندرتال ها و استفاده از منابع ساوانا (علفزارهای مشجر) توسط هومینین های اولیه در آفریقا محدود میکنم. در نهایت، من به مسیرهای پیشرفت آینده این رشته از جمله زمینههای تاریخچه حیات میپردازم. در ابتدا، لازم است تا اصول اصلی ایزوتوپهای سبک پایدار در شبکههای غذایی و مسائل حفاظت و کنترل کیفیت قبل از بررسی کاربرد ایزوتوپها در رژیم غذایی انسان، در نظرگرفته شود.
رشته های مرتبط باستان شناسی
مقدمه استفاده از تحلیل نسبت ایزوتوپ سبک پایدار در رژیم غذایی انسانهای گذشته در حال حاضر به یک سطح خاصی از بلوغ رسیده است. بیش از سی سال پیش، نخستین مقالات گزارشی در خصوص کاربرد ایزوتوپهای کربن پایدار برای جذب ذرت در میان امریکایی جنگل نشین ماقبل تاریخ (ووگل و وان در مرو ۱۹۷۷، وان در مرو و ول ۱۹۷۸) ارائه شدند. این مقالات اولیه و برجسته بر اساس یک سری کشفیات مربوط به مسیرهای ایزوتوپ کربن در فتوسنتز گیاهی (برای مثال، اسمیت و اپشتین ۱۹۷۱)، مشاهدات و تجربههای جمع اوری شده توسط شیمی دانان رادیو کربن (برگر و همکاران ۱۹۶۴، تأمر و پیرسون ۱۹۶۵، بندر ۱۹۶۸، لانگین ۱۹۷۱، هاسان و ارتنر ۱۹۷۷) و آزمایشات رژیم غذایی کنترل شده (دنیرو و اپشتین ۱۹۷۸) و مشاهدات مربوط به علفخواران (وگل ۱۹۷۸) بود که اطلاعات اساسی و ضروری را در مورد انتقال ترکیب ایزوتوپ غذایی به بافتهای حیوانات ارائه کردهاند. یک مزیت منحصر به فرد و متمایز رویکرد فراوانی طبیعی ایزوتوپ پایدار برای مطالعات رژیم غذایی، این است که این رویکرد، منعکس کننده و نشان دهنده غذاهایی است که واقعاً توسط یک فرد، یک گروهی از افراد خورده شدهاند تا بقایای مربوط به یک دوره نامشخص که تنها بخش بسیار کوچکی از مواد اولیه و اصلی بوده و بقایای آلی با نرخ بقای پایین نظیر غذاهای گیاهی را نادیده میگیرد. در امریکای شمالی، نتایج بیشتر غیر منتظره بوده است و این مسئله منجر به بررسی مجدد شواهد باستان شناسی اولیه در خصوص تشکیل جوامع پیچیده و پذیرش و توسعه کشت ذرت شده است. هم چنین این مسئله منجر به بحثها و مناظرات طولانی در خصوص شیوه منعکس شدن و نمایش ذرت در مقادیر ایزوتوپ کلاژن شده و بحثهای گستردهتر در خصوص این مسئله هنوز در مطالعات مربوط به رژیم غذایی ایزوتوپ وجود دارند. چالشهای اصلی مربوط به مفهوم ترکیب ایزوتوپی بافتهای انسانی مختلف از حیث اجزاو ترکیبات غذایی قابل اندازه گیری میباشند- این که آیا یک برآورد کمتر یا بیشتر از مقدار واقعی وجود دارد، شیوه رسیدگی به مسائل مربوط به تغییر پذیری، و نیز این که آیا مقادیر ایزوتوپی اندازه گیری شده با گذشت زمان ثابت باقی مانده است یا خیر. ما بایستی بدانیم که چگونه فرایندهای پس از مرگ میتوانند بر اطلاعات اولیه رژیم غذایی تأثیر بگذارند. این مسائل مطرح شده و علی رغم پیشرفتهای اشکار در این زمینه، تعداد زیادی از چالشها هنوز هم حل نشده باقی ماندهاند. به عنوان بخشی از پنجاهمین سالگرد باستان سنجی، از ما خواسته شد تا روند وسیر تاریخی رشته خود را در طی نیم قرن گذشته با توجه ویژه به مقالات چاپ شده در این مجله ترسیم کنیم. چون تحولات و پیشرفتهای اساسی در زمینه اکولوژی ایزوتوپ سبک پایدار در بسیاری از رشتهها رخ داده است، مطالعات اولیه به طور پراکنده در منابع و رشتههای گستردهای منتشر شدهاند از جمله ژئو شیمی (رشته اصلی) تا علوم گیاهی و جانوری، باستان شناسی و علوم عمومی. این مجله مطالعات و مقالات زیادی را در زمینه کاربرد تحلیل نسبت ایزوتوپ سبک پایدار بر روی مرمرهای کلاسیک در مدیترانه منتشر کرده است (هرز ۱۹۹۲)، با این حال مقالات منتشر شده در زمینه استفاده از ایزوتوپها بر روی رژیمهای غذایی دیرینه بیشتر مربوط به مسائل حفظ بافتهای سنگی می باشد. به طور اخص، در یک شماره ویژه از مجله باستان سنجی در ۲۰۰۲، به جلسه دیاژنز استخوان چهارم تخصیص داده شد. بر اساس اهداف این مقاله مروری، من بر سودمندترین زمینههای رژیم غذایی و بررسی میزان پیشرفت در حل برخی مسائل اصلی ناشی از این مطالعات تاکید میکنم. همان طور که در بالا اشاره شد، آنها شامل مسائل مربوط به تفسیر کمیت و مقدار (چه میزان)، مسیر یابی عناصر غذایی (میزان معرف بودن) و دیاژنز در بافتهای مختلف میباشند (این که تحلیلهای استخوان و دندان، اجزای آلی و غیر آلی به چه میزان قابل اطمینان است). به دلیل گستردگی این رشته، من مقاله مروری خود را تنها به چند مطالعه برجسته از جمله کشت ذرت، رژیمهای غذایی دریایی در میان شکارچیان- جمع اوری کنندگان ساحلی، سطح غذایی در میان انسانهای مدرن دوره یخچالی و نئاندرتال ها و استفاده از منابع ساوانا (علفزارهای مشجر) توسط هومینین های اولیه در آفریقا محدود میکنم. در نهایت، من به مسیرهای پیشرفت آینده این رشته از جمله زمینههای تاریخچه حیات میپردازم. در ابتدا، لازم است تا اصول اصلی ایزوتوپهای سبک پایدار در شبکههای غذایی و مسائل حفاظت و کنترل کیفیت قبل از بررسی کاربرد ایزوتوپها در رژیم غذایی انسان، در نظرگرفته شود.
Description
INTRODUCTION The application of stable light isotope ratio analysis to past human diets has by now reached a certain level of maturity. It is over 30 years since the first pioneering publications appeared reporting the application of stable carbon isotopes to the uptake of maize amongst prehistoric woodland Americans (Vogel and van der Merwe 1977; van der Merwe and Vogel 1978). These first elegant applications built on a series of discoveries related to carbon isotope pathways in plant photosynthesis (e.g., Smith and Epstein 1971), the observations and experience garnered by radiocarbon chemists (e.g., Berger et al. 1964; Tamers and Pearson 1965; Bender 1968; Longin 1971; Hassan and Ortner 1977), and then controlled diet experiments (DeNiro and Epstein 1978) and observations from free-ranging animals (Vogel 1978) that provided the essential information about transfer of dietary isotope composition to animals’ tissues. The distinct advantage of a stable isotope natural abundance approach for dietary studies is that it reflects the foods actually eaten by an individual, or a group of individuals, rather than a palimpsest of waste of uncertain duration that typically preserves only a tiny fraction of the original material and overlooks those organic remains with low survival rates, such as plant foods. In the North American case, the results were decidedly unexpected, and prompted a re-examination of the earlier archaeological evidence for the formation of complex societies, and the adoption and spread of maize agriculture. They also prompted a longstanding debate about how much maize was reflected in the collagen isotope values, and the broader debate around this issue still permeates isotope dietary studies. The main challenges are about what the isotopic composition of various human tissues really means in terms of quantifiable dietary components—whether there is over- or under-representation, how we deal with issues of equifinality and variability, and whether the measured isotopic values have remained intact over the passage of time. We need to understand how post mortem processes may impact on the primary dietary information. These problems were posed early on and, in spite of clear advances, a significant number of the challenges are still current today. As part of Archaeometry’s 50th anniversary year, we were asked to chart the course of our field over the past half century or so, paying particular attention to the contributions that have appeared in this journal. Because the fundamental developments of stable light isotope ecology have taken place within many disciplines, the pioneering studies are scattered across an extremely wide literature, from geochemistry (the original ‘home’ discipline), to plant and animal sciences, archaeology and general science. This journal has published pioneering studies on the application of stable light isotope ratio analysis to Classical marbles in the Mediterranean (e.g., Herz 1992), but contributions in isotope applications to palaeodiets have tended rather to be directed at the issues of preservation of calcified tissues. In particular, a special 2002 issue of Archaeometry was devoted to the Fourth Bone Diagenesis meeting. For the purposes of this review, I have concentrated on the most fruitful major dietary applications, and on charting the subsequent progress in addressing the major issues that have arisen out of these studies. As alluded above, they include the issues of interpretation of quantity (how much), routing of dietary nutrients (how representive), and diagenesis in different tissues (how reliable are the analyses of bone and enamel, organic and inorganic components). Because of the breadth of the field, I confine the review to a few exemplary studies, including the adoption of maize agriculture, marine-focused diets amongst coastal hunter–gatherers, trophic level amongst Glacial-period modern humans and Neanderthals, and the use of savannah resources by early hominins in Africa. Finally, I provide some pointers to the directions in which the field is heading, including high-resolution life history applications. As a start, it is useful to consider the main principles of stable light isotopes in foodwebs, and issues of preservation and quality control, before we consider specific applications to human diets.