توضیحاتی در مورد اداره شرکت غیر انطباقی: تحلیل بلاغی Explanations for corporate governance non-compliance: A rhetorical analysis
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- ناشر : الزویر Elsevier
- چاپ و سال / کشور: 2017
توضیحات
رشته های مرتبط: مدیریت و حسابداری، مدیریت استراتژیک، مدیریت کسب و کار و حسابداری مدیریت
مقدمه سیستم ” انطباق یا توضیح ” براساس انعطافپذیری رویکرد ” یک اندازه برای هر سایزی تطابق دارد ” است . تحت سیستم ” تطابق” ، شرکت هایی که از مقررات حاکمیت شرکتی پیروی نمیکنند نیاز است تا توضیحاتی را ارایه دهند . سیستم ” انطباق یا توضیح” انعطافپذیری ( رابرتس ، ۲۰۱۲, فصل ۹ ) و یا به گفته ولدمن و ویلموت (۲۰۱۶) “بازاندیشی” ، بهبود خود سازماندهی از عملکرد تنظیمی را برای شرکتها معرفی میکند. همانطور که هکسی و ون ایس ( ۲۰۱۰) مشاهده کردند، توضیح دهی چیزی بیشتر از افشای غیر مطابقتی است که نشان میدهد که کدهای قانون نرم آلمان تنها نیازمند افشای غیر تطابقی بدون انگیزه، در مقایسه با کشور هایی مثل هلند و بریتانیا هستند که نیازمند افشا به همراه توضیح است. توضیحات امر کلیدی در سیستم های ” تطابق و توضیح هستند” و بنابراین ارزش برززسی دقیق را دارند. هرچند، سیستم به تنهایی به خوبی توضیحات برای شرکت ها ارائه داده می شود. مطالعه توضیحات عدم انطباق در قضاوت در مورد اثربخشی سیستم ” انطباق یا توضیح ” ، با توجه به ادامه بحث در مورد اینکه آیا ماهیت داوطلبانه سیستم واقعا کار میکند و آیا انتقاد از کیفیت توضیحات ” سرسری ” ، ” ناقص ” و یا حتی ” ناموجود” است، اهمیت دارد (سرگاکیس، ۲۰۱۳، ۳۹۷). مرکل دیویس و برنان ( ۲۰۱۷ ) اظهار داشتند که سکوت میتواند یک تاکتیک خاص در رابطه با افشای قانون نرم باشد که در آن هیچ نظارتی توسط تنظیمکنندههای وجود ندارد . برای مثال، ارایه توضیحی در مورد عدم انطباق براساس مفاد ” انطباق یا توضیح ” کدهای حاکمیت شرکتی ( بلاغت سکوت ) ممکن است بتوانند همان تاثیر انطباق را ایجاد کنند . دیدگاه انتقادی مناسب است ، چون توضیحات عدم انطباق بخشی از آنچه گندرون (۲۰۱۶، ۱۰) “صورت فلکی امید و انتظارات ” نام داد در اطراف حاکمیت شرکتی وجود دارد و ممکن است شامل اساس انتشار افسانهها باشد . در نظر گرفتن معنای ” توضیح ” مفید است .تو ضیحات در هر زمانی رخ میدهد که توجه تنها از ارائه اطلاعات به سمت معنا، روابط، علل ، عوامل و دلایل سوق داه شود (آرتس و توئنتیس، ۲۰۰۱، ۹۱-۹۲). به احتمال زیاد این توضیحات کارآمد نیستند اگر و تنها اگر آن ها نتوانند با یکدیگر جمع شوند (کیل، ۲۰۰۶، ۲۳۹). جدول ۱ به طور خلاصه به توسعه تاریخی سیستم ” انطباق یا توضیح ” را در بریتانیا به منظور کسب بینشهایی در مورد انتظارات تنظیمی زیربنایی مفهوم می پردازد . به گفته کد بری (۱۹۹۲، پارگراف، ۳٫۸) ” دلایل ” عدم انطباق از بین رفته اند . به کفته گرین بری (۱۹۹۵، ۱۳) شرکتها به ” توضیح و توجیه ” عدم انطباقات نیاز دارند . به گزارش همپل (۱۹۹۸، پارگراف، ۱٫۱۱) نیاز به توضیح منعکس کننده ” هر گونه شرایط خاص ” است. کد ترکیبی ( ۱۹۹۸ ، (۱ و قانون حاکمیت شرکتی بریتانیا FRC) ، ۲۰۱۰ ، ص . ۴ ) مشخ ص می کند که توضیح باید ” محتاط و شفاف ” باشد و ” نشان دهد که چگونه شیوههای واقعی شرکت با اصل مطابقت دارند ” . در پایان ، FCR (2012 ب) توضیحات را به عنوان ابزارهای بدیعی می داند که به معرفی مفهوم توضیحات ” متقاعد کننده ” می پردازد. فرض ضمنی در سیستم ” تطابقی” این است که ” شکست حکومت میتواند با شفافیت بیشتر حل شود ” ( رابرتس ، ۲۰۰۹ ، ص . ۹۶۲ ) . سوال رابرتز در مورد شفافیت به عنوان یک ابزار نظارتی قابل محسبه ای در تضاد با گزارش FRC (2012، ۶) از دیدگاه خود تشویقی سیستم ” انطباق یا توضیح ” است که ” بسیار مورد تحسین و تقلید بینالمللی ” قرار گرفته است. چالش ، همانطور که ترمبلی و جندرون (۲۰۱۱، ۲۶۰) به آن اشاره دارند، این است که ” نسخهها محدودیتهایی دارند چون لزوما توسط انسانهای پیچیده و اغلب غیرقابلپیشبینی تفسیر میشوند. ترمبلی (۲۰۱۲) مقررات حاکمیت شرکتی را نمادین توصیف میکند، که تنها به صورت تشریفاتی تصویب شده اند و با این حال ، تقویت کننده دیدگاه مردم از نظم اجتماعی بگونه ای است که آنها خود ” توهمات کنترل ” را ایجاد میکنند ( ص . ۳۹۵ ). نشان دادن فاصله ” نمایش ” گزارش شرکت ، به گفته بورال (۲۰۱۳، ۱۰۳۸) منعکس کننده رابطه گمراهکنندهای بین اطلاعات شرکتی عمومی و در دسترس مردم و به نمایش در اوردن تصاویر گمراهکننده و ارائه ان ها است، simulacra برای استتار مشکلات و طرح دیگاهی ایده آل از شرکت استفاده میشود . نقایص در کیفیت توضیحات از سوی دانشگاهیان (آرکوت ، برونو ، فارن-گریماد ، ۲۰۱۰ ؛ رز ، ۲۰۱۶ ) و تنظیم کنندگان ( کمیسیون اروپا ، ۲۰۱۱ ) به همراه شورای گزارش مالی (۲۰۱۳,۲) FRC شناسایی شدهاند. این بیان میکند که ” کیفیت متغیر توضیحات ” ( کد حاکمیت شرکتی بریتانیا ) نقطه ضعف آن ها است . مدیر عامل ثبات مالی بانک انگلستان ، هالدین ( ۲۰۱۲ ، ص . ۷ ) ، مشاهده میکند که با مقررات پیچیده , مدیران ممکن است به جای اعمال روح یا ماده آن قوانین ” به مدیریت قوانین ” بپردازند و یا از آن پیروی کنند سوال کی (۲۰۱۴) این است که آیا در ارایه توضیحات، هیات های مدیره از آنچه که میتوانند از انجام آن سر باز بزنند انگیزه دارند. ولدمن و ویلمات (۲۰۱۶، ۵۸۱) بر این باورند که این قانون ” توسط یک دستور زبان فرهنگی ” ایجاد شدهاست که … پاسخگویی را محدود به فرمهای محدود افشای اطلاعات میکند . توضیحات عدم انطباق با ارجاع به پذیرش (پاس، ۲۰۰۶) ، اختصاصی (آرکوت و همکاران، ۲۰۱۰؛ هوقیاسترا، ۲۰۱۲) ، بحث های پویا ( هو قیاسترا و ون ایز، ۲۰۱۱) تاکتیک های قانونی (سیدل، سندرسون، و روبرتز، ۲۰۱۳) و میژگی های کیفی ( شریوز و بنن، ۲۰۱۵) تحلیل شدهاند .این مقاله رویکرد متفاوتی را اتخاذ میکند – به جای آن به استراتژیهای بلاغی که توسط شرکتها در متقاعد کردن مخاطبان توجه شده است . توضیحات در توجیه عدم مطاوعت باید قانعکننده باشد / متقاعد کننده باشند. FCR (2012ب، ۶) ” یک منطق قانعکننده ” را به عنوان یکی از سه عنصر توضیح معنادار شناسایی میکند . در مورد عدم مطابقت، شرکتها ممکن است بیشتر از استراتژیهای بلاغی استفاده کنند که می تواند سهامداران را برای هسو شدن با توضیحات متقاعد کند. ما در این مقاله میزانی را که استراتژیهای بلاغی غیر انطباقی در راستای منطقهای منطقی و قانعکننده هستند ارزیابی میکنیم یا اینکه آیا آنها به خوبی نشان دهنده توضیحات سطحی و گمراه کننده هستند یا نه. ما میدانیم که هر یک از افشای عدم مطابقت میتواند شامل استراتژیهای بدیعی باشد ؛ نکته مهم این است که آیا آنها به اندازه کافی معنادار هستند یا خیر . متقاعد کننده و توضیحات متقاعد کننده برای مشروعیت و اثربخشی سیستم ” انطباق یا توضیح ” حیاتی هستند( سندرسون، سیدل و روبرتز (۲۰۱۳، ۶) این گونه استدلال میکنند که ” مشروعیت به وضح تا حدی در ساختمان گفتمانی متن ساخته می شود ” . ما سه پرسش تحقیق را بررسی میکنیم ( RQ ) و توضیحات عدم انطباق را در گزارشهای سالانه ۱۰۰ شرکت در بریتانیا بررسی میکنیم تا میزانی را که استراتژیهای بلغی مورد استفاده قرار میگیرند ارزیابی کنیم (سوال اول). این مطالعه در سالهای ۲۰۰۴ / ۰۵ و ۲۰۱۱ / ۱۲ انجام شدهاست . این امر امکان مقایسه استراتژیهای لفظی در طول دو دوره زمانی از نسخه پسا انرون ۲۰۰۳ از کد ها را تا بحران مالی جهانی ۲۰۱۰ ارایه میدهد ( سوال دوم تحقیق). همچنین میزان استفاده از استراتژیهای بلاغی را ارزیابی میکنیم ) سوال سوم تحقیق). این اولین مطالعه استفاده از بلاغت برای توضیحات حاکمیت شرکتی است. این مقاله در ادبیات قبلی چهار نقش مهم را دارا است: ۱ گونه شناسی از استراتژیهای بدیعی در توضیحات شرکتی برای عدم مطابقت با قانون حاکمیت شرکتی بریتانیا را توسعه میدهد ؛۲ از گونه شناسی را برای شناسایی استفاده از استراتژیهای بلاغی مختلف در توضیحات بیش از دو دوره زمانی استفاده می کند. ۳٫ استفاده از استراتژی های بلاغی را در توضیحات در دو دوره زمانی بررسی می کند. ۴٫ توضیحات غیر تطابقی را در برابر هفت ویژگی کیفیت یعنی مکان، جامعیت ، اصالت ، رفتار تقلیدی، طول، پیچیدگی ف خصوصیت و تصدیق تحلیل میکنند. این مقاله از تجزیه وتحلیل شریوز و برنان ( ۲۰۱۵ ) در مورد توضیحات عدم انطباق در برابر یک نشانهشناسی کیفی ، یک گام جلوتر می گذارد و تجزیه و تحلیل تجزیه و تحلیل جمله به جمله محتوای توضیحات را با تمرکز برروی استفاده از نه استراتژی بلاغی استفاده شده از سوی کمپانی ها برای توجیح و یا متقاعد کردن این تاتطابق ها مورد استفاده قرار میدهد . این مقاله به شرح زیر است : بخش ۲ تقش ترغیب را در گزارش شرکت شامل نظریههای مرتبط ، استراتژیهای بلاغی و آن ها را با گونهشناسی در بخش ۳ جمع می کند. بخش ۴ روشهای تحقیق را توصیف میکند و با نتایج در بخش ۵ دنبال میشود . در نهایت ، مقاله در بخش ۶ به پایان میرسد و پیشنهاداتی برای تحقیقات بیشتر ارایه میدهد .
مقدمه سیستم ” انطباق یا توضیح ” براساس انعطافپذیری رویکرد ” یک اندازه برای هر سایزی تطابق دارد ” است . تحت سیستم ” تطابق” ، شرکت هایی که از مقررات حاکمیت شرکتی پیروی نمیکنند نیاز است تا توضیحاتی را ارایه دهند . سیستم ” انطباق یا توضیح” انعطافپذیری ( رابرتس ، ۲۰۱۲, فصل ۹ ) و یا به گفته ولدمن و ویلموت (۲۰۱۶) “بازاندیشی” ، بهبود خود سازماندهی از عملکرد تنظیمی را برای شرکتها معرفی میکند. همانطور که هکسی و ون ایس ( ۲۰۱۰) مشاهده کردند، توضیح دهی چیزی بیشتر از افشای غیر مطابقتی است که نشان میدهد که کدهای قانون نرم آلمان تنها نیازمند افشای غیر تطابقی بدون انگیزه، در مقایسه با کشور هایی مثل هلند و بریتانیا هستند که نیازمند افشا به همراه توضیح است. توضیحات امر کلیدی در سیستم های ” تطابق و توضیح هستند” و بنابراین ارزش برززسی دقیق را دارند. هرچند، سیستم به تنهایی به خوبی توضیحات برای شرکت ها ارائه داده می شود. مطالعه توضیحات عدم انطباق در قضاوت در مورد اثربخشی سیستم ” انطباق یا توضیح ” ، با توجه به ادامه بحث در مورد اینکه آیا ماهیت داوطلبانه سیستم واقعا کار میکند و آیا انتقاد از کیفیت توضیحات ” سرسری ” ، ” ناقص ” و یا حتی ” ناموجود” است، اهمیت دارد (سرگاکیس، ۲۰۱۳، ۳۹۷). مرکل دیویس و برنان ( ۲۰۱۷ ) اظهار داشتند که سکوت میتواند یک تاکتیک خاص در رابطه با افشای قانون نرم باشد که در آن هیچ نظارتی توسط تنظیمکنندههای وجود ندارد . برای مثال، ارایه توضیحی در مورد عدم انطباق براساس مفاد ” انطباق یا توضیح ” کدهای حاکمیت شرکتی ( بلاغت سکوت ) ممکن است بتوانند همان تاثیر انطباق را ایجاد کنند . دیدگاه انتقادی مناسب است ، چون توضیحات عدم انطباق بخشی از آنچه گندرون (۲۰۱۶، ۱۰) “صورت فلکی امید و انتظارات ” نام داد در اطراف حاکمیت شرکتی وجود دارد و ممکن است شامل اساس انتشار افسانهها باشد . در نظر گرفتن معنای ” توضیح ” مفید است .تو ضیحات در هر زمانی رخ میدهد که توجه تنها از ارائه اطلاعات به سمت معنا، روابط، علل ، عوامل و دلایل سوق داه شود (آرتس و توئنتیس، ۲۰۰۱، ۹۱-۹۲). به احتمال زیاد این توضیحات کارآمد نیستند اگر و تنها اگر آن ها نتوانند با یکدیگر جمع شوند (کیل، ۲۰۰۶، ۲۳۹). جدول ۱ به طور خلاصه به توسعه تاریخی سیستم ” انطباق یا توضیح ” را در بریتانیا به منظور کسب بینشهایی در مورد انتظارات تنظیمی زیربنایی مفهوم می پردازد . به گفته کد بری (۱۹۹۲، پارگراف، ۳٫۸) ” دلایل ” عدم انطباق از بین رفته اند . به کفته گرین بری (۱۹۹۵، ۱۳) شرکتها به ” توضیح و توجیه ” عدم انطباقات نیاز دارند . به گزارش همپل (۱۹۹۸، پارگراف، ۱٫۱۱) نیاز به توضیح منعکس کننده ” هر گونه شرایط خاص ” است. کد ترکیبی ( ۱۹۹۸ ، (۱ و قانون حاکمیت شرکتی بریتانیا FRC) ، ۲۰۱۰ ، ص . ۴ ) مشخ ص می کند که توضیح باید ” محتاط و شفاف ” باشد و ” نشان دهد که چگونه شیوههای واقعی شرکت با اصل مطابقت دارند ” . در پایان ، FCR (2012 ب) توضیحات را به عنوان ابزارهای بدیعی می داند که به معرفی مفهوم توضیحات ” متقاعد کننده ” می پردازد. فرض ضمنی در سیستم ” تطابقی” این است که ” شکست حکومت میتواند با شفافیت بیشتر حل شود ” ( رابرتس ، ۲۰۰۹ ، ص . ۹۶۲ ) . سوال رابرتز در مورد شفافیت به عنوان یک ابزار نظارتی قابل محسبه ای در تضاد با گزارش FRC (2012، ۶) از دیدگاه خود تشویقی سیستم ” انطباق یا توضیح ” است که ” بسیار مورد تحسین و تقلید بینالمللی ” قرار گرفته است. چالش ، همانطور که ترمبلی و جندرون (۲۰۱۱، ۲۶۰) به آن اشاره دارند، این است که ” نسخهها محدودیتهایی دارند چون لزوما توسط انسانهای پیچیده و اغلب غیرقابلپیشبینی تفسیر میشوند. ترمبلی (۲۰۱۲) مقررات حاکمیت شرکتی را نمادین توصیف میکند، که تنها به صورت تشریفاتی تصویب شده اند و با این حال ، تقویت کننده دیدگاه مردم از نظم اجتماعی بگونه ای است که آنها خود ” توهمات کنترل ” را ایجاد میکنند ( ص . ۳۹۵ ). نشان دادن فاصله ” نمایش ” گزارش شرکت ، به گفته بورال (۲۰۱۳، ۱۰۳۸) منعکس کننده رابطه گمراهکنندهای بین اطلاعات شرکتی عمومی و در دسترس مردم و به نمایش در اوردن تصاویر گمراهکننده و ارائه ان ها است، simulacra برای استتار مشکلات و طرح دیگاهی ایده آل از شرکت استفاده میشود . نقایص در کیفیت توضیحات از سوی دانشگاهیان (آرکوت ، برونو ، فارن-گریماد ، ۲۰۱۰ ؛ رز ، ۲۰۱۶ ) و تنظیم کنندگان ( کمیسیون اروپا ، ۲۰۱۱ ) به همراه شورای گزارش مالی (۲۰۱۳,۲) FRC شناسایی شدهاند. این بیان میکند که ” کیفیت متغیر توضیحات ” ( کد حاکمیت شرکتی بریتانیا ) نقطه ضعف آن ها است . مدیر عامل ثبات مالی بانک انگلستان ، هالدین ( ۲۰۱۲ ، ص . ۷ ) ، مشاهده میکند که با مقررات پیچیده , مدیران ممکن است به جای اعمال روح یا ماده آن قوانین ” به مدیریت قوانین ” بپردازند و یا از آن پیروی کنند سوال کی (۲۰۱۴) این است که آیا در ارایه توضیحات، هیات های مدیره از آنچه که میتوانند از انجام آن سر باز بزنند انگیزه دارند. ولدمن و ویلمات (۲۰۱۶، ۵۸۱) بر این باورند که این قانون ” توسط یک دستور زبان فرهنگی ” ایجاد شدهاست که … پاسخگویی را محدود به فرمهای محدود افشای اطلاعات میکند . توضیحات عدم انطباق با ارجاع به پذیرش (پاس، ۲۰۰۶) ، اختصاصی (آرکوت و همکاران، ۲۰۱۰؛ هوقیاسترا، ۲۰۱۲) ، بحث های پویا ( هو قیاسترا و ون ایز، ۲۰۱۱) تاکتیک های قانونی (سیدل، سندرسون، و روبرتز، ۲۰۱۳) و میژگی های کیفی ( شریوز و بنن، ۲۰۱۵) تحلیل شدهاند .این مقاله رویکرد متفاوتی را اتخاذ میکند – به جای آن به استراتژیهای بلاغی که توسط شرکتها در متقاعد کردن مخاطبان توجه شده است . توضیحات در توجیه عدم مطاوعت باید قانعکننده باشد / متقاعد کننده باشند. FCR (2012ب، ۶) ” یک منطق قانعکننده ” را به عنوان یکی از سه عنصر توضیح معنادار شناسایی میکند . در مورد عدم مطابقت، شرکتها ممکن است بیشتر از استراتژیهای بلاغی استفاده کنند که می تواند سهامداران را برای هسو شدن با توضیحات متقاعد کند. ما در این مقاله میزانی را که استراتژیهای بلاغی غیر انطباقی در راستای منطقهای منطقی و قانعکننده هستند ارزیابی میکنیم یا اینکه آیا آنها به خوبی نشان دهنده توضیحات سطحی و گمراه کننده هستند یا نه. ما میدانیم که هر یک از افشای عدم مطابقت میتواند شامل استراتژیهای بدیعی باشد ؛ نکته مهم این است که آیا آنها به اندازه کافی معنادار هستند یا خیر . متقاعد کننده و توضیحات متقاعد کننده برای مشروعیت و اثربخشی سیستم ” انطباق یا توضیح ” حیاتی هستند( سندرسون، سیدل و روبرتز (۲۰۱۳، ۶) این گونه استدلال میکنند که ” مشروعیت به وضح تا حدی در ساختمان گفتمانی متن ساخته می شود ” . ما سه پرسش تحقیق را بررسی میکنیم ( RQ ) و توضیحات عدم انطباق را در گزارشهای سالانه ۱۰۰ شرکت در بریتانیا بررسی میکنیم تا میزانی را که استراتژیهای بلغی مورد استفاده قرار میگیرند ارزیابی کنیم (سوال اول). این مطالعه در سالهای ۲۰۰۴ / ۰۵ و ۲۰۱۱ / ۱۲ انجام شدهاست . این امر امکان مقایسه استراتژیهای لفظی در طول دو دوره زمانی از نسخه پسا انرون ۲۰۰۳ از کد ها را تا بحران مالی جهانی ۲۰۱۰ ارایه میدهد ( سوال دوم تحقیق). همچنین میزان استفاده از استراتژیهای بلاغی را ارزیابی میکنیم ) سوال سوم تحقیق). این اولین مطالعه استفاده از بلاغت برای توضیحات حاکمیت شرکتی است. این مقاله در ادبیات قبلی چهار نقش مهم را دارا است: ۱ گونه شناسی از استراتژیهای بدیعی در توضیحات شرکتی برای عدم مطابقت با قانون حاکمیت شرکتی بریتانیا را توسعه میدهد ؛۲ از گونه شناسی را برای شناسایی استفاده از استراتژیهای بلاغی مختلف در توضیحات بیش از دو دوره زمانی استفاده می کند. ۳٫ استفاده از استراتژی های بلاغی را در توضیحات در دو دوره زمانی بررسی می کند. ۴٫ توضیحات غیر تطابقی را در برابر هفت ویژگی کیفیت یعنی مکان، جامعیت ، اصالت ، رفتار تقلیدی، طول، پیچیدگی ف خصوصیت و تصدیق تحلیل میکنند. این مقاله از تجزیه وتحلیل شریوز و برنان ( ۲۰۱۵ ) در مورد توضیحات عدم انطباق در برابر یک نشانهشناسی کیفی ، یک گام جلوتر می گذارد و تجزیه و تحلیل تجزیه و تحلیل جمله به جمله محتوای توضیحات را با تمرکز برروی استفاده از نه استراتژی بلاغی استفاده شده از سوی کمپانی ها برای توجیح و یا متقاعد کردن این تاتطابق ها مورد استفاده قرار میدهد . این مقاله به شرح زیر است : بخش ۲ تقش ترغیب را در گزارش شرکت شامل نظریههای مرتبط ، استراتژیهای بلاغی و آن ها را با گونهشناسی در بخش ۳ جمع می کند. بخش ۴ روشهای تحقیق را توصیف میکند و با نتایج در بخش ۵ دنبال میشود . در نهایت ، مقاله در بخش ۶ به پایان میرسد و پیشنهاداتی برای تحقیقات بیشتر ارایه میدهد .
Description
The ‘comply-or-explain’ system is premised on the inflexibility of a ‘one-size-fits-all’ approach. Under the ‘comply-orexplain’ system,1 companies not complying with corporate governance code provisions are required to provide explanations. The ‘comply-or-explain’ system introduces some flexibility for companies (Roberts, 2012, chap. 9) or what Veldman and Willmott (2016) term “reflexivity” continuous, self-organizing improvement of regulatory practice. As Haxhi and Van Ees (2010) observe, an explanation is more than disclosure of non-compliance, highlighting that German soft law codes only require disclosure of non-compliance without motivation, compared with the Netherlands and the UK which require disclosure to be accompanied by an explanation. Explanations are key to the ‘comply-or-explain’ system and thus are worthy of careful examination. However, the system is only as good as the explanations provided by companies. Study of non-compliance explanations is important in judging the effectiveness of the ‘comply-or-explain’ system, given the continuing debate as to whether the voluntary nature of the system really works and criticism of the quality of explanations as being “perfunctory”, “incomplete” or even “inexistent” (Sergakis, 2013, p. 397). Merkl-Davies and Brennan (2017) comment that silence may be a particular tactic in relation to soft-law disclosures, where there is little or no oversight by regulators. For example, not providing an explanation of non-compliance under the ‘comply-or-explain’ provisions of corporate governance codes (i.e., the rhetoric of silence) may create the impression of compliance. A critical perspective is appropriate, as non-compliance explanations are part of what Gendron (2016, p. 10) calls “the constellation of hopes and expectations” around corporate governance and as such may involve the constitution and propagation of myths. It is useful to consider what is meant by the term ‘explanation’. “Explanations occur whenever attention moves beyond the mere offering of information to matters of meaning, relationships, causes, factors and reasons” (Aerts & Theunisse, 2001, pp. 91–۹۲). Explanations are likely to be deficient if they “fail to . . . hang together” (Keil, 2006, p. 239). Table 1 summarises the historical development of the ‘comply-or-explain’ system in the UK to obtain insights into regulatory expectations underpinning the concept.2 The Cadbury Report (1992, para 3.8) recommended ‘reasons’ for non-compliance be disclosed. The Greenbury Report (1995, p. 13) required companies to “explain and justify” non-compliance. The Hempel Report (1998, para 1.11) required the explanation to reflect “any special circumstance”. The Combined Code (1998, p. 1) and the UK Corporate Governance Code (FRC, 2010, p. 4) specified that the explanation should be “careful and clear” and “illustrate how its [the company’s] actual practices are consistent with the principle”. Finally, the FRC (2012b) positioned explanations as rhetorical devices by introducing the notion of “convincing” explanations. The implicit assumption in the ‘comply-orexplain’ system is that “failure of governance can be remedied through yet more transparency” (Roberts, 2009, p. 962). Roberts’ questioning of transparency as a regulatory instrument of accountability contrasts with the FRC’s (2012b, p. 6) selfcongratulatory view of the ‘comply-or-explain’ system as “widely admired and imitated internationally”. The challenge, as observed by Tremblay and Gendron (2011, p. 260), is that “prescriptions have limitations since they are necessarily interpreted and enacted by complex and oftentimes unpredictable human beings”. Tremblay (2012) characterises corporate governance regulations as symbolic, only ceremonially adopted, yet strengthening people’s view of social order such that they create “illusions of control” (p. 395). Highlighting the “portrayal gap” of corporate reporting, Boiral (2013, p. 1038) reflects on the misleading relationship between publicly available corporate information and, referring to misleading images and representation, simulacra used to camouflage problems and project an idealised view of the firm. Shortcomings in the quality of explanations have been identified by both academics (Arcot, Bruno, & Faure-Grimaud, 2010; Rose, 2016) and regulators (European Commission, 2011), with the Financial Reporting Council (FRC) (2013, p. 2) stating that “the variable quality of explanations remains its [the UK Corporate Governance Code’s] Achilles heel”. The Bank of England Executive Director for Financial Stability, Haldane (2012, p. 7), observes that with complex regulations, managers may “manage to the rules” rather than applying the spirit or substance of those rules “focussing on the small print at the expense of the bigger picture”. Keay (2014) questions whether, in providing explanations, boards of directors are motivatedby what they can get away with. Veldman and Willmott (2016, p. 581) believe the Code is “infused by a ‘cultural grammar’ that . . . restricts accountability to narrow forms of information disclosure . . . ”. Non-compliance explanations have been analysed by reference to acceptability (Pass, 2006), specificity (Arcot et al., 2010; Hooghiemstra, 2012), arguments mobilized (Hooghiemstra & van Ees, 2011), legitimacy tactics (Seidl, Sanderson, & Roberts, 2013) and quality characteristics (Shrives & Brennan, 2015). This paper takes a different approach – looking instead at the rhetorical strategies applied by companies in persuading audiences of the explanations proffered. Explanations need to be persuasive/convincing in justifying non-compliance. The FRC (2012b, p. 6) identifies “a convincing rationale” as one of three elements of a meaningful explanation.3 In the case of non-compliance therefore, companies may be more likely to engage in rhetorical strategies, motivated possibly to persuade shareholders to concur with the explanation. This paper explores their use. We assess the extent to which the non-compliance rhetorical strategies are in line with meaningful, convincing rationales or whether they are more illustrative of superficial and misleading explanations. We recognize that each noncompliance disclosure can incorporate rhetorical strategies; the important point is whether or not they are sufficiently meaningful. Persuasive and convincing explanations are critical to the legitimacy and effectiveness of the ‘comply-or-explain’ system. Sanderson, Seidl, and Roberts (2013, p. 6) argue that “legitimacy is clearly in part discursively constructed in texts”. We address three research questions (RQ) and examine explanations for non-compliance in UK FTSE 100 company annual reports to assess the extent to which rhetorical strategies are used (RQ 1). The study is carried out in 2004/05 and 2011/12. This enables a comparison of rhetorical strategies over the two time periods from the post-Enron 2003 version of the Code to the post-global financial crisis 2010 version of the UK Corporate Governance Code (RQ 2). We also assess the extent to which rhetorical strategies are used together (RQ 3). This is the first study of the use of rhetoric in corporate governance non-compliance explanations. The paper makes four contributions to the prior literature: (i) It develops a typology of rhetorical strategies in corporate explanations for noncompliance with the UK Corporate Governance Code; (ii) It applies the typology to identify the use of different rhetorical strategies in the explanations; (iii) It compares the use of rhetorical strategies in explanations over two time periods and; (iv) It considers the extent to which rhetorical strategies in explanations are used together. Shrives and Brennan (2015) analyse non-compliance explanations against seven quality characteristics: (i) Location, (ii) Comprehensiveness, (iii) Originality/ Mimetic behavior, (iv) Length, (v) Complexity, (vi) Specificity and (vii) Attestation. This paper takes Shrives and Brennan’s (2015) analysis of non-compliance explanations against a quality typology one step further by conducting a sentence-bysentence analysis of the content of the explanations, focusing on the use of nine rhetorical strategies in our typology used by companies to persuade/justify their non-compliance. This paper proceeds as follows: Section 2 considers persuasion in corporate reporting including relevant theories, rhetorical strategies and culminates with the typology in Section 3. Section 4 describes the research methods and is followed by results in Section 5. Finally, the paper concludes in Section 6 and provides suggestions for further research.