سیاست های (قدرت) مرزی دوباره متولد شده در بحران پناهندگان: خطوط رقابتی (مورد نزاع) مرزبندی و ظهور مجدد تعارض هویت : مورد صربستان و کرواسی Border (Power) Politics Reborn in the Refugee Crisis: Contested Lines of Demarcation and the Re-emergence of Identity Conflicts: The Case of Serbia and Croatia
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- ناشر : اسپرینگر Springer
- چاپ و سال / کشور: 2017
توضیحات
رشته های مرتبط: علوم سیاسی و روابط بین االملل
۱٫ معرفی بحران پناهندگان سال های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ منطقه بالکان غربی را به عناوین اصلی بین المللی خبری آورده است. ماه ها اصطلاح ” مسیر-غربی بالکان” ، در واقع یک راه بزرگ شریانی برای پناهندگان سوریه، عراق و افغانستان بود که هدف نهایی آن دستیابی به آلمان و کشورهای اروپای غربی دیگر بود. در حال حاضر کشورهای ضعیف و ناپایدار بالکان غربی تلاش می کنند تا با توده های مردم پناهنده مقابله کنند، که منجر به ظهور خطوط مرزی و تعارض هویت جدید و همچنین ظهور ملی گرایی جدید در سراسر منطقه شده است. دولت های بالکان که در حال حاضر شکننده و ناپایدار هستند، تلاش هایی برای مقابله با انبساط پناهندگان ایجاد کرده اند، که منجر به ظهور خط مشی های جدیدی و خط مشی هویت و همچنین ظهور ملی گرایی جدید در سراسر منطقه شده است. بسته شدن مرزهای کرواسی و صربستان در پاییز سال ۲۰۱۵، در اوج بحران پناهندگان، موجب تقویت خصومت های قدیمی و افزایش بی حرمتی گفتگوها گشت. از آغاز بحران در جنوب شرقی اروپا شاهد ایجاد حصارهای جدید در مرز بین اسلوونی و کرواسی، بین مقدونیه و یونان و غیره بوده ایم. این موضوع باعث شده است که بحث در مورد پیامدهای مرز جدید، در هر دو مورد ثبات و همکاری منطقه ای و همچنین مسائل گسترده تر از قبیل اتحاد اتحادیه اروپا، هویت های ملی و توسعه بیشتر دموکراسی در منطقه ایجاد شود. در مقابل پیش زمینه بحران اخیر پناهندگان، من در این فصل استدلال می کنم که از پاییز سال ۲۰۱۵، تحولات در بالکان غربی به ظهور مجدد مفاهیم مرزها و مرزبندی در حوزه سیاسی کمک کرده است. من به طور عمد اصطلاحات “ظهور مجدد” را برای رویدادها و بحث ها که به طور مستقیم به گفتمان ها و روایات در اوایل دهه ۱۹۹۰ ارتباط دارد، استفاده می کنم. یا دقیق تر اینکه، دهه ۱۹۹۰ محل تولد سیاست مرزی (قدرت) در بالکان است، در حالی که رویدادهای اخیر می تواند به عنوان طولانی شدن و تولد دوباره در شرایط جدید توصیف شود. در هر صورت، پس از یک دوره همکاری و عادی سازی منطقه ای افزایش یافته و شدید از سال ۲۰۰۰ (حداقل بین کرواسی و صربستان و همچنین وسیع تر)، بحران اخیر پناهندگان دوباره خطوط خطی هویت قدیمی را باز کرده و بنابراین موجب افزایش سخنوری و رفتار ناسیونالیستی شد. بحران پناهندگان و حوادث بعدی به طور قابل ملاحظه ای موجب اثبات مرزها و همچنین تقویت مفاهیم منحصر به فرد دولت ملی در بالکان شده است. در اینجا من استدلال می کنم که روند ابزاری سیاسی (تفاوت قومی / ملی) و مرزهای (حقیقت و گفتمان) بین ایالت های بالکان بر اساس ملی گرایی و خطوط تعارض هویت قدیمی دهه ۱۹۹۰ می تواند به عنوان سیاست های مرزی (قدرت) توصیف شود. من این نوع سیاست مرزی را به عنوان سیاست قدرت توصیف می کنم، که به هدف نهایی که توسط نخبگان سیاسی (ناسیونالیست) در منطقه دنبال می شود، و اساسا با همان قدرت باقی می ماند اشاره می کند. بر اساس افکار نظری مربوط به ناسیونالیسم، هدف فصل بعدی (a) ایجاد یک مدل مفهومی جهت تبیین اهمیت دائم ناسیونالیسم و در نتیجه سیاست های مرز (قدرت) منطقه ای بر اساس استدلال رابطه ای راجرز بروباکر، (ب) طرح سیاست جدید مرزی ظهور یافته (قدرت) در ناحیه منطقه ای جنوب شرقی اروپا بر پایه اختلاف بین پناهندگان بین کرواسی و صربستان در پاییز ۲۰۱۵ و (ج) کشف ساختار مبارزات سیاسی جدید و گفتمان هویتی دربرگیرنده مفهوم مرزها و تعرفه های مرزبندی بین کشورهای بالکان غربی می باشد. این فصل به تحلیل گسترده ادبیات عمومی مربوط به ملی گرایی و همچنین ادبیات منطقه ای در مورد اثرات و پیامدهای ناسیونالیسم در بالکان غربی پرداخته است. مطالعه موردی در مورد صربستان و کرواسی در طول بحران پناهندگان، بر اساس تجزیه و تحلیل اظهارات سیاست گذاران، و همچنین تجزیه و تحلیل محتوای گزارش رسانه های خبرگزاری های عمده منطقهای می باشد.
۱٫ معرفی بحران پناهندگان سال های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ منطقه بالکان غربی را به عناوین اصلی بین المللی خبری آورده است. ماه ها اصطلاح ” مسیر-غربی بالکان” ، در واقع یک راه بزرگ شریانی برای پناهندگان سوریه، عراق و افغانستان بود که هدف نهایی آن دستیابی به آلمان و کشورهای اروپای غربی دیگر بود. در حال حاضر کشورهای ضعیف و ناپایدار بالکان غربی تلاش می کنند تا با توده های مردم پناهنده مقابله کنند، که منجر به ظهور خطوط مرزی و تعارض هویت جدید و همچنین ظهور ملی گرایی جدید در سراسر منطقه شده است. دولت های بالکان که در حال حاضر شکننده و ناپایدار هستند، تلاش هایی برای مقابله با انبساط پناهندگان ایجاد کرده اند، که منجر به ظهور خط مشی های جدیدی و خط مشی هویت و همچنین ظهور ملی گرایی جدید در سراسر منطقه شده است. بسته شدن مرزهای کرواسی و صربستان در پاییز سال ۲۰۱۵، در اوج بحران پناهندگان، موجب تقویت خصومت های قدیمی و افزایش بی حرمتی گفتگوها گشت. از آغاز بحران در جنوب شرقی اروپا شاهد ایجاد حصارهای جدید در مرز بین اسلوونی و کرواسی، بین مقدونیه و یونان و غیره بوده ایم. این موضوع باعث شده است که بحث در مورد پیامدهای مرز جدید، در هر دو مورد ثبات و همکاری منطقه ای و همچنین مسائل گسترده تر از قبیل اتحاد اتحادیه اروپا، هویت های ملی و توسعه بیشتر دموکراسی در منطقه ایجاد شود. در مقابل پیش زمینه بحران اخیر پناهندگان، من در این فصل استدلال می کنم که از پاییز سال ۲۰۱۵، تحولات در بالکان غربی به ظهور مجدد مفاهیم مرزها و مرزبندی در حوزه سیاسی کمک کرده است. من به طور عمد اصطلاحات “ظهور مجدد” را برای رویدادها و بحث ها که به طور مستقیم به گفتمان ها و روایات در اوایل دهه ۱۹۹۰ ارتباط دارد، استفاده می کنم. یا دقیق تر اینکه، دهه ۱۹۹۰ محل تولد سیاست مرزی (قدرت) در بالکان است، در حالی که رویدادهای اخیر می تواند به عنوان طولانی شدن و تولد دوباره در شرایط جدید توصیف شود. در هر صورت، پس از یک دوره همکاری و عادی سازی منطقه ای افزایش یافته و شدید از سال ۲۰۰۰ (حداقل بین کرواسی و صربستان و همچنین وسیع تر)، بحران اخیر پناهندگان دوباره خطوط خطی هویت قدیمی را باز کرده و بنابراین موجب افزایش سخنوری و رفتار ناسیونالیستی شد. بحران پناهندگان و حوادث بعدی به طور قابل ملاحظه ای موجب اثبات مرزها و همچنین تقویت مفاهیم منحصر به فرد دولت ملی در بالکان شده است. در اینجا من استدلال می کنم که روند ابزاری سیاسی (تفاوت قومی / ملی) و مرزهای (حقیقت و گفتمان) بین ایالت های بالکان بر اساس ملی گرایی و خطوط تعارض هویت قدیمی دهه ۱۹۹۰ می تواند به عنوان سیاست های مرزی (قدرت) توصیف شود. من این نوع سیاست مرزی را به عنوان سیاست قدرت توصیف می کنم، که به هدف نهایی که توسط نخبگان سیاسی (ناسیونالیست) در منطقه دنبال می شود، و اساسا با همان قدرت باقی می ماند اشاره می کند. بر اساس افکار نظری مربوط به ناسیونالیسم، هدف فصل بعدی (a) ایجاد یک مدل مفهومی جهت تبیین اهمیت دائم ناسیونالیسم و در نتیجه سیاست های مرز (قدرت) منطقه ای بر اساس استدلال رابطه ای راجرز بروباکر، (ب) طرح سیاست جدید مرزی ظهور یافته (قدرت) در ناحیه منطقه ای جنوب شرقی اروپا بر پایه اختلاف بین پناهندگان بین کرواسی و صربستان در پاییز ۲۰۱۵ و (ج) کشف ساختار مبارزات سیاسی جدید و گفتمان هویتی دربرگیرنده مفهوم مرزها و تعرفه های مرزبندی بین کشورهای بالکان غربی می باشد. این فصل به تحلیل گسترده ادبیات عمومی مربوط به ملی گرایی و همچنین ادبیات منطقه ای در مورد اثرات و پیامدهای ناسیونالیسم در بالکان غربی پرداخته است. مطالعه موردی در مورد صربستان و کرواسی در طول بحران پناهندگان، بر اساس تجزیه و تحلیل اظهارات سیاست گذاران، و همچنین تجزیه و تحلیل محتوای گزارش رسانه های خبرگزاری های عمده منطقهای می باشد.
Description
The refugee crisis of 2015 and 2016 has brought the region of the Western Balkans back into the international news headlines. For months the so-called ‘Western Balkans-Route’ was a major arterial road for refugees from Syria, Iraq and Afghanistan with the ultimate goal of reaching Germany and other Western European countries. The already fragile and rather unstable Western Balkans states have struggled to cope with the mass influx of refugees, which has resulted both in the appearance of new demarcation and identity conflict lines as well as the emergence of new nationalisms throughout the region. The closure of the Croatian and Serbian border in fall 2015, during the peak of the refugee crisis, reinforced old animosities and enhanced conflicting rhetoric. From the beginning of the crisis Southeastern Europe has witnessed the erection of new fences on the border between Slovenia and Croatia, between Macedonia and Greece, etc. This has sparked debates about the consequences of new border regimes, both on regional stability and cooperation, as well as on broader issues such as EU-integration, national identities and the further development of democracy in the region. Against the background of the recent refugee crisis, in this chapter I argue that since fall 2015, developments in the Western Balkans have contributed to the re-emergence of concepts of borders and demarcations in the political realm. I use consciously the terms ‘re-emergence’ as the events and debates relate directly to the discourses and narratives of the early 1990s. Or to put it more precisely, the 1990s are the birth-place of border (power) politics in the Balkans, while recent events can be described as a prolongation and a re-birth under new circumstances. In any case, following a period of enhanced and intensified regional cooperation and normalization since 2000 (at least between Croatia and Serbia, but also more broadly), the recent refugee crisis has re-opened and re-fueled old identity conflict lines thus contributing to an increase in nationalist rhetoric and behavior. More substantially, the refugee crisis and subsequent events have contributed to the reaffirmation of borders and thus the strengthening of exclusive nation-state concepts in the Balkans. Here I argue that the process of political instrumentalization of (ethnic/national) differences and borders (real and discursive ones) between the states in the Balkans based on nationalism and old identity conflict lines from the 1990s can be described as a border (power) politics. I describe this kind of border politics as power politics, alluding to the ultimate goal that is pursued by political (nationalist) elites in the region, which is basically equal to remaining in power. Based on theoretical thoughts on nationalism, the following chapter aims at (a) establishing a conceptual model to explain the continued importance of nationalism, and consequently of border (power) politics in the region based on Rogers Brubaker’s relational argument, (b) sketching out the newly emerged border (power) politics in the regional context of Southeastern Europe based on the conflict over refugees between Croatia and Serbia in fall 2015, and (c) uncovering the structure of newly emerging political battles and identity discourses surrounding the concept of borders and demarcations between countries in the Western Balkans. This chapter draws on an extensive analysis both of the general literature on nationalism as well as the regional literature on the effects and consequences of nationalism in the Western Balkans. The case study on Serbia and Croatia during the course of the refugee crisis is based on an analysis of statements of policymakers, as well as content analysis of media reporting in major regional news outlets.