ارزیابی بلوغ سازمانهای ساخت و ساز عمومی بر محور ارباب رجوع Assessing The Maturity Of Public Construction Client Organisations
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- چاپ و سال / کشور: 2016
توضیحات
چاپ شده در مجله مقالات سی و دومین کنفرانس سالانه ARCOM
رشته های مرتبط معماری، پروژه و ساخت
مقدمه صنعت ساخت و ساز در کنار سایر بخش ها، یکی از فعالیت های اقتصادی اصلی وعمده در هر کشور محسوب می شود. به علاوه، بخش ساخت و ساز دارای اثرات معنی دار و قابل توجهی بر روی استاندارد های زندگی، توانایی یک جامعه برای تولید کالاها و خدمات دیگر و توانایی آن برای مبادله و تجارت موثر می باشد( مانسو و سیدن ۲۰۰۱). علی رغم اهمیت آن، این صنعت به مدت سالیان متمادی ضعیف کار کرده است( وینچ ۲۰۱۰) و ضرورت اصلاح و تغییر این بخش در سرتاسر دنیا احساس می شود. مشتریان ساخت و ساز دولتی و نیمه دولتی اثر معنی داری بر روی اصلاح بخش ساخت و ساز دارند( ونستروم ۲۰۰۹، وینچ ۲۰۱۰). آن ها تقریبا ۴۰ درصد خروجی ساخت و ساز کل را در کشور های اروپای غربی شامل شده و اثر معنی داری بر روی کیفیت محیط مصنوع و خود فرایند ساخت و ساز دارد. به علاوه، به دلیل مسئولیت های اجتماعی، از آن ها انتظار می رود تا مشارکت فعالی در نواوری و بهبود بخش ساختمانی داشته باشند( باید و چینیو ۲۰۰۸، مانلی ۲۰۰۷، یی و همکاران ۲۰۱۳). اگرچه نقش مهم مشتریان ساخت و ساز در بخش دولتی( غیر انتفاعی یا غیر سود اور) در منابع به خوبی تبیین و شناخته شده است، با این حال درک و دانش مربوط به ماهیت و پیکر بندی واقعی بهره برداری عمومی محدود بوده و فرایند جمع اوری داده ها به صورت پراکنده می باشد. بیشتر تحقیقات بر پروژه های بزرگ و ساخت و ساز های جدید متمرکز هستند و هنوز بیشتر فعالیت های ساخت و ساز شامل پروژهها و ساخت و ساز های کوچک مقیاسی است که توسط سازمان های دولتی کوچک مقیاس یا سازمان های نیمه دولتی انجام می شود( ایزما و والکر ۲۰۱۴ الف). سازمان های نیمه دولتی، سازمان های خصوصی می باشند که دارای وظایف قانونی بوده و منافع عمومی مجزایی را دنبال می کنند و این که اغلب آن ها توسط دولت تامین مالی می شوند( باید و چینیو ۲۰۰۸). تنها تحقیقات محدودی بر روی اثر ویژگی های سازمانی بر روی سطح حرفه ای گرایی و قابلیت نهاد های بهره بردار انجام شده اند( هرمانز و ایزما ۲۰۱۵، هرمانز، والکر و ایزما ۲۰۱۴). در سال ۲۰۱۴، مدل بلوغ بهره برداری عمومی(PCMM) توسعه یافت. هدف این مدل، افزایش آگاهی در میان سازمان های مشتری ساخت و ساز به اندازه وظایف بهره برداری آن هاست. این خود ابزاری برای ایجاد بحث در زمینه وضعیت فعلی و مطلوب صلاحیت ها و قابلیت های سازمان محسوب شده و از این سازمان ها در تعریف توسعه و رشد مطلوب و بیشتر آن ها حمایت می کند( هرمانز و همکاران ۲۰۱۴). در این مقاله، مسیر ارزیابی و اعتبار سنجی مدل عملا توصیف می شود. اولا، مفهوم کلی مدل های بلوغ به طور کلی و PCCM به طور اخص توضیح داده می شود. سپس مسیر ارزیابی و اعتبار سنجی توصیف شده و پس از آن یافته های متناظر بررسی می شوند. سپس، قابلیت کاربرد( کاربست پذیری) مدل بحث می شود. مفهوم مدل های بلوغ یک مدل بلوغ بر عناصر کلیدی کیفیت سازمانی خاص متمرکز بوده و به این ترتیب یک مسیر پیشرفت تکاملی را از یک فرایند نابالغ به سمت یک فرایند منظم و بالغ توصیف می کند( پالک و همکاران ۱۹۹۳). هدف مدل بلوغ، ارایه چارچوبی برای بهبود نتایج کسب و کار سازمان است. برای دست یابی به این پیشرفت ها، یک مدل بلوغ قادر به شناسایی نقاط ضعف و قوت سازمانی بوده و لزوما، اطلاعات معیار و پایه را در خصوص سازمان های مشابه در اختیار نمی گذارد( کامب ۱۹۹۸، هارتمن ۱۹۹۶، کاوک و ایبیس ۲۰۰۰). یکی از نخستین مدل های بلوغ برای فرایند های نرم افزار در اواخر دهه ۱۹۹۰ طراحی شد( پالک و همکاران ۱۹۹۳) و از آن زمان به بعد تعداد زیادی از مدل های بلوغ برای طیف وسیعی از فرایند ها در سازمان ها توسعه یافته است. با این حال برخی مدل های بلوغ را از دیدگاه کاربردی مورد نقد قرار داده اند. نقد های مربوطه شامل عدم انعطاف پذیری مدل ها، تاکید آن ها بر شناسایی مسائل و افزایش آگاهی به جای حل مسائل و ناتوانی آن ها در توجیه سرعت زیاد تغییرات در شرکت هاست( کابانیس ۱۹۹۸، دینزمور ۱۹۹۸، پنی پاکر ۲۰۰۱). با این حال، علی رغم محدودیت ها، آن ها سهم قابل توجهی در رشته مربوطه داشته اند( کابانیس ۱۹۹۸، دینزمور ۱۹۹۸، کواک و ایبس ۲۰۰۰). تحقیق بر روی چندین مدل بلوغ خرید، اعتبار تجربی ضعیفی را بر روی مدل های بررسی شده نشان می دهد. اگرچه برخی از این مدل ها به طور عملی و نظری شناخته نشده اند، با این حال آن ها به ندرت استفاده شده و یا به کار گرفته می شوند(پاک ۲۰۱۶). پاک بیان می دارد که با این وجود هم در شرایط عملی و هم در جوامع تحقیقاتی، تعداد بیشتری از این ابزار های دانش کاربردی لازم هستند. با این حال، اطلاعات اندکی در خصوص کاربرد پذیری مدل های بلوغ در عمل وجود دارد. در این مقاله ما فرایند ارزیابی مدل بلوغ PCMM را ارایه کرده و از این روی به توسعه دانش در زمینه کاربرد مدل های بلوغ در سازمان های ساخت و ساز کمک می کنیم.
رشته های مرتبط معماری، پروژه و ساخت
مقدمه صنعت ساخت و ساز در کنار سایر بخش ها، یکی از فعالیت های اقتصادی اصلی وعمده در هر کشور محسوب می شود. به علاوه، بخش ساخت و ساز دارای اثرات معنی دار و قابل توجهی بر روی استاندارد های زندگی، توانایی یک جامعه برای تولید کالاها و خدمات دیگر و توانایی آن برای مبادله و تجارت موثر می باشد( مانسو و سیدن ۲۰۰۱). علی رغم اهمیت آن، این صنعت به مدت سالیان متمادی ضعیف کار کرده است( وینچ ۲۰۱۰) و ضرورت اصلاح و تغییر این بخش در سرتاسر دنیا احساس می شود. مشتریان ساخت و ساز دولتی و نیمه دولتی اثر معنی داری بر روی اصلاح بخش ساخت و ساز دارند( ونستروم ۲۰۰۹، وینچ ۲۰۱۰). آن ها تقریبا ۴۰ درصد خروجی ساخت و ساز کل را در کشور های اروپای غربی شامل شده و اثر معنی داری بر روی کیفیت محیط مصنوع و خود فرایند ساخت و ساز دارد. به علاوه، به دلیل مسئولیت های اجتماعی، از آن ها انتظار می رود تا مشارکت فعالی در نواوری و بهبود بخش ساختمانی داشته باشند( باید و چینیو ۲۰۰۸، مانلی ۲۰۰۷، یی و همکاران ۲۰۱۳). اگرچه نقش مهم مشتریان ساخت و ساز در بخش دولتی( غیر انتفاعی یا غیر سود اور) در منابع به خوبی تبیین و شناخته شده است، با این حال درک و دانش مربوط به ماهیت و پیکر بندی واقعی بهره برداری عمومی محدود بوده و فرایند جمع اوری داده ها به صورت پراکنده می باشد. بیشتر تحقیقات بر پروژه های بزرگ و ساخت و ساز های جدید متمرکز هستند و هنوز بیشتر فعالیت های ساخت و ساز شامل پروژهها و ساخت و ساز های کوچک مقیاسی است که توسط سازمان های دولتی کوچک مقیاس یا سازمان های نیمه دولتی انجام می شود( ایزما و والکر ۲۰۱۴ الف). سازمان های نیمه دولتی، سازمان های خصوصی می باشند که دارای وظایف قانونی بوده و منافع عمومی مجزایی را دنبال می کنند و این که اغلب آن ها توسط دولت تامین مالی می شوند( باید و چینیو ۲۰۰۸). تنها تحقیقات محدودی بر روی اثر ویژگی های سازمانی بر روی سطح حرفه ای گرایی و قابلیت نهاد های بهره بردار انجام شده اند( هرمانز و ایزما ۲۰۱۵، هرمانز، والکر و ایزما ۲۰۱۴). در سال ۲۰۱۴، مدل بلوغ بهره برداری عمومی(PCMM) توسعه یافت. هدف این مدل، افزایش آگاهی در میان سازمان های مشتری ساخت و ساز به اندازه وظایف بهره برداری آن هاست. این خود ابزاری برای ایجاد بحث در زمینه وضعیت فعلی و مطلوب صلاحیت ها و قابلیت های سازمان محسوب شده و از این سازمان ها در تعریف توسعه و رشد مطلوب و بیشتر آن ها حمایت می کند( هرمانز و همکاران ۲۰۱۴). در این مقاله، مسیر ارزیابی و اعتبار سنجی مدل عملا توصیف می شود. اولا، مفهوم کلی مدل های بلوغ به طور کلی و PCCM به طور اخص توضیح داده می شود. سپس مسیر ارزیابی و اعتبار سنجی توصیف شده و پس از آن یافته های متناظر بررسی می شوند. سپس، قابلیت کاربرد( کاربست پذیری) مدل بحث می شود. مفهوم مدل های بلوغ یک مدل بلوغ بر عناصر کلیدی کیفیت سازمانی خاص متمرکز بوده و به این ترتیب یک مسیر پیشرفت تکاملی را از یک فرایند نابالغ به سمت یک فرایند منظم و بالغ توصیف می کند( پالک و همکاران ۱۹۹۳). هدف مدل بلوغ، ارایه چارچوبی برای بهبود نتایج کسب و کار سازمان است. برای دست یابی به این پیشرفت ها، یک مدل بلوغ قادر به شناسایی نقاط ضعف و قوت سازمانی بوده و لزوما، اطلاعات معیار و پایه را در خصوص سازمان های مشابه در اختیار نمی گذارد( کامب ۱۹۹۸، هارتمن ۱۹۹۶، کاوک و ایبیس ۲۰۰۰). یکی از نخستین مدل های بلوغ برای فرایند های نرم افزار در اواخر دهه ۱۹۹۰ طراحی شد( پالک و همکاران ۱۹۹۳) و از آن زمان به بعد تعداد زیادی از مدل های بلوغ برای طیف وسیعی از فرایند ها در سازمان ها توسعه یافته است. با این حال برخی مدل های بلوغ را از دیدگاه کاربردی مورد نقد قرار داده اند. نقد های مربوطه شامل عدم انعطاف پذیری مدل ها، تاکید آن ها بر شناسایی مسائل و افزایش آگاهی به جای حل مسائل و ناتوانی آن ها در توجیه سرعت زیاد تغییرات در شرکت هاست( کابانیس ۱۹۹۸، دینزمور ۱۹۹۸، پنی پاکر ۲۰۰۱). با این حال، علی رغم محدودیت ها، آن ها سهم قابل توجهی در رشته مربوطه داشته اند( کابانیس ۱۹۹۸، دینزمور ۱۹۹۸، کواک و ایبس ۲۰۰۰). تحقیق بر روی چندین مدل بلوغ خرید، اعتبار تجربی ضعیفی را بر روی مدل های بررسی شده نشان می دهد. اگرچه برخی از این مدل ها به طور عملی و نظری شناخته نشده اند، با این حال آن ها به ندرت استفاده شده و یا به کار گرفته می شوند(پاک ۲۰۱۶). پاک بیان می دارد که با این وجود هم در شرایط عملی و هم در جوامع تحقیقاتی، تعداد بیشتری از این ابزار های دانش کاربردی لازم هستند. با این حال، اطلاعات اندکی در خصوص کاربرد پذیری مدل های بلوغ در عمل وجود دارد. در این مقاله ما فرایند ارزیابی مدل بلوغ PCMM را ارایه کرده و از این روی به توسعه دانش در زمینه کاربرد مدل های بلوغ در سازمان های ساخت و ساز کمک می کنیم.
Description
The construction industry is, together with related sectors, one of the major economic activities in every country. In addition, the construction sector has a significant impact on living standards, the capability of a society to produce other goods and services, and its capability to trade effectively (Manseau and Seaden, 2001). Despite its importance, it has been underperforming for many years (Winch, 2010), and a necessity is felt worldwide to reform the sector. Public and semi-public construction clients have a significant impact on potential construction sector reform (Vennström, 2009; Winch, 2010). They account for approximately 40% of the total construction output in Western European countries, and have a significant influence on the quality of the built environment and the construction process itself. Furthermore, because of their social responsibilities they are expected to actively contribute to the innovation and improvement of the building sector (Boyd and Chinyio, 2008; Manley, 2007; Ye et al., 2013). Although the important role of construction clients in the public domain (non-profit and not-for-profit) has been recognized in the literature, the understanding of the actual nature and configuration of public commissioning is limited and data collection is fragmented. Most research is focussed on large projects and new construction, yet most construction activity involves small-scale projects and construction performed by smaller scale public or semi-public organisations (Eisma and Volker, 2014a). Semi-public organisations are private organisations that have statutory duties and/or serve a distinct public interest, and that they are (mostly) financed by the government (Boyd and Chinyio, 2008). Only limited research has been done into the impact of organisational characteristics on the level of professionalism and competences of commissioning entities (Hermans and Eisma, 2015; Hermans, Volker, and Eisma, 2014). In 2014, the Public Commissioning Maturity Model (PCMM) was developed. The objective of this model is to raise awareness among construction clients’ organisations to the range and width of their commissioning task. It provides a means to elicit discussion on the current and desired state of the organisation’s competences, thereby supporting these organisations on defining their desired further development (Hermans et al., 2014). In this paper the validation path of the model in practice is described. First, the general concept of maturity models in general and the PCCM specifically are explained. Next the validation path is described, followed by the corresponding findings. Subsequently, the applicability of the model is discussed.