چگونه برنامه ریزی استراتژیک سازمان های شهرداری در جمهوری چک بهبود می یابند؟ How to improve strategic planning of municipal organizations in Czech Republic?
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- ناشر : الزویر Elsevier
- چاپ و سال / کشور: 2015
توضیحات
رشته های مرتبط: مدیریت، مدیریت استراتژیک و مدیریت کسب و کار
۱- مقدمه طرح های استراتژیک برای توسعه آینده کشور در بعضی شهرداری ها و نواحی شهری کوچک وجود ندارند یا هنوز پردازش و به روز رسانی نشده اند تا به مدیریت منطقه ای در زمینه یافتن روش های کمکی در زمینه استراتژی ( مسیر بهینه ) برای پرداختن به موضوعات اجتماعی ، فنی ، اقتصادی ، محیطی و دیگر مسایل محلی کمک نمایند . طرح استراتژیک یک سند کتبی است که بر اساس اطلاعاتی در مورد روستا یا بخشی از یک منطقه کوچک می باشد ؛ منابع داخلی و بیرونی جامعه در این طرح استراتژیک خلاصه می شود و توسعه متوازن در افق دراز مدت مورد کاوش قرار می گیرد . روش شناسی متحد الاشکل و الزام اور و محتوی طرح های استراتژیک شهرداری ها یا نواحی شهرداری تا کنون در جمهوری چک تصویب نشده است . طراحی انها یک موضوع کاملا انفرادی است که برای هر مدیریت راهبردی دولت محلی بکار گرفته می شود . فرآیند مدیریت استراتژیک شهرداری ها و مناطق کوچک عمدتا در سه فاز متوالی انجام گرفته است و نتایج این فاز ها یک طرح استراتژیک نهایی (بخش تحلیلی ، استراتژیک و اجراء ) را شکل خواهند داد . فاز چهارم بایستی فاز کنترل باشد (پایش ) و این پایش از طریق ابزاری است که تکمیل طرح استراتژیک را براورد می کند . فاز کنترل به ندرت بخشی از این سند می باشد . توسعه منطقه ای در کل کشور های اتحادیه اروپا مورد حمایت می باشد و توسط خود کشور ها و سازمان های منطقه ای کنترل می شود . این فرایند مدیریت و برنامه ریزی می گردد . تغییر جهت مهم در الگو های سیاست های منطقه ای مرتبط با اهمیت فزاینده مناطق یادگیری ، خلق محیط نواورانه یا پشتیبانی از شبکه ها و خوشه ها در این طرح وجود دارد ( بدناروا ۲۰۰۵) . اهداف توسعه منطقه ای در سایه این رویکرد جدید بر اساس مزیت رقابتی فزاینده و بهره برداری از وضعیت پیش گسترانه ، برنامه ریزی شده و راهبردی اجراء اشان هستند ( اسکوکان ۲۰۰۴) . مدیریت استراتژیک در سازمان های غیر انتفاعی بواسطه اهداف متنوع و انتظارات از انواع گروه ها ، تامین وجه چند منبعی و تاثیر اهداء کننده ها ، تناسب بالا منابع از جانب دولت یا اسپانسر ها و همچنین واقعیتی که دریافت کننده های خدمات ضرورتا مجبور به مشارکت نیستند ، توصیف می گردد( جانسون و شولس ۲۰۰۰) . مدیریت استراتژیک را می توان همانند مجموعه ای از تصمیمات مدیریتی و اقدامات سازمان تفسیر نمود که می توان برای تسهیل مزیت رقابتی و عملکرد برتر طولانی مدت در سازمان ها استفاده نمود ( پاول ۲۰۱۱ ، ویلن و. هانگر ۲۰۱۱) . مدیریت استراتژیک یک فرآیند دایمی پیچیده از فعالیت های مدیریتی می باشد که اهداف شرکت و مسیر راهبردی را برای رسیدن به اهداف مشخص شده تعیین می نماید و در تحقق و اجراء این اهداف مشارکت می کند ( تیچا و هرون ۲۰۱۰) . مجموعه ای از روش ها و رویکرد ها در مدیریت استراتژیک نشان داده می شود که برای نظارت بر توسعه منطقه ای قابل اجراء می باشد ( رولینک و روهر ۲۰۰۸) . اهمیت مدیریت استراتژیک به دلیل ضرورت دستیابی به منابع بیرونی برای تامین وجه توسعه پایدار در حال افزایش است ( رایت و نامک ۲۰۰۳ ؛ رولینک و روهرت ۲۰۰۶) . شهرداری ها برای بهره بردن از منابع مالی اعتبارات اتحادیه اروپا بایستی طرح های استراتژیک اشان را مشخص سازند و باید در خلق رقابت پذیری بهتر شهرداری در زمانی که پروژه های توسعه ای خاص را حل می کنند ، مشارکت داشته باشند که توسعه اقتصادی و مرزی را مجاز خواهد کرد ( روهر ۲۰۱۰) . بهبود کیفیت محیط شهرداری را می توان از طریق اجرای صحیح راهبرد های محلی و کاربرد رویکرد های جدید و ابزار مدیریتی شهری با هدف توسعه منطقه ای اجرایی نمود ( کارت امتیاز ی متوازن ، محک زنی ، مدل CAF ) ( روهر ۲۰۱۱) . برنامه ریزی استراتژیک را می توان ستون و نقطه کانونی مدیریت استراتژیک به حساب اورد ( استینر ۱۹۷۹) . برنامه ریزی استراتژیک یک سری تکنیک های سیستماتیک و پیوستگی فعالیت های سازمانی را فراهم می کند و از طرف دیگر آینده سازمان را متصور می شود ( پویستر ۲۰۱۰) . مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک از نوع رویکرد های یکبار مصرفمحسوب نمی شوند . در عوض ، این برنامه ریزی ها ادامه دار و سیال هستند ( تانجل و پریر ۲۰۱۳) . برنامه ریزی استراتژیک همانند یک تلاش باقاعده برای اتخاذ تصمیمات اساسی و انجام اقداماتی می باشد که رهنمود هایی برای سازمان تعریف می کنند ؛ برنامه ریزی استراتژیک چیست ، برنامه ریزی استراتژیک چه کاری می کند و چرا این کار را انجام می دهد؟ ( اوزبرون و گالبر ۱۹۹۲) . برنامه ریزی استراتژیک یک فرآیند اجتماعی است که جوامع محلی از طریق این فرآیند اجتماعی بر چالش های بیرونی و داخلی غلبه می کنند ( هیلی و خاکی ۱۹۹۷) . محققان مختلف یک بخش متنوع از فرآیند برنامه ریزی استراتژیک را فراهم می کنند . هر چند این تقسیمات اغلب مشابه نیستند ، فاز های اصلی که برای اکثر رویکرد ها مشترک هستند را می توان شناسایی نمود . ادبیات تحقیق ( برمن ۱۹۹۹ ، دوبروکا و کوپلاک ۲۰۰۷) اغلب فاز اول را به عنوان مرحله مقدماتی نام می برد و محققان نام برده فوق آن را نقطه حیاتی فرآیند کل برنامه ریزی راهبردی می نامند . اولین فاز را مشارکت های سازنده می نامند . فاز های دیگر از قرار زیر می باشند : تحلیل ها ، دیدگاه مشترک ، چارچوب استراتژیک ، اجراء و پایش و ارزیابی و بازخورد ( هاکو ۲۰۰۷) . مونیو– هرناندکس و همکارانش (۲۰۰۴) در واقع چهار فاز برنامه ریزی استراتژیک را معرفی می کنند : تنظیم اهداف ، اصلاح موقعیت ، شکل گیری استراتژی و تخصیص منابع و پایش . پنج مولفه اولیه توسط پلنت (۲۰۱۰) معرفی می گردد که یک طرح استراتژیک بایستی داشته باشد : پایش محیط ، تنظیم دیدگاه های شفاف ، تعریف وضعیت نهایی ، تنظیم معیار ها و انتخاب مسیر برای رسیدن به موفقیت . فعالیت های مدیریت استراتژیک بر کاهش ضعف سازمان و سود بردن از نقاط قوت اشان متمرکز می شوند و این فعالیت ها از قبل بایستی در مشکلات آینده و فرصت های احتمالی مشارکت نمایند ( سدلاکوا و بوچتا ۲۰۰۶) . اهداف توسعه که بر طبق مدیریت استراتژیک خلق شده و محقق می شوند موجب اثر رقابتی ( لدینیکی ۲۰۰۶ ) یا مزیت رقابتی برای سازمان ها می شوند ( ووداچک و ووداکووا ۲۰۰۹) .
۱- مقدمه طرح های استراتژیک برای توسعه آینده کشور در بعضی شهرداری ها و نواحی شهری کوچک وجود ندارند یا هنوز پردازش و به روز رسانی نشده اند تا به مدیریت منطقه ای در زمینه یافتن روش های کمکی در زمینه استراتژی ( مسیر بهینه ) برای پرداختن به موضوعات اجتماعی ، فنی ، اقتصادی ، محیطی و دیگر مسایل محلی کمک نمایند . طرح استراتژیک یک سند کتبی است که بر اساس اطلاعاتی در مورد روستا یا بخشی از یک منطقه کوچک می باشد ؛ منابع داخلی و بیرونی جامعه در این طرح استراتژیک خلاصه می شود و توسعه متوازن در افق دراز مدت مورد کاوش قرار می گیرد . روش شناسی متحد الاشکل و الزام اور و محتوی طرح های استراتژیک شهرداری ها یا نواحی شهرداری تا کنون در جمهوری چک تصویب نشده است . طراحی انها یک موضوع کاملا انفرادی است که برای هر مدیریت راهبردی دولت محلی بکار گرفته می شود . فرآیند مدیریت استراتژیک شهرداری ها و مناطق کوچک عمدتا در سه فاز متوالی انجام گرفته است و نتایج این فاز ها یک طرح استراتژیک نهایی (بخش تحلیلی ، استراتژیک و اجراء ) را شکل خواهند داد . فاز چهارم بایستی فاز کنترل باشد (پایش ) و این پایش از طریق ابزاری است که تکمیل طرح استراتژیک را براورد می کند . فاز کنترل به ندرت بخشی از این سند می باشد . توسعه منطقه ای در کل کشور های اتحادیه اروپا مورد حمایت می باشد و توسط خود کشور ها و سازمان های منطقه ای کنترل می شود . این فرایند مدیریت و برنامه ریزی می گردد . تغییر جهت مهم در الگو های سیاست های منطقه ای مرتبط با اهمیت فزاینده مناطق یادگیری ، خلق محیط نواورانه یا پشتیبانی از شبکه ها و خوشه ها در این طرح وجود دارد ( بدناروا ۲۰۰۵) . اهداف توسعه منطقه ای در سایه این رویکرد جدید بر اساس مزیت رقابتی فزاینده و بهره برداری از وضعیت پیش گسترانه ، برنامه ریزی شده و راهبردی اجراء اشان هستند ( اسکوکان ۲۰۰۴) . مدیریت استراتژیک در سازمان های غیر انتفاعی بواسطه اهداف متنوع و انتظارات از انواع گروه ها ، تامین وجه چند منبعی و تاثیر اهداء کننده ها ، تناسب بالا منابع از جانب دولت یا اسپانسر ها و همچنین واقعیتی که دریافت کننده های خدمات ضرورتا مجبور به مشارکت نیستند ، توصیف می گردد( جانسون و شولس ۲۰۰۰) . مدیریت استراتژیک را می توان همانند مجموعه ای از تصمیمات مدیریتی و اقدامات سازمان تفسیر نمود که می توان برای تسهیل مزیت رقابتی و عملکرد برتر طولانی مدت در سازمان ها استفاده نمود ( پاول ۲۰۱۱ ، ویلن و. هانگر ۲۰۱۱) . مدیریت استراتژیک یک فرآیند دایمی پیچیده از فعالیت های مدیریتی می باشد که اهداف شرکت و مسیر راهبردی را برای رسیدن به اهداف مشخص شده تعیین می نماید و در تحقق و اجراء این اهداف مشارکت می کند ( تیچا و هرون ۲۰۱۰) . مجموعه ای از روش ها و رویکرد ها در مدیریت استراتژیک نشان داده می شود که برای نظارت بر توسعه منطقه ای قابل اجراء می باشد ( رولینک و روهر ۲۰۰۸) . اهمیت مدیریت استراتژیک به دلیل ضرورت دستیابی به منابع بیرونی برای تامین وجه توسعه پایدار در حال افزایش است ( رایت و نامک ۲۰۰۳ ؛ رولینک و روهرت ۲۰۰۶) . شهرداری ها برای بهره بردن از منابع مالی اعتبارات اتحادیه اروپا بایستی طرح های استراتژیک اشان را مشخص سازند و باید در خلق رقابت پذیری بهتر شهرداری در زمانی که پروژه های توسعه ای خاص را حل می کنند ، مشارکت داشته باشند که توسعه اقتصادی و مرزی را مجاز خواهد کرد ( روهر ۲۰۱۰) . بهبود کیفیت محیط شهرداری را می توان از طریق اجرای صحیح راهبرد های محلی و کاربرد رویکرد های جدید و ابزار مدیریتی شهری با هدف توسعه منطقه ای اجرایی نمود ( کارت امتیاز ی متوازن ، محک زنی ، مدل CAF ) ( روهر ۲۰۱۱) . برنامه ریزی استراتژیک را می توان ستون و نقطه کانونی مدیریت استراتژیک به حساب اورد ( استینر ۱۹۷۹) . برنامه ریزی استراتژیک یک سری تکنیک های سیستماتیک و پیوستگی فعالیت های سازمانی را فراهم می کند و از طرف دیگر آینده سازمان را متصور می شود ( پویستر ۲۰۱۰) . مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک از نوع رویکرد های یکبار مصرفمحسوب نمی شوند . در عوض ، این برنامه ریزی ها ادامه دار و سیال هستند ( تانجل و پریر ۲۰۱۳) . برنامه ریزی استراتژیک همانند یک تلاش باقاعده برای اتخاذ تصمیمات اساسی و انجام اقداماتی می باشد که رهنمود هایی برای سازمان تعریف می کنند ؛ برنامه ریزی استراتژیک چیست ، برنامه ریزی استراتژیک چه کاری می کند و چرا این کار را انجام می دهد؟ ( اوزبرون و گالبر ۱۹۹۲) . برنامه ریزی استراتژیک یک فرآیند اجتماعی است که جوامع محلی از طریق این فرآیند اجتماعی بر چالش های بیرونی و داخلی غلبه می کنند ( هیلی و خاکی ۱۹۹۷) . محققان مختلف یک بخش متنوع از فرآیند برنامه ریزی استراتژیک را فراهم می کنند . هر چند این تقسیمات اغلب مشابه نیستند ، فاز های اصلی که برای اکثر رویکرد ها مشترک هستند را می توان شناسایی نمود . ادبیات تحقیق ( برمن ۱۹۹۹ ، دوبروکا و کوپلاک ۲۰۰۷) اغلب فاز اول را به عنوان مرحله مقدماتی نام می برد و محققان نام برده فوق آن را نقطه حیاتی فرآیند کل برنامه ریزی راهبردی می نامند . اولین فاز را مشارکت های سازنده می نامند . فاز های دیگر از قرار زیر می باشند : تحلیل ها ، دیدگاه مشترک ، چارچوب استراتژیک ، اجراء و پایش و ارزیابی و بازخورد ( هاکو ۲۰۰۷) . مونیو– هرناندکس و همکارانش (۲۰۰۴) در واقع چهار فاز برنامه ریزی استراتژیک را معرفی می کنند : تنظیم اهداف ، اصلاح موقعیت ، شکل گیری استراتژی و تخصیص منابع و پایش . پنج مولفه اولیه توسط پلنت (۲۰۱۰) معرفی می گردد که یک طرح استراتژیک بایستی داشته باشد : پایش محیط ، تنظیم دیدگاه های شفاف ، تعریف وضعیت نهایی ، تنظیم معیار ها و انتخاب مسیر برای رسیدن به موفقیت . فعالیت های مدیریت استراتژیک بر کاهش ضعف سازمان و سود بردن از نقاط قوت اشان متمرکز می شوند و این فعالیت ها از قبل بایستی در مشکلات آینده و فرصت های احتمالی مشارکت نمایند ( سدلاکوا و بوچتا ۲۰۰۶) . اهداف توسعه که بر طبق مدیریت استراتژیک خلق شده و محقق می شوند موجب اثر رقابتی ( لدینیکی ۲۰۰۶ ) یا مزیت رقابتی برای سازمان ها می شوند ( ووداچک و ووداکووا ۲۰۰۹) .
Description
In some municipalities (mostly urban) and micro-regions of the area, strategic plans for future development of the territory do exist or are still processed and updated to help the regional management seek assistance in the strategy (optimal path) to address social, technical, economic, environmental, and other topical issues. The Strategic Plan is one of the basic tools of strategic management. It is a written document that is based on the knowledge of a village or area of the micro-region; it summarizes internal and external sources of the community and seeks balanced development in the long-time horizon. In the Czech Republic (CR), a binding and uniform methodology and content of the strategic plans of municipalities or micro-regions has not been approved yet. Their design is purely an individual matter for each strategic management of local government. The process of strategic management of municipalities and microregions is mostly carried out in three consecutive successive phases and their results will form the final strategic plan – analytical, strategic and implementation part. The fourth phase should then be a phase of control (monitoring), by means of which assess the fulfilment of the strategic plan. It is rarely a part of this document. In all the EU countries, regional development is supported and controlled by the individual states and regional institutions. This process is managed and planned. There is a significant shift in the paradigms of regional politics concerning increased importance of, for example, learning regions, creating innovative environment, or the support of networks and clusters (Bednářová, ۲۰۰۵). In the light of this new approach, the regional development goals are based on increasing competitive advantage and utilizing proactive, planned, and strategic manner of their implementation (Skokan, 2004). Strategic management in non-profit organizations is characterized by varied purposes and expectations of various groups, multi-source financing, and influence of donors, high proportion of resources from government or sponsors and also the fact that receivers of services do not necessarily have to contribute (Johnson and Scholes, 2000). Strategic management can be interpreted as a set of managerial decisions and actions of an organization that can be used to facilitate competitive advantage and long-run superior performance over other organizations (Powell, 2001, Wheelen and Hunger, 2011). Strategic management is a continuous complex process of managerial activities that determines the company’s targets and a strategic course to reach these specified targets, it participates on their realization and fulfilment (Tichá and Hron, 2010). Strategic management presents the collection of methods and approaches that are applicable to the regulation of regional development. The basic requirement of this process is to increase competitive advantage of the regions (Rolínek and Řehoř, ۲۰۰۸). The importance of strategic management is increasing also due to necessity to gain external sources for financing development of regions (Wright and Nemec, 2003, Rolínek and Řehoř, ۲۰۰۶). To gain financial sources for EU funds the municipalities must set their strategic plans, which should contribute to creation of better municipality’s competitiveness when solving particular developmental projects that will allow economical and territorial development (Řehoř, ۲۰۱۰). Quality improvement of municipal environment can be achieved through correct implementation of local strategies and application of new approaches and municipal managerial tools aiming for regional development (Balanced Scorecard, benchmarking, CAF model) (Řehoř, ۲۰۱۱). Strategic planning is a backbone of strategic management (Steiner, 1979). It provides systematic techniques and cohesion of organizational activities and on the other hand it defines future of the organization (Poister, 2010). Strategic management and strategic planning are not one-shot approaches. Instead, they are ongoing and fluid (Taneja and Pryor, 2013). Strategic planning is defined as a disciplined effort to make fundamental decisions and take actions that are guidelines for an organization; what it is, what it does and why it does it (Osborne and Gaebler, 1992). It is a social process through which local communities cope with external and internal challenges (Healey and Khakee, 1997). Various authors provide sundry division of strategic planning process. Although these divisions are often quite dissimilar, principal phases that are common for most approaches can be identified. Literature (Berman, 1999, Dobrucká and Coplák, 2007). often mentions the first phase as preparatory, and above mentioned authors denote it a critical point of the whole process of strategic planning. The first phase is building partnerships. Among other phases are: analyses, common vision, strategic framework, implementation and monitoring, and evaluation and feedback (Haccou, 2007). Munive–Hernandex, et al. (2004) presents four phases of strategic planning: setting objectives, revising situation, formation of strategy and allocating resources and monitoring. Plant (2010) mentions 5 primary components that strategic plan should have: monitoring of environment, setting clear visions, defining ultimate state, setting benchmarks and selecting route to reach success. Strategic management activities are focused on reducing weaknesses of an organization and taking advantage of their strengths, in advance they should anticipate future problems and possible opportunities (Sedláčková and Buchta, 2006). Aims of development, created and realized, within strategic management bring comparative effect (Lednický, ۲۰۰۶) or competitive advantage to organizations (Vodáček and Vodáčková, ۲۰۰۹).