بازگشت درس روابط عمومی به برنامه آموزشی رشته مدیریت دولتی ؟ The Return of Public Relations to the Public Administration Curriculum?
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- ناشر : JSTOR
- چاپ و سال / کشور: 2009
توضیحات
چاپ شده در مجله آموزش امور دولتی – Journal of Public Affairs Education
رشته های مرتبط مدیریت و مدیریت دولتی
مقدمه ما در عصرِ رسانه زندگی میکنیم. رسانههای خبری (و مشتقات آن مانند وبلاگنویسی ) بر فضای مجازی حکمرانی کرده و گفتارها و بحثهای دولتی را به گوش ما میرسانند. زمانی که رسانههای خبری، موضوعی را بیان میکنند (بدین معنا که خبر به گردش افتاده و درستی آن توسط مطبوعات تایید میشود)، تغییر در مناظرههای دولتی بسیار سخت میگردد. اگر رسانهها، چیزی را به عنوان بحران نشان دهند، پس یقینا همینطور میباشد. و هر خادم دولتی که با گفتار رسانههای اخیر مخالفت نماید به عنوان دموکرات سختگیری که از واقعیات به دور است، شناخته میشود. از طرف دیگر، اگر رسانهها تصمیم بگیرند که موضوعی مهم نمیباشد، پس برای مدیرانِ دولتی خیلی سخت میشود که آن موضوع را موردتوجه عموم قرار دهند (کلانتری، ۲۰۰۱). این مقاله بیان میدارد که برپایهی نتایج تحقیقات، روابط عمومی به برنامهی آموزشی مدریت دولتی، بازگشته است. زمینهی این تغییر در نقش، قدرت و تاثیر روبهرشد رسانههای خبری و روشهای ارتباط جمعی در حکمرانی دموکراتیک قرن ۲۱ نهفته است. بنابراین، با توجه به دلایل متنوعی که شامل تکنولوژیها و تغییراتِ اجتماعی جدید میشود، نسل جدید خادمان دولتی نیاز به آموزشی دارند که نه تنها شامل لیست کوتاه قدیمی از مهارتهای مدیریت و تئوریهای دموکراتیک میباشد بلکه آموزش باید در حوزهی روابط رسانهای، روابط عمومی و دیگر شکلهای روابط خارجی نیز باشد. فرضیهی اصلی مدیریت دولتی این است که مدیریت در حوزهی دولتی، از لحاظ کیفیت با نقش مشابه آن در بخش خصوصی متفاوت است که این تفاوت به دلیل وجود تفاوت ذاتی بین این دو بخش میباشد. یکی از خصیصههایی که بخش دولتی و خصوصی را متفاوت میگرداند، نقش و قدرت رسانههای خبری و به طور عمومی، اهمیت ارتباطات خارجی به عنوان عنصری در مدیریت، میباشد. برای مدیران تجاری، همکاری با رسانههای خبری و مشارکت در ارتباطات خارجی، یک انتخاب است. برای مدیران دولتی، یک نیاز میباشد. قوانین آزادی مطبوعات و آزادی اطلاعات، خادمان مدنی را وادار میکند تا به رسانههای خبری و بالاخص عموم مردم، جوابگو باشند. مدیران دولتی برخلاف همتاهای تجاری و غیرانتفاعیشان، باید شفاف سخن بگویند (فیربنکس، پلومن، و رالینز، ۲۰۰۷؛ لیو و هارسلی، ۲۰۰۷، صفحات ۳۷۸ تا ۳۸۱؛ رابرتز، ۲۰۰۶؛ گرابر، ۲۰۰۳، صفحات ۶ تا ۱۳). نشانههای بروز وقایع در آینده : کارهای اخیر، توجه زیادی به روابط عمومی در مدیریت دولتی را نشان میدهند افزایش و کاهش کاربرد روابط عمومی در کتابهای مدیریت دولتی، توسط لی (۱۹۹۸) بیان شده است. در سال ۱۹۹۲، والدو (۱۹۹۲) مشاهده کرد که استفاده از ارتباطات خارجی (و داخلی) در مدیریت دولتی، موضوعی مهم لیکن نادیده گرفته شده ، میباشد (صفحه ذ). اما، یک دهه بعد از بررسی موضوعی لی در این رابطه، این نیاز نشان میداد که روابطِ خارجی در امور آموزشی دولتی، دوباره ظهور پیدا خواهد کرد. سه شناسه برای ظهور این رویکرد در ادبیات آکادمیک وجود داشت: الف) انتشارات اخیر در JPAE ، ب) دیگر ادبیات تحقیقاتی اخیر، و پ) در دسترس قرار گرفتن مواد آموزشی نوین. یک شناسه که اهمیت روابط عمومی در مدیریت دولتی را نشان میدهد سهم چندین JPAE میباشد که شامل موضوع روابط عمومی به هنگام استفاده در موارد آموزشی مورد بحث مدیریت دولتی است؛ که هرچند آن به طور واضح در فهرست اصطلاحات وجود نداشته باشد. طبق گفتهی پیترز (۲۰۰۹، صفحه ۱۵)، وقتی تغییرات بالقوهی برنامهی تحصیلی مطرح گشت، دانشجویان مدیریت دولتی بیشتر خواستار آموزش روابط عمومی در بین دروس اصلی خود شدند. رافائل و نسبری (۲۰۰۵) نیز بر روابط استراتژیک تاکید داشتهاند که این مورد موضوع گستردهای است که روابط خارجی را در بین سرفصلهای درسی خود میگنجاند. کرلین (۲۰۰۵)، ارتباطات را یکی از مهارتهای مدنی میداند که مدیران دولتی بدان نیاز دارند. کلینر و واشینگتون (۲۰۰۰)، نیاز به پیدا کردن راههایی برای تاثیر بر تصمیماتِ سیاسی دولت (صفحه ۴۱) را به عنوان رویکردی جهانی برای آموزش مدیریت دولتی، شناختهاند. اریستیگوتا (۱۹۹۷)، بر اهمیت مهارهای ارتباطی فردی که روابط خارجی را نیز دربرمیگیرد، تاکید کرده است. دیگر موضوعات آموزشی مطرح شده در JPAE که روابطِ عمومی را دربرمیگیرد شامل بحث کیم و لین (۲۰۰۱)، در رابطه با دولت الکترونیک، داز (۲۰۰۴)، در رابطه با تکنولوژی اطلاعاتی، ردی (۲۰۰۰)، در رابطه با مدیریت بحران، و فانتن (۱۹۹۸)، در رابطه با ارزش رسانههای جمعی مرتبط با درس پروژه به عنوان یک ابزار آموزشی دردسترس، میباشند. دومین شناسهی توجه مجدد به موضوع روابط عمومی، افزایش تحقیقات منتشر شده در ادبیات آکادمیک میباشد. اما بیشتر این تحقیقات توسط محققان ارتباطات و روابط عمومی است تا این که توسط متخصصین مدیریت دولتی و رشتههای مرتبط با آن انجام شده باشد. لیو و هورسلی (۲۰۰۷)، در میان پروژههای طولانیمدتشان، یک مدل تئوری و عملی ار روابط خارجی دولت ایجاد کردند و مدل تئوری آزمایششدهی خود را منتشر ساختند. دیانا نات مارتینلی (دیانا ناتِ پیشین) به همراه دیوید مارتینلی (دی. نات و دی مارتینلی، ۲۰۰۵؛ دی. کی. مارتینلی، ۲۰۰۶) در رابطه با فعالیتهای اطلاعات عمومی بنگاههای دولتی به خصوص در حوزهی حمل و نقل، تحقیقاتی را انجام دادهاند. فیربنکس ، پلومن ، و رالینز (۲۰۰۷) مدلی برای ایجاد شفافیت در روابط دولتی ایجاد کردند و ماتسال و کاوو (۲۰۰۲)، نقش اطلاعات عمومی بر دپارتمان پلیس را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. وایز (۰۳-۲۰۰۲، ۲۰۰۱)، با تاکید بر روابط عمومی در رشتهی سلامت عمومی، رابطهی بین روابط عمومی و اثربخشی سازمانی را مورد آزمایش قرار داده و برنامهی تحقیقاتی وسیعی برای آزمایش روابط عمومی در سلامت عمومی، پیشنهاد کرد. همچنین بیشتر منابع آکادمیک اروپایی، در بخشهای ارتباطات، تمایل به یادگیری روابط عمومی خارجی در دههی اول قرن ۲۱ داشتهاند. اویویند ایهلن که در دانشگاه اسلو (نروژ) عضو کمیتهی بررسی مقالات در بررسی روابط عمومی، به عنوان مشاور دولت ملی در سیاستهای روابط عمومی بود، اخیرا در ایجاد یک سیاست جدید در روابط خارجی دولت، کمک شایانی کرد. دیو گلدرز (۲۰۰۵، ۲۰۰۶)، از دانشگاه کاتولیکی لون (بلگوم ) و برخی از همکارانش (گلدرز، بوکارت و ونرولر، ۲۰۰۷)، در رابطه با ارتباطات عمومی به خصوص جهت رساندن مقصود دولت در روند توسعهی سیاستهای دولتی، نشریاتِ زیادی را به چاپ رساندند. همچنین دو عضو هیئت علمی دانشگاه اسرائیلی، کتاب راهنمایی برای شهرها و کشورها در رابطه با استراتژیهای رسانهای مدیریت بحران به چاپ رساندند (اوراهام و کتر، ۲۰۰۸). اما همچنین، ما اخیرا افزایشی در تحقیقات منتشر شده راجع به روابط عمومی دولت توسط اعضای هیئت علمی مدیریت دولتی و رشتههای مرتبط میبینیم، گرچه این موارد نسبت به اعضای هیئت علمی ارتباطات، بسیار کمتر میباشد. مطالعهای در رابطه با مدیران ارشد دولتی در سطح دولت ایالتی بیان میدارد که در حدود نیمی از وقت مدیران دولتی به مسائل داخلی اختصاص یافته و حدود نیمی از آن، صرف روابط خارجی میشود (بیولینگ و رایت، ۱۹۹۸، صفحه ۴۳۵). مروری بر خلاصهی فعالیتهای کافمن در رابطه با اهمیت رسانههای خبری در مدیریت دولتی مدرن است که چنین بیان میدارد: بسیاری از آنان (گزارشگران امروزی) وانمود میکنند که مسئولیت به خصوصی برای روشن کردن تمام مسائل دولت و سیاست دارند و هرچه در این زمینهها انجام میشود، منصفانه میباشد …. آنچه آنان منتشر میکنند عمیقا بر زندگی کسانی که راجع به آنان مطلب نوشته شده، تاثیرگذار است. هرکس از قدرت خود آگاه است، بنگاههای اداری نیز از این امر مستثنی نیستند. اگرچه بنگاهها بسیار تلاش میکنند تا روابط خوبی با اعضای ایالت چهارم داشته باشند. سوبودا (۱۹۹۵) نتایج تحقیقاتش بر پوشش رسانهای بودجهبندی دولتی محلی را منتشر کرد. لاپورت و متلی (۱۹۹۶، صفحهی ۳۴۴)، اهمیت روابط خارجی در تلاش بنگاههای دولتی در رسیدن به اصل امانتداری را مورد بحث قرار دادند. فصلهای زیادی در کتاب راهنمای گارنت و کوزمین (۱۹۹۷) بر موضوع روابط اداری به خصوص روابط عمومی، تاکید زیادی داشته است. نه تنها دانشگاهها بدین فعالیتها دست زدند، بلکه محقق انجمن کتابخانهای، آقای کوین کوثر (۲۰۰۵)، نیز تلاشهای کنگره را که برای کنترل فعالیتهای روابط خارجی بنگاههای فدرال انجام شده بود را پیگیری میکرد. همچنین، ویس (۲۰۰۲)، کسی که کار آکادمیک خود را در مدیریت تجاری شروع کرده بود، در رابطه با اطلاعات عمومی به عنوان ابزاری برای حکومت مدرن، مطالبی نوشته است. بسیاری از محققان آکادمیک رشتهی مدیریت دولتی، کارهایی را در رابطه با موضوعات مرتبط با روابط خارجی مانند آزادی اطلاعات و شفافیت کارهای دولتی، منتشر کردند. شاید برجستهترین آنان کار رابرتز (۲۰۰۶) باشد، کسی که جوایز زیادی به خاطر کتاب خود به نام “حذف پنهانکاری دولت در عصر اطلاعات”را دریافت کرد که این کتاب چشماندازهای بینالمللی را راجع به این موضوع، پیشنهاد مینمود. همچنین وی مقالهای در رابطه با پوشش رسانهای دولت، ارتباط بین مدیریت دولتی جدید و اطلاعات و محدودیتهای روبهرشد دسترسی به اطلاعات را منتشر ساخت (رابرتز، ۱۹۹۷، ۲۰۰۰، ۲۰۰۵). پیوتروسکی (۲۰۰۷؛ پیوتروسکی و ون رایزین، ۲۰۰۵؛ پیوتروسکی و روزنبلوم، ۲۰۰۲) با تاکید به خصوصی که بر ایالت متحده داشت، در رابطه با لایحهی آزادی اطلاعات فدرال (FOIA) و شفافیت دولتهای آمریکایی، تحقیق نمود. سرانجام، هولدن (۱۹۹۶)، ارتباط بالقوهی بین آرائ عمومی و موفقیت مدیریت دولتی را یکی از واقعیتهای اصلی که علم سیاست، به طور مستقیم بدان توجه داشته است، دانست (صفحه ی ۳۵). یک نشریهی غیرمرجع به نام پی ای تایمز که به موضوع مدیریت دولتی جوامع آمریکایی (ASPA) میپردازد، دومقاله در رابطه با روابط عمومی دولت در اواسط سال ۲۰۰۸، منتشر ساخت (کوهن، ۲۰۰۸؛ مطالعاتی بر ارتباطات دولتی، ۲۰۰۸). اعضای ASPA که شامل متخصصان آکادمیک و شاغلان می باشند، مقالات اخیر را که شناسه ی دیگری از پیدایش دوباره ی موضوع روابط عمومی در برنامهی کاری مدیریت دولتی میباشد را به چاپ رسانده اند. سومین نشانه ای که باعث شد تا روابط عمومی به برنامه ی آموزشی مدیریت دولتی بازگردد، ظهور آن در ادبیات آموزشی بود. وا و منز (۱۹۹۱؛ منز و وا، ۱۹۸۹)، موردی را برای نشان دادن اهمیت روابط (خارجی و داخلی) در برنامه ی آموزشی مدیریت دولتی، در اواخر قرن ۱۹۸۰ و اوایل قرن ۱۹۹۰، به وجود آوردند. به طور مشابه، گارنت (۱۹۹۲، صفحه س؛ ۱۹۹۷، صفحات ۷۶۴ تا ۴۶۵) دوبار در قرن ۱۹۹۰ در رابطه با ورود اطلاعات به برنامهی آموزشی مدیریت دولتی، بحث نمود. تغییر تمرکز کلی آموزشی بر موضوع ارتباطات به موضوعی محدود در روابط خارجی، یکی از کارهای مشترکی بود که در سال ۱۹۹۸ بر پایه ی پیشنهادات MASPAA و انجمن علوم سیاسی آمریکا (APSA) در مدیریت دولتی انجام گرفت که بیان می داشت کسانی که درگیر شکلگیری برنامه ی آموزشی مدیریت دولتی هستند باید تلاش کنند تا مطمئن گردند که مدیران به طور کامل دریابند که چگونه پیام خود را به وسیلهی رسانهها بیان می دارند. همچنین در کنار ادبیات آموزشی، افزایشی در میزان دسترسی مواد آموزشی مرتبط با استفاده روابط عمومی در مدیریت دولتی، به چشم می خورد. بیش تر آن ها توسط مرور شاغلان یا کارآموزان با متد “چگونه کاری انجام گردد”، انجام شده بود که مثالهای اخیر از این موارد می باشند مانند نشریات شبکه ی ارتباطی فدرال (۲۰۰۱)، انجمن بینالمللی مدیریت شهر/کشور (۲۰۰۳)، و انجمن کالیفرنیایی مدیران اطلاعات بخش دولتی (کری، ۲۰۰۰). اخیرا انجمن بینالمللی مدیریت شهر/کشور (۲۰۰۲)، نشریهای که بیش تر بر روابط بحرانی تمرکز داشت را به چاپ رساند. برانز (۲۰۰۲)، شمایل عمومی متد “چگونه کار انجام شود” را به عنوان مثالی که در آن ادبیات کاربردی مرتبط با آموزش مدیریت دولتی بود، نمایان ساخت که البته هدف آن، خود دولت نبود. سرانجام، دو کتاب اخیر در رابطه با روابط عمومی دولت توسط ناشران تجاری به چاپ رسید که آن نشاندهندهی افزایش افزایش تمایل به موضوع مذکور در تحقیقات مبتنی بر بازار بود (فیچ، ۲۰۰۴؛ لی، ۲۰۰۸).
رشته های مرتبط مدیریت و مدیریت دولتی
مقدمه ما در عصرِ رسانه زندگی میکنیم. رسانههای خبری (و مشتقات آن مانند وبلاگنویسی ) بر فضای مجازی حکمرانی کرده و گفتارها و بحثهای دولتی را به گوش ما میرسانند. زمانی که رسانههای خبری، موضوعی را بیان میکنند (بدین معنا که خبر به گردش افتاده و درستی آن توسط مطبوعات تایید میشود)، تغییر در مناظرههای دولتی بسیار سخت میگردد. اگر رسانهها، چیزی را به عنوان بحران نشان دهند، پس یقینا همینطور میباشد. و هر خادم دولتی که با گفتار رسانههای اخیر مخالفت نماید به عنوان دموکرات سختگیری که از واقعیات به دور است، شناخته میشود. از طرف دیگر، اگر رسانهها تصمیم بگیرند که موضوعی مهم نمیباشد، پس برای مدیرانِ دولتی خیلی سخت میشود که آن موضوع را موردتوجه عموم قرار دهند (کلانتری، ۲۰۰۱). این مقاله بیان میدارد که برپایهی نتایج تحقیقات، روابط عمومی به برنامهی آموزشی مدریت دولتی، بازگشته است. زمینهی این تغییر در نقش، قدرت و تاثیر روبهرشد رسانههای خبری و روشهای ارتباط جمعی در حکمرانی دموکراتیک قرن ۲۱ نهفته است. بنابراین، با توجه به دلایل متنوعی که شامل تکنولوژیها و تغییراتِ اجتماعی جدید میشود، نسل جدید خادمان دولتی نیاز به آموزشی دارند که نه تنها شامل لیست کوتاه قدیمی از مهارتهای مدیریت و تئوریهای دموکراتیک میباشد بلکه آموزش باید در حوزهی روابط رسانهای، روابط عمومی و دیگر شکلهای روابط خارجی نیز باشد. فرضیهی اصلی مدیریت دولتی این است که مدیریت در حوزهی دولتی، از لحاظ کیفیت با نقش مشابه آن در بخش خصوصی متفاوت است که این تفاوت به دلیل وجود تفاوت ذاتی بین این دو بخش میباشد. یکی از خصیصههایی که بخش دولتی و خصوصی را متفاوت میگرداند، نقش و قدرت رسانههای خبری و به طور عمومی، اهمیت ارتباطات خارجی به عنوان عنصری در مدیریت، میباشد. برای مدیران تجاری، همکاری با رسانههای خبری و مشارکت در ارتباطات خارجی، یک انتخاب است. برای مدیران دولتی، یک نیاز میباشد. قوانین آزادی مطبوعات و آزادی اطلاعات، خادمان مدنی را وادار میکند تا به رسانههای خبری و بالاخص عموم مردم، جوابگو باشند. مدیران دولتی برخلاف همتاهای تجاری و غیرانتفاعیشان، باید شفاف سخن بگویند (فیربنکس، پلومن، و رالینز، ۲۰۰۷؛ لیو و هارسلی، ۲۰۰۷، صفحات ۳۷۸ تا ۳۸۱؛ رابرتز، ۲۰۰۶؛ گرابر، ۲۰۰۳، صفحات ۶ تا ۱۳). نشانههای بروز وقایع در آینده : کارهای اخیر، توجه زیادی به روابط عمومی در مدیریت دولتی را نشان میدهند افزایش و کاهش کاربرد روابط عمومی در کتابهای مدیریت دولتی، توسط لی (۱۹۹۸) بیان شده است. در سال ۱۹۹۲، والدو (۱۹۹۲) مشاهده کرد که استفاده از ارتباطات خارجی (و داخلی) در مدیریت دولتی، موضوعی مهم لیکن نادیده گرفته شده ، میباشد (صفحه ذ). اما، یک دهه بعد از بررسی موضوعی لی در این رابطه، این نیاز نشان میداد که روابطِ خارجی در امور آموزشی دولتی، دوباره ظهور پیدا خواهد کرد. سه شناسه برای ظهور این رویکرد در ادبیات آکادمیک وجود داشت: الف) انتشارات اخیر در JPAE ، ب) دیگر ادبیات تحقیقاتی اخیر، و پ) در دسترس قرار گرفتن مواد آموزشی نوین. یک شناسه که اهمیت روابط عمومی در مدیریت دولتی را نشان میدهد سهم چندین JPAE میباشد که شامل موضوع روابط عمومی به هنگام استفاده در موارد آموزشی مورد بحث مدیریت دولتی است؛ که هرچند آن به طور واضح در فهرست اصطلاحات وجود نداشته باشد. طبق گفتهی پیترز (۲۰۰۹، صفحه ۱۵)، وقتی تغییرات بالقوهی برنامهی تحصیلی مطرح گشت، دانشجویان مدیریت دولتی بیشتر خواستار آموزش روابط عمومی در بین دروس اصلی خود شدند. رافائل و نسبری (۲۰۰۵) نیز بر روابط استراتژیک تاکید داشتهاند که این مورد موضوع گستردهای است که روابط خارجی را در بین سرفصلهای درسی خود میگنجاند. کرلین (۲۰۰۵)، ارتباطات را یکی از مهارتهای مدنی میداند که مدیران دولتی بدان نیاز دارند. کلینر و واشینگتون (۲۰۰۰)، نیاز به پیدا کردن راههایی برای تاثیر بر تصمیماتِ سیاسی دولت (صفحه ۴۱) را به عنوان رویکردی جهانی برای آموزش مدیریت دولتی، شناختهاند. اریستیگوتا (۱۹۹۷)، بر اهمیت مهارهای ارتباطی فردی که روابط خارجی را نیز دربرمیگیرد، تاکید کرده است. دیگر موضوعات آموزشی مطرح شده در JPAE که روابطِ عمومی را دربرمیگیرد شامل بحث کیم و لین (۲۰۰۱)، در رابطه با دولت الکترونیک، داز (۲۰۰۴)، در رابطه با تکنولوژی اطلاعاتی، ردی (۲۰۰۰)، در رابطه با مدیریت بحران، و فانتن (۱۹۹۸)، در رابطه با ارزش رسانههای جمعی مرتبط با درس پروژه به عنوان یک ابزار آموزشی دردسترس، میباشند. دومین شناسهی توجه مجدد به موضوع روابط عمومی، افزایش تحقیقات منتشر شده در ادبیات آکادمیک میباشد. اما بیشتر این تحقیقات توسط محققان ارتباطات و روابط عمومی است تا این که توسط متخصصین مدیریت دولتی و رشتههای مرتبط با آن انجام شده باشد. لیو و هورسلی (۲۰۰۷)، در میان پروژههای طولانیمدتشان، یک مدل تئوری و عملی ار روابط خارجی دولت ایجاد کردند و مدل تئوری آزمایششدهی خود را منتشر ساختند. دیانا نات مارتینلی (دیانا ناتِ پیشین) به همراه دیوید مارتینلی (دی. نات و دی مارتینلی، ۲۰۰۵؛ دی. کی. مارتینلی، ۲۰۰۶) در رابطه با فعالیتهای اطلاعات عمومی بنگاههای دولتی به خصوص در حوزهی حمل و نقل، تحقیقاتی را انجام دادهاند. فیربنکس ، پلومن ، و رالینز (۲۰۰۷) مدلی برای ایجاد شفافیت در روابط دولتی ایجاد کردند و ماتسال و کاوو (۲۰۰۲)، نقش اطلاعات عمومی بر دپارتمان پلیس را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. وایز (۰۳-۲۰۰۲، ۲۰۰۱)، با تاکید بر روابط عمومی در رشتهی سلامت عمومی، رابطهی بین روابط عمومی و اثربخشی سازمانی را مورد آزمایش قرار داده و برنامهی تحقیقاتی وسیعی برای آزمایش روابط عمومی در سلامت عمومی، پیشنهاد کرد. همچنین بیشتر منابع آکادمیک اروپایی، در بخشهای ارتباطات، تمایل به یادگیری روابط عمومی خارجی در دههی اول قرن ۲۱ داشتهاند. اویویند ایهلن که در دانشگاه اسلو (نروژ) عضو کمیتهی بررسی مقالات در بررسی روابط عمومی، به عنوان مشاور دولت ملی در سیاستهای روابط عمومی بود، اخیرا در ایجاد یک سیاست جدید در روابط خارجی دولت، کمک شایانی کرد. دیو گلدرز (۲۰۰۵، ۲۰۰۶)، از دانشگاه کاتولیکی لون (بلگوم ) و برخی از همکارانش (گلدرز، بوکارت و ونرولر، ۲۰۰۷)، در رابطه با ارتباطات عمومی به خصوص جهت رساندن مقصود دولت در روند توسعهی سیاستهای دولتی، نشریاتِ زیادی را به چاپ رساندند. همچنین دو عضو هیئت علمی دانشگاه اسرائیلی، کتاب راهنمایی برای شهرها و کشورها در رابطه با استراتژیهای رسانهای مدیریت بحران به چاپ رساندند (اوراهام و کتر، ۲۰۰۸). اما همچنین، ما اخیرا افزایشی در تحقیقات منتشر شده راجع به روابط عمومی دولت توسط اعضای هیئت علمی مدیریت دولتی و رشتههای مرتبط میبینیم، گرچه این موارد نسبت به اعضای هیئت علمی ارتباطات، بسیار کمتر میباشد. مطالعهای در رابطه با مدیران ارشد دولتی در سطح دولت ایالتی بیان میدارد که در حدود نیمی از وقت مدیران دولتی به مسائل داخلی اختصاص یافته و حدود نیمی از آن، صرف روابط خارجی میشود (بیولینگ و رایت، ۱۹۹۸، صفحه ۴۳۵). مروری بر خلاصهی فعالیتهای کافمن در رابطه با اهمیت رسانههای خبری در مدیریت دولتی مدرن است که چنین بیان میدارد: بسیاری از آنان (گزارشگران امروزی) وانمود میکنند که مسئولیت به خصوصی برای روشن کردن تمام مسائل دولت و سیاست دارند و هرچه در این زمینهها انجام میشود، منصفانه میباشد …. آنچه آنان منتشر میکنند عمیقا بر زندگی کسانی که راجع به آنان مطلب نوشته شده، تاثیرگذار است. هرکس از قدرت خود آگاه است، بنگاههای اداری نیز از این امر مستثنی نیستند. اگرچه بنگاهها بسیار تلاش میکنند تا روابط خوبی با اعضای ایالت چهارم داشته باشند. سوبودا (۱۹۹۵) نتایج تحقیقاتش بر پوشش رسانهای بودجهبندی دولتی محلی را منتشر کرد. لاپورت و متلی (۱۹۹۶، صفحهی ۳۴۴)، اهمیت روابط خارجی در تلاش بنگاههای دولتی در رسیدن به اصل امانتداری را مورد بحث قرار دادند. فصلهای زیادی در کتاب راهنمای گارنت و کوزمین (۱۹۹۷) بر موضوع روابط اداری به خصوص روابط عمومی، تاکید زیادی داشته است. نه تنها دانشگاهها بدین فعالیتها دست زدند، بلکه محقق انجمن کتابخانهای، آقای کوین کوثر (۲۰۰۵)، نیز تلاشهای کنگره را که برای کنترل فعالیتهای روابط خارجی بنگاههای فدرال انجام شده بود را پیگیری میکرد. همچنین، ویس (۲۰۰۲)، کسی که کار آکادمیک خود را در مدیریت تجاری شروع کرده بود، در رابطه با اطلاعات عمومی به عنوان ابزاری برای حکومت مدرن، مطالبی نوشته است. بسیاری از محققان آکادمیک رشتهی مدیریت دولتی، کارهایی را در رابطه با موضوعات مرتبط با روابط خارجی مانند آزادی اطلاعات و شفافیت کارهای دولتی، منتشر کردند. شاید برجستهترین آنان کار رابرتز (۲۰۰۶) باشد، کسی که جوایز زیادی به خاطر کتاب خود به نام “حذف پنهانکاری دولت در عصر اطلاعات”را دریافت کرد که این کتاب چشماندازهای بینالمللی را راجع به این موضوع، پیشنهاد مینمود. همچنین وی مقالهای در رابطه با پوشش رسانهای دولت، ارتباط بین مدیریت دولتی جدید و اطلاعات و محدودیتهای روبهرشد دسترسی به اطلاعات را منتشر ساخت (رابرتز، ۱۹۹۷، ۲۰۰۰، ۲۰۰۵). پیوتروسکی (۲۰۰۷؛ پیوتروسکی و ون رایزین، ۲۰۰۵؛ پیوتروسکی و روزنبلوم، ۲۰۰۲) با تاکید به خصوصی که بر ایالت متحده داشت، در رابطه با لایحهی آزادی اطلاعات فدرال (FOIA) و شفافیت دولتهای آمریکایی، تحقیق نمود. سرانجام، هولدن (۱۹۹۶)، ارتباط بالقوهی بین آرائ عمومی و موفقیت مدیریت دولتی را یکی از واقعیتهای اصلی که علم سیاست، به طور مستقیم بدان توجه داشته است، دانست (صفحه ی ۳۵). یک نشریهی غیرمرجع به نام پی ای تایمز که به موضوع مدیریت دولتی جوامع آمریکایی (ASPA) میپردازد، دومقاله در رابطه با روابط عمومی دولت در اواسط سال ۲۰۰۸، منتشر ساخت (کوهن، ۲۰۰۸؛ مطالعاتی بر ارتباطات دولتی، ۲۰۰۸). اعضای ASPA که شامل متخصصان آکادمیک و شاغلان می باشند، مقالات اخیر را که شناسه ی دیگری از پیدایش دوباره ی موضوع روابط عمومی در برنامهی کاری مدیریت دولتی میباشد را به چاپ رسانده اند. سومین نشانه ای که باعث شد تا روابط عمومی به برنامه ی آموزشی مدیریت دولتی بازگردد، ظهور آن در ادبیات آموزشی بود. وا و منز (۱۹۹۱؛ منز و وا، ۱۹۸۹)، موردی را برای نشان دادن اهمیت روابط (خارجی و داخلی) در برنامه ی آموزشی مدیریت دولتی، در اواخر قرن ۱۹۸۰ و اوایل قرن ۱۹۹۰، به وجود آوردند. به طور مشابه، گارنت (۱۹۹۲، صفحه س؛ ۱۹۹۷، صفحات ۷۶۴ تا ۴۶۵) دوبار در قرن ۱۹۹۰ در رابطه با ورود اطلاعات به برنامهی آموزشی مدیریت دولتی، بحث نمود. تغییر تمرکز کلی آموزشی بر موضوع ارتباطات به موضوعی محدود در روابط خارجی، یکی از کارهای مشترکی بود که در سال ۱۹۹۸ بر پایه ی پیشنهادات MASPAA و انجمن علوم سیاسی آمریکا (APSA) در مدیریت دولتی انجام گرفت که بیان می داشت کسانی که درگیر شکلگیری برنامه ی آموزشی مدیریت دولتی هستند باید تلاش کنند تا مطمئن گردند که مدیران به طور کامل دریابند که چگونه پیام خود را به وسیلهی رسانهها بیان می دارند. همچنین در کنار ادبیات آموزشی، افزایشی در میزان دسترسی مواد آموزشی مرتبط با استفاده روابط عمومی در مدیریت دولتی، به چشم می خورد. بیش تر آن ها توسط مرور شاغلان یا کارآموزان با متد “چگونه کاری انجام گردد”، انجام شده بود که مثالهای اخیر از این موارد می باشند مانند نشریات شبکه ی ارتباطی فدرال (۲۰۰۱)، انجمن بینالمللی مدیریت شهر/کشور (۲۰۰۳)، و انجمن کالیفرنیایی مدیران اطلاعات بخش دولتی (کری، ۲۰۰۰). اخیرا انجمن بینالمللی مدیریت شهر/کشور (۲۰۰۲)، نشریهای که بیش تر بر روابط بحرانی تمرکز داشت را به چاپ رساند. برانز (۲۰۰۲)، شمایل عمومی متد “چگونه کار انجام شود” را به عنوان مثالی که در آن ادبیات کاربردی مرتبط با آموزش مدیریت دولتی بود، نمایان ساخت که البته هدف آن، خود دولت نبود. سرانجام، دو کتاب اخیر در رابطه با روابط عمومی دولت توسط ناشران تجاری به چاپ رسید که آن نشاندهندهی افزایش افزایش تمایل به موضوع مذکور در تحقیقات مبتنی بر بازار بود (فیچ، ۲۰۰۴؛ لی، ۲۰۰۸).
Description
We live in a media-drenched era. The news media (and subsequent offshoots such as the blogosphere) dominate the metaphorical town square and drown out other voices and venues for public discussion. Once the news media has framed an issue (i.e., given it a spin that the press pack accepts as conventional wisdom), it is very hard to change any public debate. If the media portrays something as a crisis, then it is. And any public servant who openly disagrees with the latest media narrative gets pigeonholed as a rigid bureaucrat who is out of touch with reality. Conversely, if the media decides a topic is unimportant, then it can be very hard for a government manager to get that issue on an agenda of public attention (Kalantari, 2001). This article contends that, based on research results, public relations appears to be returning to the curriculum of public administration. The context for this shift is the greatly increasing role, power, and influence of the news media, plus alternate mass communication methods, on 21st-century democratic governance. Therefore, due to a variety of causes that include new technologies and societal changes, the next generation of public servants will need training, not only in the traditional short list of management skills and democratic theory, but also in media relations, public relations, and other forms of external communications. The underlying premise of public administration is that management in the public sphere is qualitatively different from a similar role in the private sector, because of the inherent differences between the two sectors. One of the characteristics that differentiates the public and private sectors is the role and power of the news media and, more generally, the importance of external communication as an element of management. For business managers, cooperating with the news media and engaging in external communications is a choice. For public administrators it is a requirement. Freedom of the press and freedom of information laws compel civil servants to be accountable to the news media and the public-at-large. Unlike their business and nonprofit cousins, they must be transparent (Fairbanks, Plowman, & Rawlins, 2007; Liu & Horsley, 2007, pp.378-381; Roberts, 2006; Graber, 2003, pp.6-13).