بکارگیری اخلاق مراقبت در عملکرد پرستاری Applying the Ethics of Care to Your Nursing Practice
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- ناشر : Ncbi
- چاپ و سال / کشور: 2012
توضیحات
رشته های مرتبط: پزشکی، پرستاری
نظریه اخلاق مراقبت ادواردز ( ۲۰۰۹ ) تکامل نظریه ی اخلاق مراقبت از بیش از ۱۵ سال گذشته را در سه نسخه توصیف میکند. نخست، گیلیگان (۱۹۹۲ ) بحث را با تمرکز بر زمینه وضعیت در مقابل شور و مشورت بیطرف از موضوع اخلاقی آغاز میکند. بازتاب بیطرفانه یک عنصر از شور و مشورت اخلاقی براساس عدالت است و به بررسی سطح مراقبت یا نزدیکی در ارتباط میپردازد. گیلیگان، نخستین کسی بود که به نظریهپردازی اخلاقی از یک موقعیتی که در آن خودشان به عنوان فرد مستقل دیده میشوند به یک موقعیتی که در آن خودشان هم پیوسته و وابسته هستند، پرداخت. غریبهها سطح یکسانی از مراقبت، مانند افرادی که مسئولیتشان برعهدهی ماست، دریافت نمیکنند. به عنوان مثال، شما ممکن است موافق مراقبت از گربه همسایهتان در زمانی که او نیست، باشید اما این متفاوت با موافقت با مراقبت از خواهرتان در منزلتان است در حالیکه او تحت مراقبت بیمارستان است. مراقبت در یک زنجیره، با سطوح مختلف از درگیری عاطفی برای افراد در یک ارتباط مراقبتی قرار دارد. دوم، تورنتو ( ۱۹۹۳ ) سهم مهمی در عرصه ی فلسفه سیاسی بوده است. وی” اینکه اگر ما بر روابط مراقبت و روابط بین قدرت و عمل مراقبت، مانند به بیرون آوردن کودکان و مراقبت از بیمار تمرکز کنیم، مجموعهای کاملا متفاوت از ترتیبات اجتماعی، بوجود خواهد آمد ” (ادواردز، ۲۰۰۹ ، ص ۲۳۳). مشابه با گیلیگان ( ۱۹۸۲)، تورنتو (۱۹۹۳ ) بین اخلاق مبتنی بر تعهد و اخلاق مبتنی بر مسئولیت تفاوت قائل شده است. اخلاق مبتنی بر تعهد بنابر نظریهی فایدهگرایی، وظیفهشناسی، و یا سرمایهگذاری است ( بوچامپ و چیلدرس، ۲۰۰۹ )، که در آن تصمیم گیرنده تعیین میکند چه تعهداتی دارد و به تبع آن تعهدات پاسخگو است “چه تعهداتی، در صورت وجود، برای این شخص انجام دهم؟” در مقابل، در اخلاق مبتنی بر مسئولیت، رابطه با دیگران نقطهی شروع است. با توجه به تورنتو ( ۱۹۹۳ )، اخلاق مراقبت شامل توسعه ” یک عادت مراقبت” است (ص. ۱۲۷ ). پرستار از خودش درخواست خواهد کرد که چگونه مسئولیت مراقبتی خود را به بهترین نحو انجام دهد. سوم، گاستمانس ( ۲۰۰۶ ) و لیتل ( ۱۹۹۸) به دنبال پاسخ به این سوال، ” بهترین راه برای مراقبت از این بیمار در این زمان چیست؟ ” بودند. هر دو اخلاق مراقبت را نه به عنوان یک نظریه، بلکه به عنوان یک جهتگیری اخلاقی که از آن عمل سرچشمه میگیرد، بررسی کردند. چنین نقدها از اخلاق مراقبت، مراقبت را به عنوان یک دیدگاه لازم برای حساسیت اخلاقی و مسئولیت اخلاقی در نظر میگیرد، اما آنها معتقدند ابزارهای دیگری برای حل مشکل اخلاقی لازم است. برخی از این ابزارها را در بوشان و چیلدرس ( ۲۰۰۹ ) و یا در چهار عنصر تورنتو ( ۱۹۹۳ ) که بعدا بحث خواهد شد، میتوان یافت. برخی از افرادی که از کوری اخلاقی رنج میبرند و به درد و رنجی که دیگران تحمل میکنند، عکس العملی نشان نمیدهند. برای برخی، دید اخلاقی وجود دارد، اما توسعه یافته نیست . با این حال، یک جهت گیری مراقبتی اساس رابطهی پرستار – بیمار و حرفهی پرستاری است (ادواردز، ۲۰۰۹ ؛ گاستمانس، ۲۰۰۶ ). با توجه به کد اخلاقی برای پرستاران، ” اقداماتی که پرستاران برای مراقبت از بیمار انجام میدهند بیمار را از نظر فیزیکی، احساسی، اجتماعی، و معنوی تا حد ممکن قادر به زندگی میکند ” (انجمن پرستاران آمریکا [ANA] 2001، ص. ۷). یک نمونه مراقبتی آقای جونز ، ۵۹ ساله، به بیمارستان برای درد شکم حاد همراه با استفراغ از مواد قهوه زمین مراجعه کرده است. او دارای سابقه طولانی از اعتیاد به الکل و دیابت مدیریت نشده است، و دارای یک قطعی عضو در زیر زانوی سمت چپ میباشد. چهار ماه پیش، همسرش بعد از ۴۰ سال از ازدواج، درگذشت. آقای جونز میگوید به این دلیل او مراقبت از خود را متوقف کرده و دوباره با شدت شروع به نوشیدن الکل کرده است. طبق گزارش پایان شیفت ارائه شده توسط پرستار، او برای درد، اغلب داروهای بیشتری از سایر بیماران با این وضعیت، درخواست میکند. از آنجا که شما برای مراقبت از آقای جونز در موارد متعدد دیگر، در نظر گرفته شدهاید، شما میدانید که او اغلب نیازمند یک سطح بالاتر از بیدردی است و شما به خاطر درد و رنج او با تماس به پزشک برای یک تغییر در ترتیب داروها، پاسخگو هستید. پزشک به افزایش دوز مرفین، به منظور اجتناب از ایجاد آسیب به بیمار، تردید دارد، پرستار حامی آقای جونز، با درگیر شدن در حل تعارض با پزشک میباشد. نتیجه یک افزایش در دوز مرفین است.
نظریه اخلاق مراقبت ادواردز ( ۲۰۰۹ ) تکامل نظریه ی اخلاق مراقبت از بیش از ۱۵ سال گذشته را در سه نسخه توصیف میکند. نخست، گیلیگان (۱۹۹۲ ) بحث را با تمرکز بر زمینه وضعیت در مقابل شور و مشورت بیطرف از موضوع اخلاقی آغاز میکند. بازتاب بیطرفانه یک عنصر از شور و مشورت اخلاقی براساس عدالت است و به بررسی سطح مراقبت یا نزدیکی در ارتباط میپردازد. گیلیگان، نخستین کسی بود که به نظریهپردازی اخلاقی از یک موقعیتی که در آن خودشان به عنوان فرد مستقل دیده میشوند به یک موقعیتی که در آن خودشان هم پیوسته و وابسته هستند، پرداخت. غریبهها سطح یکسانی از مراقبت، مانند افرادی که مسئولیتشان برعهدهی ماست، دریافت نمیکنند. به عنوان مثال، شما ممکن است موافق مراقبت از گربه همسایهتان در زمانی که او نیست، باشید اما این متفاوت با موافقت با مراقبت از خواهرتان در منزلتان است در حالیکه او تحت مراقبت بیمارستان است. مراقبت در یک زنجیره، با سطوح مختلف از درگیری عاطفی برای افراد در یک ارتباط مراقبتی قرار دارد. دوم، تورنتو ( ۱۹۹۳ ) سهم مهمی در عرصه ی فلسفه سیاسی بوده است. وی” اینکه اگر ما بر روابط مراقبت و روابط بین قدرت و عمل مراقبت، مانند به بیرون آوردن کودکان و مراقبت از بیمار تمرکز کنیم، مجموعهای کاملا متفاوت از ترتیبات اجتماعی، بوجود خواهد آمد ” (ادواردز، ۲۰۰۹ ، ص ۲۳۳). مشابه با گیلیگان ( ۱۹۸۲)، تورنتو (۱۹۹۳ ) بین اخلاق مبتنی بر تعهد و اخلاق مبتنی بر مسئولیت تفاوت قائل شده است. اخلاق مبتنی بر تعهد بنابر نظریهی فایدهگرایی، وظیفهشناسی، و یا سرمایهگذاری است ( بوچامپ و چیلدرس، ۲۰۰۹ )، که در آن تصمیم گیرنده تعیین میکند چه تعهداتی دارد و به تبع آن تعهدات پاسخگو است “چه تعهداتی، در صورت وجود، برای این شخص انجام دهم؟” در مقابل، در اخلاق مبتنی بر مسئولیت، رابطه با دیگران نقطهی شروع است. با توجه به تورنتو ( ۱۹۹۳ )، اخلاق مراقبت شامل توسعه ” یک عادت مراقبت” است (ص. ۱۲۷ ). پرستار از خودش درخواست خواهد کرد که چگونه مسئولیت مراقبتی خود را به بهترین نحو انجام دهد. سوم، گاستمانس ( ۲۰۰۶ ) و لیتل ( ۱۹۹۸) به دنبال پاسخ به این سوال، ” بهترین راه برای مراقبت از این بیمار در این زمان چیست؟ ” بودند. هر دو اخلاق مراقبت را نه به عنوان یک نظریه، بلکه به عنوان یک جهتگیری اخلاقی که از آن عمل سرچشمه میگیرد، بررسی کردند. چنین نقدها از اخلاق مراقبت، مراقبت را به عنوان یک دیدگاه لازم برای حساسیت اخلاقی و مسئولیت اخلاقی در نظر میگیرد، اما آنها معتقدند ابزارهای دیگری برای حل مشکل اخلاقی لازم است. برخی از این ابزارها را در بوشان و چیلدرس ( ۲۰۰۹ ) و یا در چهار عنصر تورنتو ( ۱۹۹۳ ) که بعدا بحث خواهد شد، میتوان یافت. برخی از افرادی که از کوری اخلاقی رنج میبرند و به درد و رنجی که دیگران تحمل میکنند، عکس العملی نشان نمیدهند. برای برخی، دید اخلاقی وجود دارد، اما توسعه یافته نیست . با این حال، یک جهت گیری مراقبتی اساس رابطهی پرستار – بیمار و حرفهی پرستاری است (ادواردز، ۲۰۰۹ ؛ گاستمانس، ۲۰۰۶ ). با توجه به کد اخلاقی برای پرستاران، ” اقداماتی که پرستاران برای مراقبت از بیمار انجام میدهند بیمار را از نظر فیزیکی، احساسی، اجتماعی، و معنوی تا حد ممکن قادر به زندگی میکند ” (انجمن پرستاران آمریکا [ANA] 2001، ص. ۷). یک نمونه مراقبتی آقای جونز ، ۵۹ ساله، به بیمارستان برای درد شکم حاد همراه با استفراغ از مواد قهوه زمین مراجعه کرده است. او دارای سابقه طولانی از اعتیاد به الکل و دیابت مدیریت نشده است، و دارای یک قطعی عضو در زیر زانوی سمت چپ میباشد. چهار ماه پیش، همسرش بعد از ۴۰ سال از ازدواج، درگذشت. آقای جونز میگوید به این دلیل او مراقبت از خود را متوقف کرده و دوباره با شدت شروع به نوشیدن الکل کرده است. طبق گزارش پایان شیفت ارائه شده توسط پرستار، او برای درد، اغلب داروهای بیشتری از سایر بیماران با این وضعیت، درخواست میکند. از آنجا که شما برای مراقبت از آقای جونز در موارد متعدد دیگر، در نظر گرفته شدهاید، شما میدانید که او اغلب نیازمند یک سطح بالاتر از بیدردی است و شما به خاطر درد و رنج او با تماس به پزشک برای یک تغییر در ترتیب داروها، پاسخگو هستید. پزشک به افزایش دوز مرفین، به منظور اجتناب از ایجاد آسیب به بیمار، تردید دارد، پرستار حامی آقای جونز، با درگیر شدن در حل تعارض با پزشک میباشد. نتیجه یک افزایش در دوز مرفین است.
Description
Edwards (2009) described the evolution of the theory of ethics of care over the last 15 years in three versions. First, Gilligan (1982) began the discussion with a focus on the context of the situation versus impartial deliberation of the ethical issue. Impartial reflection is an element of justice-based moral deliberation and does not take into consideration the level of caring or closeness in the relationship. Gilligan was the first to move moral theorizing from a position where selves were seen as independent to a position where selves are interconnected and interdependent. Strangers would not receive the same level of caring as those for whom we experience a personal responsibility. For example, you might agree to care for your neighbor’s cat while she is away, but that is different from agreeing to care for your sister in your home while she is in hospice care. Caring lies on a continuum, with different levels of emotional involvement for individuals in a caring relationship. Second, Tronto’s (1993) major contributions have been in the arena of political philosophy. She argued “that if we focus on caring relationships and the relationships between power and caring practices, such as bringing up children and caring for the sick, a radically different set of social arrangements will ensue” (Edwards, 2009, p. 233). Similar to Gilligan (1982), Tronto (1993) differentiated between obligation-based ethics and responsibility-based ethics. Obligation-based ethics are from the theories of utilitarianism, deontology, or principalism (Beauchamp & Childress, 2009), in which the decision maker determines what obligations he or she has and responds consequently (“What obligation, if any, do I have for this person?”). By contrast, in responsibilitybased ethics, the relationship with others is the starting point. According to Tronto (1993), the ethic of care involves developing “a habit of care” (p. 127). The nurse would ask himself or herself how to best meet the caring responsibility. Third, Gastmans (2006) and Little (1998) sought to answer the question, “What is the best way to care for this patient at this time?” Both did not consider the ethics of care as a theory, but as a moral orientation from which action emanates. Such critics of the ethics of care see care as a necessary perspective for moral sensitivity and moral responses, but they believe other tools are necessary for moral problem solving. Some of these tools can be found in Beauchamp and Childress (2009) or in Tronto’s (1993) four elements that will be discussed later. Some individuals suffer from a moral blindness and are not moved by the suffering of others to take action. For some, moral vision exists but it is not as developed. However, a care orientation is fundamental to the nursepatient relationship and the nursing profession itself (Edwards, 2009; Gastmans, 2006). According to the Code of Ethics for Nurses, “The measures nurses take to care for the patient enables the patient to live with as much physical, emotional, social, and spiritual well-being as possible” (American Nurses Association [ANA] 2001, p. 7).