یکپارچه کردن QFD (بهره گیری از کارکرد کیفیت) در طراحی محصول فاز-درگاه (Phase-Gate) Integrating QFD into Phase-Gate Product Design
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
توضیحات
رشته های مرتبط: مهندسی صنایع، برنامه ریزی و تحلیل سیستم ها، تولید صنعتی، بهینه سازی سیستم ها و تکنولوژی صنعتی
«F» در QFD در ترجمه ی من از اثر اصلی، QFD:رویکرد مبتنی بر مشتری به برنامه ریزی و توسعه ی کیفیت ، نسخه ی بازبینی شده ی ۱۹۷۸ هینشیتسو کینو تنکای ، دکتر میزونو تعریف فیگنباوم از تعریف سیستم کیفیت : « شبکه ای از رویه های اجرایی و فنی مورد نیاز برای تولید و تحویل محصول با استانداردهای کیفی مخصوص»، را بیان کرد. میزونو، اعلام کرد که چنین رویه هایی باید از PDCA (برنامه ریزی-عمل-بررسی-اقدام) فرآیند مدیریت کیفیت که از سوی شوارت مطرح شده است، پیروی کنند. میزونو توصیه می کند که این سیستم یک «سیستم پیچیده است که از مولفه های ساختاری مانند نیروی انسانی و ماشین ها تشکیل شده است». دکتر میزونو نیروی انسانی را «به عنوان فعالیت هماهنگ برای رسیدن به کیفیت» تعریف می کند، کارکرد کیفی که باید در «هر فاز از برنامه ریزی تولید تصریح شود تا به مرحله ی آخر رسیده و از آنها به صورت کامل استفاده شود. برای انجام این کار، ما باید چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا، چرا و چگونگیِ این کارکردهای هماهنگ را درک کنیم». کاری که میزونو انجام داد، استفاده از مفهوم « کارکرد» از رشته های کیفی مانند مهندسی ارزش، تا کارکردهای انسانی مشترک در هر سازمانی که محصول جدید توسعه می دهد، بود. این تعریف F در QFD است، نه مرجع نادرست به مکانیزاسیونِ مولفه ها. لذا، ترکیب نیروی انسانی و ماشین ها توسط QFD می تواند نوعی از سیستم های اجتماعی-فنی باشد. در کتاب دوم آکائو در مورد مطالعات موردی QFD، یعنی QFD: یکپارچه کردن نیازهای مشتری درون طراحی محصول در شکل ۱ به صورت نموداری نشان داده شده است، این امر در سال ۱۹۹۷ برای ایجاد نرم افزار از سوی ریچارد زولتنر در موسسه ی QFD مورد استفاده قرار گرفت. این نمودار تعریف را نشان می دهد. اولا، آکائو کل نمودار را به عنوان «بهره گیری کارکرد کیفی به صورت گسترده» تعریف کرد که این موضوع را در سمت چپ کروشه می بینید، البته این تعریف قصد دارد تا به کیفیت دست پیدا کند(پیکانی که به Q اشاره دارد). این امر به بخش های اجتماعی-فنی تقسیم شد که زولتنر آن را به عنوان فرآیند(اجتماعی) و محصول(فنی) مشخص کرد. آلکائو بهره گیری محصول را «بهره گیری گسترده از کیفیت» نامید و آن را بهره گیری های اختصاصی تقسیم کرد و آنها را بهره گیری کیفی، بهره گیری فنی، بهره گیری هزینه(زولتنر بهره گیری برنامه ای را نیز زمان ایجاد نرم افزار افزود، بزرگترین هزینه، برنامه ریزی منابع بود)، بهره گیری قابلیت اطمینان(زولتنر بهره گیری ریسک را زمانی اضافه کرد که این نرم افزار هنوز فرسوده نشده بود اما اشتباهات طراحی باعث ایجاد ریسک پروژه شدند که باید مدیریت می گردیدند) و غیره نامید. • بهره گیری کیفی ناشی از نیازهای کارکردی سطح بالا درون طراحی بخش مولفه و تولید است. چهار نموداری که اینجا نشان داده شده اند، آنهایی هستند که معمولا در چهار فاز QFD مورد استفاده قرار می گیرند که در دهه ۱۹۸۰ توسط موسسه ی تامین کننده ی امریکایی برای تامین کنندگان قطعات خودرو، ارتقاء پیدا کردند. • بهره گیری فنی ناشی از نوآوری های جدید درون کارکردها و اجزا است تا تضمین کند که آنها برای برآورده کردن نیازهای مشتری طراحی شده اند. • بهره گیری هزینه، برای تناسب هزینه های هدف در مولفه های مبتنی بر اهمیتِ نیازهای مشتری است که با آنها تناظر دارند. • بهره گیری قابلیت اطمینان برای ارجح کردن حالات شکست در طی طراحی بر طبق تناظر با نیازهای مشتری(شکست در ایجاد رضایت)، ویژگی های کیفی(شکست در اجرا) و کارکردها(شکست در کارکرد) و اجزا می باشد. • کل ردیف دومِ ماتریس ها به قابلیت کارکرد محصول تعلق دارد(مکانیکی یا انسانی در محصول خدماتی) که البته به عنوان بهره گیری کارکردی نیز شناخته می شود. جزئیات نمودارهای QFD جامع از سوی آکائو در شکل ۲ نشان داده شده اند. این امر مبنای ماتریسِ ماتریس های باب کینگ (GOAL/QPC) شد.
«F» در QFD در ترجمه ی من از اثر اصلی، QFD:رویکرد مبتنی بر مشتری به برنامه ریزی و توسعه ی کیفیت ، نسخه ی بازبینی شده ی ۱۹۷۸ هینشیتسو کینو تنکای ، دکتر میزونو تعریف فیگنباوم از تعریف سیستم کیفیت : « شبکه ای از رویه های اجرایی و فنی مورد نیاز برای تولید و تحویل محصول با استانداردهای کیفی مخصوص»، را بیان کرد. میزونو، اعلام کرد که چنین رویه هایی باید از PDCA (برنامه ریزی-عمل-بررسی-اقدام) فرآیند مدیریت کیفیت که از سوی شوارت مطرح شده است، پیروی کنند. میزونو توصیه می کند که این سیستم یک «سیستم پیچیده است که از مولفه های ساختاری مانند نیروی انسانی و ماشین ها تشکیل شده است». دکتر میزونو نیروی انسانی را «به عنوان فعالیت هماهنگ برای رسیدن به کیفیت» تعریف می کند، کارکرد کیفی که باید در «هر فاز از برنامه ریزی تولید تصریح شود تا به مرحله ی آخر رسیده و از آنها به صورت کامل استفاده شود. برای انجام این کار، ما باید چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا، چرا و چگونگیِ این کارکردهای هماهنگ را درک کنیم». کاری که میزونو انجام داد، استفاده از مفهوم « کارکرد» از رشته های کیفی مانند مهندسی ارزش، تا کارکردهای انسانی مشترک در هر سازمانی که محصول جدید توسعه می دهد، بود. این تعریف F در QFD است، نه مرجع نادرست به مکانیزاسیونِ مولفه ها. لذا، ترکیب نیروی انسانی و ماشین ها توسط QFD می تواند نوعی از سیستم های اجتماعی-فنی باشد. در کتاب دوم آکائو در مورد مطالعات موردی QFD، یعنی QFD: یکپارچه کردن نیازهای مشتری درون طراحی محصول در شکل ۱ به صورت نموداری نشان داده شده است، این امر در سال ۱۹۹۷ برای ایجاد نرم افزار از سوی ریچارد زولتنر در موسسه ی QFD مورد استفاده قرار گرفت. این نمودار تعریف را نشان می دهد. اولا، آکائو کل نمودار را به عنوان «بهره گیری کارکرد کیفی به صورت گسترده» تعریف کرد که این موضوع را در سمت چپ کروشه می بینید، البته این تعریف قصد دارد تا به کیفیت دست پیدا کند(پیکانی که به Q اشاره دارد). این امر به بخش های اجتماعی-فنی تقسیم شد که زولتنر آن را به عنوان فرآیند(اجتماعی) و محصول(فنی) مشخص کرد. آلکائو بهره گیری محصول را «بهره گیری گسترده از کیفیت» نامید و آن را بهره گیری های اختصاصی تقسیم کرد و آنها را بهره گیری کیفی، بهره گیری فنی، بهره گیری هزینه(زولتنر بهره گیری برنامه ای را نیز زمان ایجاد نرم افزار افزود، بزرگترین هزینه، برنامه ریزی منابع بود)، بهره گیری قابلیت اطمینان(زولتنر بهره گیری ریسک را زمانی اضافه کرد که این نرم افزار هنوز فرسوده نشده بود اما اشتباهات طراحی باعث ایجاد ریسک پروژه شدند که باید مدیریت می گردیدند) و غیره نامید. • بهره گیری کیفی ناشی از نیازهای کارکردی سطح بالا درون طراحی بخش مولفه و تولید است. چهار نموداری که اینجا نشان داده شده اند، آنهایی هستند که معمولا در چهار فاز QFD مورد استفاده قرار می گیرند که در دهه ۱۹۸۰ توسط موسسه ی تامین کننده ی امریکایی برای تامین کنندگان قطعات خودرو، ارتقاء پیدا کردند. • بهره گیری فنی ناشی از نوآوری های جدید درون کارکردها و اجزا است تا تضمین کند که آنها برای برآورده کردن نیازهای مشتری طراحی شده اند. • بهره گیری هزینه، برای تناسب هزینه های هدف در مولفه های مبتنی بر اهمیتِ نیازهای مشتری است که با آنها تناظر دارند. • بهره گیری قابلیت اطمینان برای ارجح کردن حالات شکست در طی طراحی بر طبق تناظر با نیازهای مشتری(شکست در ایجاد رضایت)، ویژگی های کیفی(شکست در اجرا) و کارکردها(شکست در کارکرد) و اجزا می باشد. • کل ردیف دومِ ماتریس ها به قابلیت کارکرد محصول تعلق دارد(مکانیکی یا انسانی در محصول خدماتی) که البته به عنوان بهره گیری کارکردی نیز شناخته می شود. جزئیات نمودارهای QFD جامع از سوی آکائو در شکل ۲ نشان داده شده اند. این امر مبنای ماتریسِ ماتریس های باب کینگ (GOAL/QPC) شد.