طراحی یا برنامه ریزی راهبردی در محیط آشفته: شواهدی از متخصصان اصلی نفت STRATEGIC PLANNING IN A TURBULENT ENVIRONMENT: EVIDENCE FROM THE OIL MAJORS
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- ناشر : وایلی Wiely
- چاپ و سال / کشور: 2009
توضیحات
رشته های مرتبط: مدیریت، مدیریت استراتژیک، مدیریت اجرایی و مدیریت عملکرد
مباحثات اجرایی طولانی بین «طراحی منطقی» و «پروسه ی ضروری » مدارس راهبرد سازی ، شامل کاریکاتورهایی از پروسه طراحی راهبردی می شود ، اما شواهد عملی کمتری وجود دارد که بیان کند آیا و چگونه شرکت ها طراحی می شوند. با وجود این فرض که آشفتگی محیطی ، طراحی استراتژیک معمولی ایجاد می کند ، اما غیر ممکن است ، اما شواهد بخش شرکتی نشان می دهد که گزارشات انتقال طراحی راهبردی ، به میزان زیادی اغراق آمیز است. هدف این مقاله این است که با توصیف خصوصیات سیستم های طراحی راهبردی شرکت های چن ملیتی چندکار تجاری با محیط های کار غیرقابل پیش بینی و متلاطم ، این شکاف عملی را پر کند. بررسی های موردی عمیق سیستم های طراحی هشت تا از بزرگترین شرکت های نفت دنیا تغییرات اساسی از نظر ماهیت و نقش طراحی راهبردی از اواخر دهه ۱۹۷۰ نشان داده است یافته ها به یک فرصت دوباره طراحی و پروسه برای فرمول بندی راهبردی ، اشاره دارد. این بررسی فرآیندی از ضرورت طراحی که در آن سیستم های طراحی راهبردی مکانیسمی برای فرمول بندی راهبردی نامتمرکز مشارکتی در ساختار اهداف عملکرد تقاضا و راهنمایی های شرکتی واضح ارائه کرده اند فراهم می کند. این نشان می دهد که این سیستم های طراحی ، تطابق و پاسخ گویی را ایجاد می کنند اما ابداع اندک و مهارت تحلیلی اندکی دارد. مقدمه : از اوایل ۱۹۸۰، برنامه ریزی راهبردی – رویکردهای رسمی و نظام مندی برای فرمول بندی راهبردی تحت حمله سنگین محققان مدیریت قرار گرفت.انتقادها به زیربناهای نظریه ای طراحی راهبردی به ویژه عدم امکان پیش بینی اشاره داشت (منیز برگ ۱۹۹۴) در حالی که شواهد عملی ، هم بررسی های موردی دراز مدت و هم ارزیابی های تصمیم گیری راهبردی ، به راهبردهایی که از تصمیمات مشارکتی هفتگی چند عضو سازمان حاصل شده بود ، اشاره داشت. افزایش تغییر محیط تجاری باعث شده که طراحی راهبردی نظام مند ، سخت تر گردد. تغییر سریع ، به راهبردهایی نیاز دارد که تغییرپذیر و خلاق باشند – یعنی ویژگی هایی که طبق نظر «همل» به ندرت با طراحی رسمی ، ارتباط می یابند . « در اکثریت زیادی از شرکت ها ، برنامه ریزی راهبردی ، یک تشریفات تقویمی است [که فرض می کند که ] آینده کمابیش شبیه اکنون خواهد بود.» (همل ۱۹۹۶) تحقیق «اسینهارد» در زمینه ی «محیط های پر سرعت » به مزیت های فرآیندهای تصمیم گیری راهبردی «نیمه مشترک» اشاره دارد که غیر قابل پیش بینی ، کنترل شده ، ناموثر، پیش گستر،پیوسته و گسترده می باشند. اگر پیچیدگی و عدم حتمیت ، باعث شود که تصمیم گیری غیرممکن شود با کارکنان مالی و منابع انسانی هم مصاحبه می شود تا روابط بین طراحی راهبردی و دیگر مکانیسم های مشارکت و کنترل را بررسی کنند. جدول ۲ افرادی که در هر شرکت مورد مصاحبه قرار گرفته اند را فهرست می کند. مصاحبه ها بین مارس ۱۹۹۶ و آوریل ۱۹۹۷ انجام گرفت. مصاحبه ها نیمه ساختار یافته بودند. یادداشت ها طی مصاحبه بدست آمد و بلافاصله پس از هر مصاحبه ، گزارش کامل مصاحبه نوشته شد. مصاحبه ها ، موضوعات زیر را پوشش می داد: فرآیند طراحی که شامل چرخه برنامه ریزی سالانه ، افراد درگیر آن ، روش های به کار رفته و محتوا و نقش نشست ها و اسناد می باشد. ساختار و نقش بخش برنامه ریزی راهبردی شرکت و کارشناسان برنامه ریزی راهبردی در سطح تجاری نقش فرآیند برنامه ریزی راهبردی در مدیریت کلی شرکت روابط بین برنامه ریزی راهبردی و دیگر سیستم های تصمیم گیری ، مشارکت و کنترل که شامل بودجه بندی سرمایه ، کنترل مالی و مدیریت منابع انسانی می شود. داده های مصاحبه با اطلاعات بررسی های موردی ، مقالات تحقیقی و گزارشات و اسناد شرکت ، تکمیل شدند . این ها منابعی بسیار مفید از داده های قبلی در زمینه فرآیندهای برنامه ریزی راهبردی شرکت بود. به این منظور ، با برخی از مدیران سابق برنامه ریزی راهبردی ، تماس حاصل شد . یک بررسی موردی که فرآیند برنامه ریزی راهبردی هر شرکتی را توصیف می کرد ، تهیه شد ، در حالی که شکاف ها یا عدم پیوستگی ها ، واضح بود. اما با مصاحبه شوندگان تماس حاصل شد تا اطلاعات بیشتری ارائه کرده یا بیشتر توضیح دهند. وقتی بررسی موردی مکتوب شد ، به مصاحبه شونده اصلی (که معمولاً رئیس برنامه ریزی راهبردی بود) برای اظهار نظر و الحاقیه برگردانده شد. مقدار و کیفیت داده ها بین شرکت ها ، متفاوت بود که به مقدار مشارکت آنها و نگرانی آنها در باره افشای اطلاعات مربوطه بستگی داشت. برای مثال در حالیکه «Shell» درباره ی سیستم برنامه ریز راهبردی اش و روش هایی که به کار برده بود ، خیلی گشوده بود ، اما Exxon بسیار رمزی و سری بود . در BP و Shell جمع آوری داده ها با سیستم های برنامه ریزی راهبردی شرکت ها که در مرحله انتقال بودند صورت گرفت.با این وجود ، یک بررسی موردی با جزئیات برای هر شرکت تهیه شد که ویژگی های اصلی برنامه ریزی راهبردی و تغییرات در این سیستم ها طی زمان و نقش آن ها در فرآیندهای مدیریتی گسترده تر را توصیف می کرد.
مباحثات اجرایی طولانی بین «طراحی منطقی» و «پروسه ی ضروری » مدارس راهبرد سازی ، شامل کاریکاتورهایی از پروسه طراحی راهبردی می شود ، اما شواهد عملی کمتری وجود دارد که بیان کند آیا و چگونه شرکت ها طراحی می شوند. با وجود این فرض که آشفتگی محیطی ، طراحی استراتژیک معمولی ایجاد می کند ، اما غیر ممکن است ، اما شواهد بخش شرکتی نشان می دهد که گزارشات انتقال طراحی راهبردی ، به میزان زیادی اغراق آمیز است. هدف این مقاله این است که با توصیف خصوصیات سیستم های طراحی راهبردی شرکت های چن ملیتی چندکار تجاری با محیط های کار غیرقابل پیش بینی و متلاطم ، این شکاف عملی را پر کند. بررسی های موردی عمیق سیستم های طراحی هشت تا از بزرگترین شرکت های نفت دنیا تغییرات اساسی از نظر ماهیت و نقش طراحی راهبردی از اواخر دهه ۱۹۷۰ نشان داده است یافته ها به یک فرصت دوباره طراحی و پروسه برای فرمول بندی راهبردی ، اشاره دارد. این بررسی فرآیندی از ضرورت طراحی که در آن سیستم های طراحی راهبردی مکانیسمی برای فرمول بندی راهبردی نامتمرکز مشارکتی در ساختار اهداف عملکرد تقاضا و راهنمایی های شرکتی واضح ارائه کرده اند فراهم می کند. این نشان می دهد که این سیستم های طراحی ، تطابق و پاسخ گویی را ایجاد می کنند اما ابداع اندک و مهارت تحلیلی اندکی دارد. مقدمه : از اوایل ۱۹۸۰، برنامه ریزی راهبردی – رویکردهای رسمی و نظام مندی برای فرمول بندی راهبردی تحت حمله سنگین محققان مدیریت قرار گرفت.انتقادها به زیربناهای نظریه ای طراحی راهبردی به ویژه عدم امکان پیش بینی اشاره داشت (منیز برگ ۱۹۹۴) در حالی که شواهد عملی ، هم بررسی های موردی دراز مدت و هم ارزیابی های تصمیم گیری راهبردی ، به راهبردهایی که از تصمیمات مشارکتی هفتگی چند عضو سازمان حاصل شده بود ، اشاره داشت. افزایش تغییر محیط تجاری باعث شده که طراحی راهبردی نظام مند ، سخت تر گردد. تغییر سریع ، به راهبردهایی نیاز دارد که تغییرپذیر و خلاق باشند – یعنی ویژگی هایی که طبق نظر «همل» به ندرت با طراحی رسمی ، ارتباط می یابند . « در اکثریت زیادی از شرکت ها ، برنامه ریزی راهبردی ، یک تشریفات تقویمی است [که فرض می کند که ] آینده کمابیش شبیه اکنون خواهد بود.» (همل ۱۹۹۶) تحقیق «اسینهارد» در زمینه ی «محیط های پر سرعت » به مزیت های فرآیندهای تصمیم گیری راهبردی «نیمه مشترک» اشاره دارد که غیر قابل پیش بینی ، کنترل شده ، ناموثر، پیش گستر،پیوسته و گسترده می باشند. اگر پیچیدگی و عدم حتمیت ، باعث شود که تصمیم گیری غیرممکن شود با کارکنان مالی و منابع انسانی هم مصاحبه می شود تا روابط بین طراحی راهبردی و دیگر مکانیسم های مشارکت و کنترل را بررسی کنند. جدول ۲ افرادی که در هر شرکت مورد مصاحبه قرار گرفته اند را فهرست می کند. مصاحبه ها بین مارس ۱۹۹۶ و آوریل ۱۹۹۷ انجام گرفت. مصاحبه ها نیمه ساختار یافته بودند. یادداشت ها طی مصاحبه بدست آمد و بلافاصله پس از هر مصاحبه ، گزارش کامل مصاحبه نوشته شد. مصاحبه ها ، موضوعات زیر را پوشش می داد: فرآیند طراحی که شامل چرخه برنامه ریزی سالانه ، افراد درگیر آن ، روش های به کار رفته و محتوا و نقش نشست ها و اسناد می باشد. ساختار و نقش بخش برنامه ریزی راهبردی شرکت و کارشناسان برنامه ریزی راهبردی در سطح تجاری نقش فرآیند برنامه ریزی راهبردی در مدیریت کلی شرکت روابط بین برنامه ریزی راهبردی و دیگر سیستم های تصمیم گیری ، مشارکت و کنترل که شامل بودجه بندی سرمایه ، کنترل مالی و مدیریت منابع انسانی می شود. داده های مصاحبه با اطلاعات بررسی های موردی ، مقالات تحقیقی و گزارشات و اسناد شرکت ، تکمیل شدند . این ها منابعی بسیار مفید از داده های قبلی در زمینه فرآیندهای برنامه ریزی راهبردی شرکت بود. به این منظور ، با برخی از مدیران سابق برنامه ریزی راهبردی ، تماس حاصل شد . یک بررسی موردی که فرآیند برنامه ریزی راهبردی هر شرکتی را توصیف می کرد ، تهیه شد ، در حالی که شکاف ها یا عدم پیوستگی ها ، واضح بود. اما با مصاحبه شوندگان تماس حاصل شد تا اطلاعات بیشتری ارائه کرده یا بیشتر توضیح دهند. وقتی بررسی موردی مکتوب شد ، به مصاحبه شونده اصلی (که معمولاً رئیس برنامه ریزی راهبردی بود) برای اظهار نظر و الحاقیه برگردانده شد. مقدار و کیفیت داده ها بین شرکت ها ، متفاوت بود که به مقدار مشارکت آنها و نگرانی آنها در باره افشای اطلاعات مربوطه بستگی داشت. برای مثال در حالیکه «Shell» درباره ی سیستم برنامه ریز راهبردی اش و روش هایی که به کار برده بود ، خیلی گشوده بود ، اما Exxon بسیار رمزی و سری بود . در BP و Shell جمع آوری داده ها با سیستم های برنامه ریزی راهبردی شرکت ها که در مرحله انتقال بودند صورت گرفت.با این وجود ، یک بررسی موردی با جزئیات برای هر شرکت تهیه شد که ویژگی های اصلی برنامه ریزی راهبردی و تغییرات در این سیستم ها طی زمان و نقش آن ها در فرآیندهای مدیریتی گسترده تر را توصیف می کرد.
Description
INTRODUCTION Since the early 1980s, strategic planning?syste matic, formalized approaches to strategy formula tion?has come under heavy attack from manage ment scholars. Criticisms have addressed the the oretical foundations of strategic planning, partic ularly the impossibility of forecasting (Mintzberg, 1994b: 110), while empirical evidence?both lon gitudinal case studies (e.g., Mintzberg and Waters, 1982; Pascale, 1984) and investigations of strategic decision making (e.g., Bower, 1970; Burgelman, 1983)?points to strategies emerging from the weakly coordinated decisions of multiple organi zational members. Increased volatility of the business environment makes systematic strategic planning more difficult. Rapid change requires strategies that are flexi ble and creative?characteristics which, accord ing to Hamel, are seldom associated with formal ized planning: ‘In the vast majority of compa nies, strategic planning is a calendar-driven rit ual … [which assumes] that the future will be more or less like the present’ (Hamel, 1996: 70). Eisenhardt’s research into ‘high velocity envi ronments’ points to the advantages of ‘semico herent’ strategic decision-making processes that are unpredictable, uncontrolled, inefficient, proac tive, continuous, and diverse (Eisenhardt, 1989; Brown and Eisenhardt, 1997). If complexity and uncertainty render decision making impossible,then self-organization may be more conducive to high performance than hierarchical direction (Pas cale, 1999). The goal of this paper is to explore whether and how companies’ strategic planning practices have adapted to a world of rapid, unpredictable change. The study identifies the key features of strategic planning systems in an industry that tran sitioned from stability to turbulence?the world petroleum industry. It explores the changing char acteristics of the oil majors’ strategic planning processes and the changing role of strategic plan ning within the companies. The study fills a gap in the literature: despite the intense debate over the merits of strategic planning and continued inter est in strategic decision processes within firms, we know little about the formal systems through which companies formulate their strategic plans. The paper contributes to strategic management knowledge in three areas. First, it provides descrip tive data on the strategic planning practices of some the world’s largest and most complex compa nies during the late 1990s and how these practices changed in response to increasing environment turbulence. Second, it informs the long-running debate between the ‘design’ and ‘process’ schools of strategic management and suggests a possible reconciliation of the two. Third, it sheds light upon the coordination and control in large, com plex enterprises opera