بررسی مفهوم حفاظت در پایداری اکولوژیکی یا بوم شناختی Ecological Sustainability as a Conservation Concept
- نوع فایل : کتاب
- زبان : فارسی
- چاپ و سال / کشور: $1997
توضیحات
رشته های مرتبط: محیط زیست، طراحی محیط زیست و اکوتوریسم
اگر چه افراد خوشبین فناوری ممکن است چنین تصور کنند که جایگزین انوانتوری فعلی منابع طبیعی را می توان کشف و اختراع کرد، با این حال تا ان جا که ما می دانیم هیچ کس هیچ گونه جایگزینی را برای خدمات اکولوژیکی نظیر گرده افشانی تثبیت نیتروژن تخلیص اب و غیره که بتوان اختراع ایجاد کرد گزارش نکرده است. در واقع برخی از اکولوژیست ها و طرفداران محیط زیست عنوان کرده اند که می توان چنین اذعان کرد که مهندسان می توانند یکسری جایگزین های مصنوعی برای فرایند های اکولوژیکی و کارکرد های ان در اقتصاد طبیعت ایجاد کنند به طوری که بتواند یک سری خدمات رایگان را برای اقتصاد بشری به ارمغان بیاورد.اگر چه این مسئله مورد انتقاد شدید بسیاری از طرفداران محیط زیست قرار گرفته است با این حال دیگر سند بین المللی موثر یعنی محافظت از زمین(اتحادیه ی بین المللی حفاظت از طبیعی،برنامه ی محیط زیست سازمان ملل،سرمایه ی جهانی طبیعت ۱۹۹۱)گزارش حفاظت مدارانه در خصوص پایداری در اختیار گذاشته اند. عنوان ان راهبردی برای زندگی یا حیات پایدار و نه راهبردی برای توسعه ی پایدار است. حیات پایدار بر خلاف توسعه ی پایدار به عنوان یک فعالیت اقتصادی بشری عنوان می شود که به طور جد به فرایند های اکولوژیکی و کارکرد های ان اخلال وارد نمی کند و در عوض به عنوان یک سری اکوسیستم های مصنوعی (اقتصاد بشری )محسوب می شود که به صورت همزیست با اکوسیستم های طبیعی نزدیک سازگاری پیدا می کند که طرح ان توسط جکسون ۱۹۸۰ و ۱۹۸۷ عنوان شده است. با در نظر گرفتن پیشنهاد رابینسون ۱۹۹۳، می توان چنین عنوان کرد که هدف حفاظت بیولوژیک می تواند در دو راستا تنظیم شده باشد. نخستین رویکرد با رویکرد و عرف محافظه کاران امریکایی هم خوانی داشته و عموما بر اساس ذخایر تنوع زیستی می باشد. حفاظت گرایی کلاسیک به جز چند استثنا عمدتا انسان محور بوده است. زمینه هایی کنار گذاشته برای تفرج ، زیبایی شناسی و تلطیف روحی (فورمن ۱۹۹۵) نیز عنوان شده است.یکی از اثرات جانبی دیکر حفاظت بیولوژیک بوده است(فورمن ۱۹۹۵). رویکرد محافظه کاران معاصر از رویکرد پیشینیان قرن بیستم تا حدودی متفاوت و دو محوری بوده است( نوز ۱۹۹۵). بیوتا و موجودات زنده ارزش گذاری شده اند. بر همین منوال، اولویت اصلی به حفاظت بیولوژیک به جای تفرج داده می شود و سایر استفاده های غیر مصرفی بشر از مناطق حفاظت شده و ذخیره گاه ها انتخاب، تعیین محدوده، همبسته و همراه با بهترین علوم موجود صرف نظر از ویژگی های تفرجی و زیبایی شناسی خود مدیریت می شوند(فورمن و همکاران ۱۹۹۲). اگرچه رویکرد دوم مصرف محور است ولی نمی تواند تعمیمی از عرف منبع گرا باشد.بلکه این ناشی از مفهوم اخیر طبیعت به عنوان مجموعه ای از اکوسیستم های یک پارچه است(الن و استار ۱۹۸۲، انیل و همکاران ۱۹۸۶، الن و هکمسترا ۱۹۹۲) که در آن اقتصاد بشری کاملا در نظر گرفته می شود( کاستانزا و دالی ۱۹۹۲، الن و هکسترا ۱۹۹۳). پیشنهاد ما این است که پایداری اکولوژیکی مظهر و نماد این رویکرد دوم حفاظت بیولوژیک است.این رویکرد مکمل و نه جایگزین رویکرد بهره برداری گرای معاصر است. فعالیت های اقتصاد بشری عر فا ریشه در تئوری داشته و تحت محدودیت های اقتصادی قرار گرفته اند. یک توسعه پیشنهادی ایجاد موانع هیدروالکتریک در آمازون و یا پاساژ در اریزونا می باشد که گفته می شود به دلیل هزینه های بالای مورد نیاز برای سرمایه گذاری اجرای آن غیر ممکن خواهد بود. بر اساس گفته چارلز (۱۹۹۴)، می توان چنین گفت که علاوه بر این محدودیت اقتصادی، فعالیت های بشری را می توان توسط محدودیت های بوم شناسی قضاوت کرد.:پایداری بوم شناسی. یکی از ریسک های اقتصادی اصلی پیشنهادی تثبیت مجدد گله های قابل برداشت علف خواران بومی در دشت های گریت پلین امریکا و ایجاد بیشه زراعی در تایلند است که گفته می شود اگر هزینه ها بیش از منفعت و سود باشد نبایستی اجرا شوند با این حال در صورتی که سلامتی اکوسیستم را در بزرگ مقیاس و بلند مدت به خطر نیاندازد می توان در قالب پروژه های میان مدت آن را اجرا کرد. این تفسیر بوم شناسی از پایداری با مفهوم حفاظت اولیه سلامت اکوسیستم هم پوشانی دارد. مفهوم سلامتی اکوسیستم فرایند اصلاح و پالایش می باشد( کاستنزا و همکاران ۱۹۹۲، کالیکوت ۱۹۹۵، روپرت و همکاران ۱۹۹۵). ترکیب پایداری بوم شناسی و سلامتی اکوسیستم موازی با ترکیب حفاظت بیولوژیک و یکپارچکی اکولوژیک توسط انگریمر و کار ۱۹۹۴ و نوز ۱۹۹۵ است. بر این اساس، اگر یک پارچکی اکولوژیکی بر ترکیب گونه ای و ساختار جامعه ای دلالت داشته باشد، بهره برداری اقتصادی و سکونت انسانی در یک منقطه می تواند موجب به خطر انداختن این یک پارچکی شود مگر این که این سری بهره برداری ها موجب به وجود امدن برخی پایداری های کوتاه مدت شود. یک اکوسیستم میان مقیاس می تواند مکمل وجود گونه هایی باشد که در نهایت قوانین بشری را تحت تاثیر قرار می دهد(راپورت ۱۹۹۵). یعنی، فرایند های بوم شناسی نظیر تولید اولیه، حفظ منابع غذایی و سیکل و تثبیت نیتروژن ، پایداری خاک و تخلیص آب زمانی رخ میدهد که گونه های با مطلوبیت کم را بتوان با گونه های مطلوب جایگزین کرد.از این رو می توان پیشنهاد کرد که سکونت پایدار انسانی و کاربری اقتصادی و مصرف آب تا حدودی مصالحه کننده یک پارچکی بوم شناسی می باشد و سلامت اکوسیستم را به خطر نمی اندازد. پایداری اکولوژیکی و هنجار مربوطه آن یعنی سلامت اکوسیستم، دارای ابعاد ارزش گذاری انسان محور و بوم محور است. اکوسیستم های تحت اشغال و بهره برداری انسان نه تنها تولید کالاهای ارزشمند نظیر غذا، علوفه، سوخت در اختیار می گذارند با این حال در صورتی که آن ها سالم باشند، می توانند خدمات ارزشمندی( هوای پاک، آب اشامیدنی، کنترل سیلاب، گرده افشانی و غیره) در اختیار بگذارند. بر خلاف اظهارات للا و نکرد ۱۹۹۶، که ایده خوب بودن فرایند های طبیعی و تنوع زیستی را حتی اگر هیچ انسانی روی زمین نباشد رد کردند می توان کفت که اکوسیستم ها و فرایند های ان ها ارزشمند می باشندو نوز ۱۹۹۵ چنین عنوان کرده است که پایداری را نمی توان انسان محورانه تفسیر کرد. مفهوم زیست محورانه و جامع پایداری تاکید بر پایداری اکوسیستم های طبیعی و همه اجزای آن ها دارد. از این رو استفاده های بشری زمانی مفهوم پیدا می کند که با حفاظت گونه های متعدد و فرایند های طبیعی سازگار باشد. لذا ما عقیده داریم که اجزای اکوسیستم را می توان به عنوان فرایند های بوم شناسی در نظر گرفت و تنها شامل چندین گونه که دارای جوامع بیوتیک می باشند نیست. با توجه به گزارشات ما در خصوص پایداری بوم شناسی اجزای جوامع بیوتیک و بیوتای بومی را می توان به طور ذاتی ارزش گذاری کرد و از اینرو اجزای اکوسیستم ها در یکپارچکی بوم شناسی می توانند نقش مهمی داشته باشند. اجزای جوامع زنده و بیوتای بومی دارای ارزش های کیفی قابل توجهی می باشند. این ارزش گذاری بوم محور از نقطه نظر پایداری بوم شناسی و سلامت اکوسیستم اساس فرایند های بوم شناسی می باشد. از این رو از دیدکاه سلسله مراتبی، بسیاری از فرایند ها و وظایف اکوسیستم نظیر سیکل عناصر مغذی از حیث جمعیت ارگانیسم ها مورد توجه خواهند بود(الن ئ استار ۱۹۸۲، انیل و همکاران ۱۹۸۶، الن و هکسترا۱۹۹۲). الن و هکسترا ۱۹۹۲ تشریح جامعی در خصوص اختلاف بین جامعه و جمعیت و دیدگاه های اکوسیستمی در بوم شناسی ارایه کردند. ساختار جامعه در جنگل ها در جنوب شرق ایالات متحده توسط لکه های حذف شده از درختان امریکا به عنوان اجزای اصلی تاج پوشش بیوم های خزان کننده شرقی تغییر یافت.در عین حال رکورد اننهای قرن اخیر هیچ گونه شاخصی در خصوص کارکرد اکوسیستم حتی در ارتفاع اپیدمیک در اختیار نگذاشته است. شاه بلوط بر اساس مطالعات شبیه سازی یک جایگزین خوب و کامل برای تولید اولیه و کسب انرژی است. اگر آلن و هکسترا از نقطه نظر بوم شناسی حق با ان ها باشد، اما لکه سیاه بلوط یک فاجعه بوم شناسی بود و این در حالی است که از نقطه نظر بوم شناسی اکوسیستم، رویداد ناچیزی است. دیگر غالب های تاج پوششی می توانند در جهت بررسی نقش شاه بلوط در تولید اولیه، احیای عناصر مغذی و تثبیت خاک باشند. ناس ۱۹۹۵ به بررسی تفاوت بین سلامت اکوسیستم و یکپارچگی جوامع بیوتیک در بلند مدت پرداختند. سلامتی برای یک پارچگی لازم و کافی نمی باشد.اگرچه یکپارچگی بوم شناسی برای سلامت اکوسیستم کافی است اما لازم نمی باشد. مثال فرضی نوس از این تفاوت بیش از الن و هکسترا ۱۹۹۲ به این صورت است: می توان اکوسیستم های زیادی را تصور کرد که کاملا سالم اند اما در معرض خطر قرار دارند. یک مزرعه درختی برای مثال در صورتی می تواند سالم باشد که بیوماس آن زیاد باشد و در غیر این صورت قضیه بر عکس خواهد بود.بسیاری از گونه ممکن است قبل از هر گونه بروز علایم بیماری محو شوند. با این حال با کاهش و افت گونه های بومی، یکپارچگی اکوسیستم کاهش پیدا خواهد کرد(نوز ۱۹۹۵).
اگر چه افراد خوشبین فناوری ممکن است چنین تصور کنند که جایگزین انوانتوری فعلی منابع طبیعی را می توان کشف و اختراع کرد، با این حال تا ان جا که ما می دانیم هیچ کس هیچ گونه جایگزینی را برای خدمات اکولوژیکی نظیر گرده افشانی تثبیت نیتروژن تخلیص اب و غیره که بتوان اختراع ایجاد کرد گزارش نکرده است. در واقع برخی از اکولوژیست ها و طرفداران محیط زیست عنوان کرده اند که می توان چنین اذعان کرد که مهندسان می توانند یکسری جایگزین های مصنوعی برای فرایند های اکولوژیکی و کارکرد های ان در اقتصاد طبیعت ایجاد کنند به طوری که بتواند یک سری خدمات رایگان را برای اقتصاد بشری به ارمغان بیاورد.اگر چه این مسئله مورد انتقاد شدید بسیاری از طرفداران محیط زیست قرار گرفته است با این حال دیگر سند بین المللی موثر یعنی محافظت از زمین(اتحادیه ی بین المللی حفاظت از طبیعی،برنامه ی محیط زیست سازمان ملل،سرمایه ی جهانی طبیعت ۱۹۹۱)گزارش حفاظت مدارانه در خصوص پایداری در اختیار گذاشته اند. عنوان ان راهبردی برای زندگی یا حیات پایدار و نه راهبردی برای توسعه ی پایدار است. حیات پایدار بر خلاف توسعه ی پایدار به عنوان یک فعالیت اقتصادی بشری عنوان می شود که به طور جد به فرایند های اکولوژیکی و کارکرد های ان اخلال وارد نمی کند و در عوض به عنوان یک سری اکوسیستم های مصنوعی (اقتصاد بشری )محسوب می شود که به صورت همزیست با اکوسیستم های طبیعی نزدیک سازگاری پیدا می کند که طرح ان توسط جکسون ۱۹۸۰ و ۱۹۸۷ عنوان شده است. با در نظر گرفتن پیشنهاد رابینسون ۱۹۹۳، می توان چنین عنوان کرد که هدف حفاظت بیولوژیک می تواند در دو راستا تنظیم شده باشد. نخستین رویکرد با رویکرد و عرف محافظه کاران امریکایی هم خوانی داشته و عموما بر اساس ذخایر تنوع زیستی می باشد. حفاظت گرایی کلاسیک به جز چند استثنا عمدتا انسان محور بوده است. زمینه هایی کنار گذاشته برای تفرج ، زیبایی شناسی و تلطیف روحی (فورمن ۱۹۹۵) نیز عنوان شده است.یکی از اثرات جانبی دیکر حفاظت بیولوژیک بوده است(فورمن ۱۹۹۵). رویکرد محافظه کاران معاصر از رویکرد پیشینیان قرن بیستم تا حدودی متفاوت و دو محوری بوده است( نوز ۱۹۹۵). بیوتا و موجودات زنده ارزش گذاری شده اند. بر همین منوال، اولویت اصلی به حفاظت بیولوژیک به جای تفرج داده می شود و سایر استفاده های غیر مصرفی بشر از مناطق حفاظت شده و ذخیره گاه ها انتخاب، تعیین محدوده، همبسته و همراه با بهترین علوم موجود صرف نظر از ویژگی های تفرجی و زیبایی شناسی خود مدیریت می شوند(فورمن و همکاران ۱۹۹۲). اگرچه رویکرد دوم مصرف محور است ولی نمی تواند تعمیمی از عرف منبع گرا باشد.بلکه این ناشی از مفهوم اخیر طبیعت به عنوان مجموعه ای از اکوسیستم های یک پارچه است(الن و استار ۱۹۸۲، انیل و همکاران ۱۹۸۶، الن و هکمسترا ۱۹۹۲) که در آن اقتصاد بشری کاملا در نظر گرفته می شود( کاستانزا و دالی ۱۹۹۲، الن و هکسترا ۱۹۹۳). پیشنهاد ما این است که پایداری اکولوژیکی مظهر و نماد این رویکرد دوم حفاظت بیولوژیک است.این رویکرد مکمل و نه جایگزین رویکرد بهره برداری گرای معاصر است. فعالیت های اقتصاد بشری عر فا ریشه در تئوری داشته و تحت محدودیت های اقتصادی قرار گرفته اند. یک توسعه پیشنهادی ایجاد موانع هیدروالکتریک در آمازون و یا پاساژ در اریزونا می باشد که گفته می شود به دلیل هزینه های بالای مورد نیاز برای سرمایه گذاری اجرای آن غیر ممکن خواهد بود. بر اساس گفته چارلز (۱۹۹۴)، می توان چنین گفت که علاوه بر این محدودیت اقتصادی، فعالیت های بشری را می توان توسط محدودیت های بوم شناسی قضاوت کرد.:پایداری بوم شناسی. یکی از ریسک های اقتصادی اصلی پیشنهادی تثبیت مجدد گله های قابل برداشت علف خواران بومی در دشت های گریت پلین امریکا و ایجاد بیشه زراعی در تایلند است که گفته می شود اگر هزینه ها بیش از منفعت و سود باشد نبایستی اجرا شوند با این حال در صورتی که سلامتی اکوسیستم را در بزرگ مقیاس و بلند مدت به خطر نیاندازد می توان در قالب پروژه های میان مدت آن را اجرا کرد. این تفسیر بوم شناسی از پایداری با مفهوم حفاظت اولیه سلامت اکوسیستم هم پوشانی دارد. مفهوم سلامتی اکوسیستم فرایند اصلاح و پالایش می باشد( کاستنزا و همکاران ۱۹۹۲، کالیکوت ۱۹۹۵، روپرت و همکاران ۱۹۹۵). ترکیب پایداری بوم شناسی و سلامتی اکوسیستم موازی با ترکیب حفاظت بیولوژیک و یکپارچکی اکولوژیک توسط انگریمر و کار ۱۹۹۴ و نوز ۱۹۹۵ است. بر این اساس، اگر یک پارچکی اکولوژیکی بر ترکیب گونه ای و ساختار جامعه ای دلالت داشته باشد، بهره برداری اقتصادی و سکونت انسانی در یک منقطه می تواند موجب به خطر انداختن این یک پارچکی شود مگر این که این سری بهره برداری ها موجب به وجود امدن برخی پایداری های کوتاه مدت شود. یک اکوسیستم میان مقیاس می تواند مکمل وجود گونه هایی باشد که در نهایت قوانین بشری را تحت تاثیر قرار می دهد(راپورت ۱۹۹۵). یعنی، فرایند های بوم شناسی نظیر تولید اولیه، حفظ منابع غذایی و سیکل و تثبیت نیتروژن ، پایداری خاک و تخلیص آب زمانی رخ میدهد که گونه های با مطلوبیت کم را بتوان با گونه های مطلوب جایگزین کرد.از این رو می توان پیشنهاد کرد که سکونت پایدار انسانی و کاربری اقتصادی و مصرف آب تا حدودی مصالحه کننده یک پارچکی بوم شناسی می باشد و سلامت اکوسیستم را به خطر نمی اندازد. پایداری اکولوژیکی و هنجار مربوطه آن یعنی سلامت اکوسیستم، دارای ابعاد ارزش گذاری انسان محور و بوم محور است. اکوسیستم های تحت اشغال و بهره برداری انسان نه تنها تولید کالاهای ارزشمند نظیر غذا، علوفه، سوخت در اختیار می گذارند با این حال در صورتی که آن ها سالم باشند، می توانند خدمات ارزشمندی( هوای پاک، آب اشامیدنی، کنترل سیلاب، گرده افشانی و غیره) در اختیار بگذارند. بر خلاف اظهارات للا و نکرد ۱۹۹۶، که ایده خوب بودن فرایند های طبیعی و تنوع زیستی را حتی اگر هیچ انسانی روی زمین نباشد رد کردند می توان کفت که اکوسیستم ها و فرایند های ان ها ارزشمند می باشندو نوز ۱۹۹۵ چنین عنوان کرده است که پایداری را نمی توان انسان محورانه تفسیر کرد. مفهوم زیست محورانه و جامع پایداری تاکید بر پایداری اکوسیستم های طبیعی و همه اجزای آن ها دارد. از این رو استفاده های بشری زمانی مفهوم پیدا می کند که با حفاظت گونه های متعدد و فرایند های طبیعی سازگار باشد. لذا ما عقیده داریم که اجزای اکوسیستم را می توان به عنوان فرایند های بوم شناسی در نظر گرفت و تنها شامل چندین گونه که دارای جوامع بیوتیک می باشند نیست. با توجه به گزارشات ما در خصوص پایداری بوم شناسی اجزای جوامع بیوتیک و بیوتای بومی را می توان به طور ذاتی ارزش گذاری کرد و از اینرو اجزای اکوسیستم ها در یکپارچکی بوم شناسی می توانند نقش مهمی داشته باشند. اجزای جوامع زنده و بیوتای بومی دارای ارزش های کیفی قابل توجهی می باشند. این ارزش گذاری بوم محور از نقطه نظر پایداری بوم شناسی و سلامت اکوسیستم اساس فرایند های بوم شناسی می باشد. از این رو از دیدکاه سلسله مراتبی، بسیاری از فرایند ها و وظایف اکوسیستم نظیر سیکل عناصر مغذی از حیث جمعیت ارگانیسم ها مورد توجه خواهند بود(الن ئ استار ۱۹۸۲، انیل و همکاران ۱۹۸۶، الن و هکسترا۱۹۹۲). الن و هکسترا ۱۹۹۲ تشریح جامعی در خصوص اختلاف بین جامعه و جمعیت و دیدگاه های اکوسیستمی در بوم شناسی ارایه کردند. ساختار جامعه در جنگل ها در جنوب شرق ایالات متحده توسط لکه های حذف شده از درختان امریکا به عنوان اجزای اصلی تاج پوشش بیوم های خزان کننده شرقی تغییر یافت.در عین حال رکورد اننهای قرن اخیر هیچ گونه شاخصی در خصوص کارکرد اکوسیستم حتی در ارتفاع اپیدمیک در اختیار نگذاشته است. شاه بلوط بر اساس مطالعات شبیه سازی یک جایگزین خوب و کامل برای تولید اولیه و کسب انرژی است. اگر آلن و هکسترا از نقطه نظر بوم شناسی حق با ان ها باشد، اما لکه سیاه بلوط یک فاجعه بوم شناسی بود و این در حالی است که از نقطه نظر بوم شناسی اکوسیستم، رویداد ناچیزی است. دیگر غالب های تاج پوششی می توانند در جهت بررسی نقش شاه بلوط در تولید اولیه، احیای عناصر مغذی و تثبیت خاک باشند. ناس ۱۹۹۵ به بررسی تفاوت بین سلامت اکوسیستم و یکپارچگی جوامع بیوتیک در بلند مدت پرداختند. سلامتی برای یک پارچگی لازم و کافی نمی باشد.اگرچه یکپارچگی بوم شناسی برای سلامت اکوسیستم کافی است اما لازم نمی باشد. مثال فرضی نوس از این تفاوت بیش از الن و هکسترا ۱۹۹۲ به این صورت است: می توان اکوسیستم های زیادی را تصور کرد که کاملا سالم اند اما در معرض خطر قرار دارند. یک مزرعه درختی برای مثال در صورتی می تواند سالم باشد که بیوماس آن زیاد باشد و در غیر این صورت قضیه بر عکس خواهد بود.بسیاری از گونه ممکن است قبل از هر گونه بروز علایم بیماری محو شوند. با این حال با کاهش و افت گونه های بومی، یکپارچگی اکوسیستم کاهش پیدا خواهد کرد(نوز ۱۹۹۵).
Description
Neither the classic resource management concept of maximum sustainable yield nor the concept of sustainable development are useful to contemporary, nonanthropocentric, ecologically informed conserva- tion biology. As an alternative, we advance an ecological definition of sustainability that is in better accord with biological conservation: meeting human needs without compromising the health of ecosystems. In addi- tion to familiar benefit-cost constraints on human economic activity, we urge adding ecologic constraints. Projects are not choice-worthy if they compromise the health of the ecosystems in which human economic sys- tems are embedded. Sustainability, so defined, is proffered as an approach to conservation that would com- plement wildlands preservation for ecological integrity, not substitute for wildlands preservation. Sustentabilidad Ecológica como Concepto de Conservación Resumen: Ni el concepto clásico de manejo de recursos, ni el concepto de cosecha máxima sostenida son aplicables en biología de la conservación contemporanea, no antropocéntrica y ecológicamente informada. Como una alternativa, proponemos una definicion ecológica de sustentabilidad que es mas acorde con la conservación biológica: alcanzar las necesidades humanas sin comprometer la salud de los ecosistemas. Además de las restricciones familiares de costo-beneficio en las actividades económicas humanas, solicitamos agregar las restricciones ecológicas: Proyectos no deberán ser seleccionados si comprometen la salud de los ecosistemas en los cuales se desarrollan actividades económicas humanas. La sustentabilidad, así definida, se sugiere como una aproximación a la conservación que complementaría la conservación de áreas silvestres para la integridad ecológica, sin sustituirla.