توضیحات
وقتی احساس می کنی که نگاهی جدا از نگاه دیگران به زندگی داری اما مجبور می شوی یا خود را مجبور می کنی که مانند همگان زندگی کنی ، این کاری است بسیار مشکل .این نحوه زندگی در واقع نوعی غافلانه زندگی کردن است . یعنی تعمدآ غافلانه زیستن نه غفلتی از سر غفلت . وقتی مانند ماهی غرق در دریائیم ، تصور هم نمی کنیم که خشکی هم واقعیتی و یا کیفیتی است برای نفس کشیدن . فلذا چون در داخل زندگی هستیم و با فرمولهای آن مشغول و درگیریم ، پس غافلیم . حقیقت این جهان آن است که ، جهان لایه لایه بوده و دارای بطون زیادی است . اینکه از لایه ها و بطون این جهان و کلآ امورات آن و عالم هستی با خبر باشیم ، ادعایی است گزاف و نادرست . لذا چون از لایه های پنهان از دید و منظر خویش بی
خبریم ، پس غافلانه زندگی می کنیم .
خبریم ، پس غافلانه زندگی می کنیم .