توضیحات
روزهای منتهی به سی خرداد 1360 دستخوش اتفاقات مختلف بود. تنها رویارویی حکومت و حزب جمهوری اسلامی با دولت نبود، بلکه این حوادث بسیاری از نقاط حساس تاریخ ایران را ایجاد کرد. جبهه ملی ایران از جمله احزاب ملی بود که با نقد لوایح مجلس در بیانیه و گردهماییها در صدد رویارویی با حاکمیت بود. این رویارویی هنگام تقدیم لایحه به مجلس به اوج خود رسید. در آن هنگام جبهه ملی در اعلامیهای چنین عنوان کرد: ... هموطنان شرافتمند مردم غیور و آزادیخواه ایران. در شرایطی که همه آزادیهای فردی و اجتماعی توسط هیأت حاکمه مستبد و انحصارگر زیر پا نهاده شده و استقلال مملکت در معرض خطرات جدی قرار دارد... و بالاخره در شرایطی که انقلاب بزرگ ملت را از کلیه هدفهای بنیادی خود منحرف کردهاند از شما دعوت میکنیم که ساعت ۴ بعد از ظهر روز دوشنبه بیست و پنجم خرداد ماه در گردهمایی و راهپیمایی جبهه ملی بانگ اعتراض خود را به گوش جهانیان برسانیم. و مردم را به راهپیمایی بر ضد سیاستهای حاکمیت دعوت نمود. راهپیمایی با استقبال مردم در روزهای پایانی خرداد ۱۳۶۰ انجام شد که با درگیریهایی همراه بود. از صبح روز راهپیمایی آیتالله خمینی در برابر آن موضع گرفت . حکمی که حتی در مورد کمونیستها و گروههای ماتریالیست هم صادر نشده بود. پس از این حکم رهبران و اعضای جبهه ملی سالها زیر بدترین فشارها، توهینها و شکنجهها قرار گرفتند. دکتر مهدی مویدزاده عضو هیات اجرایی که در آن سالها مسوول سازمان جوانان بود در جزوه جبهه ملی ایران در دهه ۶۰ در این مورد چنین مینویسد: بنا برآن بود که در صورت اجتماع در میدان فردوسی سخنران اصلی آقای دکتر سنجابی باشد و در پایان قطعنامه بوسیله آقای دکتر سید حسین موسویان عضو هیئت اجرائیه و مسئول تدارکات میتینگ خوانده شود و سپس جمعیت با تکرار شعارهای از پیش تنظیم و تصویب شده بسوی دانشگاه تهران برود و در آنجا تظاهرات خاتمه یابد. از بامداد روز بیستوپنجم گروه گروه از علاقهمندان به جبهه ملی بسوی میدان فردوسی بحرکت درآمدند واز طرف دیگر همه نیروهای کمیتهها و افراد مسلح معروف به حزباللهی مراکز مختلف تهران را در کنترل خود گرفتند و با شدت هرچه تمامتر افرادی را که عازم خیابانهای منتهی به میدان فردوسی بود مورد ضرب وشتم قرار میدادند. صدها نفر بازداشت و بیمارستانها مملو از مجروحین بود. خبرگزاریهای جهانی اجتماع کنندگان در مرکز تهران و بازار را بیش از یک میلیون گزارش کردند. آقای رفسنجانی در خاطرات خود مینویسد که فقط حزباللهیها که برای سرکوب ملی گراها آمده بودند پانصد هزار تن میشدند. میدان فردوسی صحنه جنگ و گریز بود هواداران و اعضاء جبهه ملی که توانسته بودند بمیدان برسند با گروهی به رهبری آقای هادی غفاری، روحانی مشهور و قاضی خشن دادگاههای انقلاب مواجه شدند. او در حالیکه سلاح گرمی بر شال کمر خود داشت با ماشین ژیانی بمیدان فردوسی آمد و بر بالای سکوئی ایستاد و به حمله بر شرکت کنندگان در تظاهرات جبهه ملی فرمان میداد و مکرر بر ارتداد جبهه ملی حکم میراند. بسیاری از جوانان و دانشجویان وابسته به جبهه ملی که مسئولیت انتظامات را در صورت برگزاری تظاهرات داشتند از سوی اطرافیان هادی غفاری مورد بازرسی بدنی قرار گرفته درصورت کوچکترین تردید بشدت کتک میخوردند و توسط چند مامور با لباس شخصی به محلی که کمیته در انتهای خیابان فردوسی آماده کرده بود منتقل و پس از اذیت و آزار بسیار به بازداشتگاهها فرستاده میشدند. شامگاه بیست وپنجم خرداد کم نبودند خانوادههایی که بعلت بخانه نیامدن فرزندانشان دربدر سرگردان بودند و کسی پاسخگوی آنان نبود. حق تکثیر: تأیید نویسنده