مدیران و کارایی در بانکداری  / Managers and efficiency in banking

مدیران و کارایی در بانکداری  Managers and efficiency in banking

  • نوع فایل : کتاب
  • زبان : فارسی
  • چاپ و سال / کشور: 2009

توضیحات

چاپ شده در   مجله بانکداری و مالی – Journal of Banking & Finance
رشته های مرتبط مدیریت، اقتصاد، بانکداری، مدیریت مالی، اقتصاد مالی، پول و بانکداری
۱٫ مقدمه مطالعات مربوط به کارایی بانکها تبدیل به رشته‌ای در اقتصاد تجربی شده است.این مطالعات روش و چارچوب مفهومی نسبتا استانداردی را تدوین کرده‌اند.یکی از اصطلاحات اصلی در این ادبیات کارایی مدیریتی است که به سادگی نشان دهنده توانایی بانک در حداکثر کردن سود یا حداقل کردن هزینه در شرایطی معین میباشد.این عبارت،کارایی را به مدیریت نسبت میدهد.بطور متناقض،بنظر میرسد که تقریبا هیچ مطالعه تجربی درباره رابطه مدیران با کارایی مدیریتی در بانکها انجام نشده است. این مقاله تلاشی است برای روشن کردن چراغهایی در این موضوع.به تبعیت از Fries و Taci (2005)، Sensarma (2006)، Kraft و دیگران (۲۰۰۶) و Lensink و دیگران(۲۰۰۸)،روش تحلیل مرزی تصادفی Battese و Coelli (1995) برای انجام محاسبات کارایی هزینه استفاده میشود.خروجی بانک بر اساس رویکرد تولید تعریف میگردد.از پنل مجموعه داده‌ها درباره بانکهای پس‌انداز و تعاونی فنلاندی استفاده میشود.داده‌ها شامل اطلاعات شخصی دقیق درباره صدها مدیر بانکی است که مجموعه داده‌های کمی از این نوع در دسترس هستند. در این پژوهش مشخص شد که سن و تحصیلات مزیتی نسبی در اداره بانکهای نسبتا بزرگ هستند.بنظر میرسد مدیرانی که دارای مدرک دانشگاهی در زمینه مدیریت کسب و کار یا اقتصاد هستند نسبت به همکاران جوان خود که دارای مدرک دانشگاهی در زمینه حقوق،کشاورزی یا جنگلداری هستند عملکرد بهتری دارند.بنظر می‌اید مدرک سطح حرفه‌ای در مدیریت کسب و کار،پیشینه اموزشی خوبی در بانکهای بسیار کوچک محسوب میشود.در بین مدیران جوان،کارایی بعنوان تابعی از سن بهبود میابد اما در بین مدیران مسن‌تر ممکن است کارایی رو به زوال بگذارد.یک سال اضافه‌تر میتواند به میزان تقریبا ۱% بر هزینه‌های مورد انتظار تاثیر بگذارد.تغییرات مدیر بطور سیستماتیک از تغییرات میانگین فوق‌الذکر تبعیت میکند.اگر یک مدیر مسن بازنشسته شود،پیرو آن نوعا یک بهبود قابل توجه در هزینه حاصل میشود.در سایر موارد هم کارایی تحت تاثیر قرار دارد اما نظم خاصی در هدایت تغییر دیده نمیشود.ادبیات پیشین در بخش ۲ و در بخش ۳ داده‌ها مرور میشوند.روش و ویژگیها در بخش ۴ نشان داده شده‌اند.نتایج تجربی در بخش ۵ ارائه میشوند.بخش ۶ هم یافته‌ها را بطور خلاصه بیان و درباره آن بحث میکند. ۲٫ ادبیات و زمینه‌های نهادی ۲٫۱٫ ادبیات کارایی بانک کارایی تعاریف مختلفی در ادبیات پیشین دارد.بنظر میرسد رایجترین آنها کارایی هزینه باشد که به سادگی مربوط به توانایی بانک در حداقل کردن هزینه‌ها است،زمانی که قیمتهای ورودی و کمیت و ترکیب خروجی‌ها معین هستند.این مفهوم کارایی اغلب بعنوان تنها تعریف بکار رفته است.در عوض،کارایی سود ،به توانایی شرکت در حداکثر کردن سود باز میگردد. در بیشتر تحلیلهای کارایی،هدف لگاریتمی روی متغیرهایی رگرسیون میشود که بر مقدار تابع هدف یک نهاد کاملا کارا اثر میگذارند.مثلا،هزینه‌های لگاریتمی معمولا روی تبدیلهای مختلف و تراکنشهای قیمتهای ورودی،رگرسیون میشوند.تحلیل تصادفی مرزی یکی از رایجترین روشهاست.این روش عبارات خطا را به مقادیر مورد انتظار عدم کارایی و متغیرهای تصادفی مانند خطای اندازه‌گیری تجزیه میکند.خطای تصادفی ممکن است مثبت یا منفی باشد؛زیرا هزینه‌ها را افزایش میدهد.تابع هزینه یک نهاد کاملا کارا،مرز کارایی نامیده میشود. در بسیاری از مطالعاتی که درباره تعیین کننده‌های کارایی انجام شده از رویکرد ۲ مرحله‌ای استفاده میشود.اولا،امتیازات کارایی با استفاده از SFA محاسبه میشود.در مرحله دوم تعیین کننده‌های بالقوه آن با استفاده از سایر روشها تحلیل میشوند. اگر تعیین کننده‌های کارایی با متغیرهای شامل تابع قیمت همبسته باشند،این روش ممکن است منجر به نتایج اریب شود.روش Battese و Coelli (1995) تاثیر تعیین کننده‌های ناکارایی را همزمان با خود مرز کارایی با استفاده از روش احتمال حداکثر تکرارشونده بررسی میکند.هر نمونه مشاهده به یک برآورد ناکارایی اختصاص داده میشود که تا حدی به این تعیین کننده‌ها بستگی دارد.در سالهای اخیر این روش در ادبیات مربوط به کارایی بانک رشد زیادی داشته است.این توانمندی برتر احتمالی در محاسبه تعیین کننده‌های مختلف کارایی هزینه بانک توسط Fries و Taci (2005)، Sensarma (2006)، Kraft و دیگران(۲۰۰۶) و Lensink و دیگران(۲۰۰۸) استفاده شده است.این مقاله بیشتر بر تاثیر مالکیت تمرکز دارد. Williams و Nguyen (2005)از این روش در تحلیل خود درباره کارایی سود و حاکمیت بانکی استفاده کرده‌اند. علاوه بر مالکیت و ساختار حاکمیتی،چندین عامل دیگر برای پیش‌بینی کارایی بانک یافت شده‌اند.این عوامل شامل سنتهای قانونی کشور میزبان،ساختار ترازنامه و اندازه(Pestana Barros و دیگران،۲۰۰۷)،نیروی کار،خودپردازها و توانایی در حداکثر کردن سپرده‌ها در هر شعبه(Valverde و دیگران،۲۰۰۷) و سرمایه گذاریها در خدمات IT یا سخت افزار کامپیوتر(Beccalli, ،۲۰۰۷) میباشد. برای اندازه گیری خروجی‌ها،بانکداری ممکن است یکی از مشکلترین صنایع باشد.رویکرد تولید فرض میکند که بانک خدمات مالی خاصی را تولید میکند،مانند وام‌ها،سپرده‌ها و واسطه‌گری در پرداخت.انتخاب خدمات موجود در بردار خروجی اغلب بر مبنای اختیار ذهنی است.رایج بوده است که از تعداد زیادی حساب و وام بعنوان شاخصهای خروجی استفاده شود.هزینه‌های بانک بعنوان هزینه پرسنل و سایر هزینه‌های بالقوه تعریف میشوند.هزینه بهره نادیده گرفته میشود.این رویکرد بسیار رایج بوده است؛اما بنظر میرسد محبوبیت آن افت کرده است و حداقل توسط Prior (2003) استفاده شده است. قیمتهای ورودی برای محاسبات کارایی ضروری هستند.معمولا قیمت وروردیها را در سطح بانک محاسبه میکرده‌اند.با این حال،در یک بازار کاملا رقابتی،تمام بانکها در همان بازار باید با قیمتهای عامل یکسانی مواجه شوند.اگر بازار کاملا رقابتی باشد،قیمتهای عامل باید درونزاد باشند. Mountain و Thomas (1999) ممکن است اولین نفراتی بوده باشند که درباره این موضوعات بطور دقیق بحث کرده‌اند.پروکسی‌های قیمت وروردی خاص بانک،در محاسبات تابع هزینه،بطور خاص گمراه کننده هستند(Koetter, ،۲۰۰۶).یک راه برای اجتناب ازاین مشکل،محاسبه میانگینها برای هر حوزه جغرافیایی و استفاده از میانگین برای کل بانکهای ناحیه است،کاری که Koetter (2006) و Bos و Kool (2006) انجام دادند. این مقاله اثر ویژگیهای مدیریت بر کارایی بانک را تحلیل میکند.تعداد کمی از عوامل مربوط به شخص قابل اندازه گیری هستند.تئوری سرمایه انسانی که اولین بار توسط بکر(۱۹۶۲) مطرح شد،فرض میکند که آموزش،سرمایه انسانی باارزش خلق میکند.تئوری علامت دهی ،که بیشتر توسط اسپنس(۱۹۷۳) به آن پرداخته شده،فرض میکند که افراد ماهر به دانش دست پیدا میکنند تا نوع‌شان را نشان دهند. آزمون تئوریها،در مقابل یکدیگر مشکل است.زیرا هر دو منجر به پیش‌بینی‌های تجربی نسبتا یکسانی میشوند. رایلی(۲۰۰۱)شواهد تجربی را مرور کرد که یافته‌های او بنظر متعارض می‌ایند.هر دو تئوری بیان میکنند که آموزش مدیر باید با کارایی بانک همبسته باشد. هالمستروم(۱۹۸۲۹ بیان میکند که مشاغل نگران انگیزه کارکنان جوان هستند و آنها را مجبور به کار سخت در دروه کاری خود میکنند.بنابراین،ممکن است انتظار داشته باشیم مدیران جوان از همقطاران قدیمی‌تر خود بهتر کار کنند. شاید عجیب باشد که بنظر میرسد تحقیقات اقتصادسنجی کمی درباره اثر ویژگیهای مدیران بر عملکرد بانک شده است.با این وجود،سهام مدیرعامل شرکت،کارایی هزینه را در بین بانکهای آمریکایی ضعیف میکند(Pi و Timme, ،۱۹۹۳)گردش مالی مدیر شعبه با وامهای بد همبستگی دارد،احتمالا به این دلیل که مدیریت محلی به تدریج دانش ضمنی را در وام گیرندگان محلی انباشته میکند(Ferri،۱۹۹۷).در موسسات مالی غیربانکی،تاثیر پیشینه تحصیلی مدیر صندوق بر عملکرد پورتفولیوی اوراق بهادار تحلیل شده است(Gottesman و Morey ،۲۰۰۶؛ Chevalier و Ellison ،۱۹۹۹). بانکهای تعاونی در بین بانکهای با مسئولیت محدود دارای مزیت اطلاعاتی هستند.زیرا اعضای تعاونی‌های اعتباری معمولا در یک جامعه زندگی میکنند و اغلب درگیر فعالیتهای مشابه هستند.اگر قصور یک وام گیرنده منجر به خسارت یکی از اعضا شود،وام گیرندگان باید در نظامهای با مسئولیت مشترک بر یکدیگر نظارت کنند(Ghatak ،۲۰۰۰).بطور جایگزین،اعضای غیر قرض گیرنده میتوانند بر بدهکاران نظارت کنند(Banerjee و دیگران،۱۹۹۴).بنظر میرسد تعاونیهای اعتباری استرالیا با کم کردن انتشار نرخ بهره خود،مزایای کارایی هزینه را به اعضا رسانده‌اند(Esho ،۲۰۰۱).

Description

Bank efficiency studies have become an established field of empirical economics. These studies have developed a relatively standardised methodology and conceptual framework. A central term in this literature is ‘‘managerial efficiency”, which simply refers to the ability of a bank to maximise profits or minimise costs under given circumstances. This expression attributes efficiency to managers. Paradoxically, there seem to be almost no empirical studies on the relevance of managers to managerial efficiency in banking. This paper is an attempt to shed some light on this issue. Following Fries and Taci (2005), Sensarma (2006), Kraft et al. (2006) and Lensink et al. (2008), the stochastic frontier analysis (SFA) method of Battese and Coelli (1995) is used to derive cost effi- ciency estimates. Bank output is defined according to the production approach. A unique, detailed panel data set on Finnish cooperative and savings banks is used. The data includes detailed personal information on hundreds of bank managers; few data sets of this kind are available. It is found that age and education affect cost efficiency in a complicated way. University graduates have a comparative advantage in running relatively large banks. Managers with university degrees in business administration or economics seem to outperform their colleagues with a university degree in law or agriculture and forestry. Vocational level qualification in business administration seems an excellent educational background in very small banks. Among young managers efficiency typically improves as a function of age but among the oldest efficiency may deteriorate. An additional year of age can affect expected costs by almost 1%.Manager changes are systematically followed by above average changes in efficiency. If an old manager retires, a significant cost efficiency improvement typically follows. In other cases efficiency is affected, but there is no regularity in the direction of change. Previous literature is reviewed in Section 2. Section 3 describes the data. The method and the specification are presented in Section 4. Empirical results are presented in Section 5. Section 6 summarises and discusses the findings.
اگر شما نسبت به این اثر یا عنوان محق هستید، لطفا از طریق "بخش تماس با ما" با ما تماس بگیرید و برای اطلاعات بیشتر، صفحه قوانین و مقررات را مطالعه نمایید.

دیدگاه کاربران


لطفا در این قسمت فقط نظر شخصی در مورد این عنوان را وارد نمایید و در صورتیکه مشکلی با دانلود یا استفاده از این فایل دارید در صفحه کاربری تیکت ثبت کنید.

بارگزاری