تفسیر مجدد اصول مسئولیت اجتماعی شرکتی: رویکرد کاربردی / A Reinterpretation of the Principles of CSR: A Pragmatic Approach

تفسیر مجدد اصول مسئولیت اجتماعی شرکتی: رویکرد کاربردی A Reinterpretation of the Principles of CSR: A Pragmatic Approach

  • نوع فایل : کتاب
  • زبان : فارسی
  • ناشر : وایلی Wiley
  • چاپ و سال / کشور: 2010

توضیحات

رشته های مرتبط: مدیریت، مدیریت کسب و کار و مدیریت عملکرد
مقدمه نظریه عملکرد اجتماعی شرکت نشان دهنده یکی از تاثیرگذارترین رویکردها درون ادبیات کسب و کار و جامعه می باشد. این نظریه بیان دارد که کسب و کار و جامعه نهادهای در هم تنیده اند و بدین دلیل شرکت در قبال جامعه مسئولیت دارد که می توان با مدل عملکرد اجتماعی وود نشان داد. مدل عملکرد اجتماعی شرکت ترکیبی است که شامل موارد زیر است ۱- اصول مسئولیت اجتماعی شرکت، ۲- فرایندهای پاسخگویی اجتماعی شرکت و ۳- پیامدهای رفتار شرکتی. مدل عملکرد اجتماعی شرکت شامل مبنای هنجار بنیاد یا اصول مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت بوده که بیان می کند شرکت ها باید چه کار کنند؛ مولفه توصیفی که تمرکز بر چیزی دارد که شرکت ها درواقع در پاسخ به اصول مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت انجام می دهند و مولفه ابزاری که توجه را به پیامدهای حقیقی مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت جلب می سازد. سرانجام آنکه مدل عملکرد اجتماعی شرکت نشان دهنده روابط میانی بین این سه موضوع است. نقطه قوت مدل عملکرد اجتماعی شرکت جامع بودن و ترکیب منطقی از مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت مفهومی تا شروع دهه ۱۹۹۰ می باشد؛ عملکرد اجتماعی شرکت بری بسیاری به عنوان چارچوب غالب برای زمینه شرکت و جامعه عمل می کند. نظریه های عملکرد اجتماعی شرکت و مدل وود با انتقاد رو به رو شده است. نخست آنکه آنها به خاطر ابزار دسته بندی مورد انتقاد واقع شده اند که به خاطر رابطه نامشخص بین اصول مدل، فرایندها، و پیامدها بوده و لذا احتمالات کمی برای توضیحات و پیش بینی ها فراهم می کنند. آنها همچنین به خاطر کمبود نظریه هنجار بنیاد واضح کسب و کار در جامعه انتقاد شده اند و می توانند تجویز کنند که رفتار کسب و کار مناسب بوده و کدام یک این طور نیست. این انتقاد دوم نقطه مبدا برای جستجوی خود در این مقاله می باشد. به طور خلاصه در این مقاله رویکرد عملی به نقش و مسئولیت پذیری کسب و کار در جامعه را استدلال نمودیم که در آن نارسایی های هنجاری نظریه عملکرد اجتماعی شرکت را می توان از طریق تکرارهای دموکراسی بخری معاهده های اخلاقی تحکیم بخشید و لذا مبنای توجیه شده برای تلاش شرکت ها در عرصه اجتماعی و ارزیابی این تلاش ها پدید آورد. ما رویکرد خود را به ازای نظریه هنجاربنیاد کسب و کار در جامعه با تفسیر مجدد اصول مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت طبق مفهوم اخلاقی توسعه پایدار شرح می دهیم. از زمان انتشار آینده مشترک خود در سال ۱۹۸۷، مفهوم توسعه پایدار به طور قابل توجهی در عرصه های کسب و کار، مدنی و سیاسی جامعه مد نظر واقع شده است. علاوه بر این، ملل متحد به طور فزاینده نقشی را برای کسب و کار در بررسی چالش های توسعه پایدار اتخاذ می کند، نقشی که از طریق فرایندهای سیاسی بین المللی تضمین شده است. همچنین معتقدیم که این بازتفسیر دارای مفاهیم عمده برای طرف اقدام و اصول مسئولیت اجتماعی شرکت و برای ارزیابی پیامد تلاش های مسئولیت اجتماعی شرکت ها دارد. این مقاله بر طبق زیر پیش می رود. نخست اینکه اصول مدل مسئولیت اجتماعی شرکت و عملکرد اجتماعی شرکت را مطرح می کنیم. سپس به بحث محدودیت های اصول مسئولیت اجتماعی شرکت به عنوان مبنای هنجاربنیاد تلاش های مسئولیت اجتماعی شرکت ها می پردازیم و پیامد این تلاش ها را ارزیابی می کنیم. پس از معرفی مفهوم توسعه پایدار، مفهوم تکرار دموکراسی و سیاست قضایی تولیدی را مطرح می کنیم به منظور اینکه رویکردهای متقابل را با نقش و مسئولیت کسب و کار و شرکت در جامعه تلفیق دهیم که اصول نسبی مسئولیت اجتماعی شرکت و هنجارهای جهانی تر توسعه پایدار این مطلب را بیان نموده اند. این بحث مسیر تفسیر مجدد اصول مسئولیت اجتماعی شرکت را هموار می سازد. سرانجام آنکه به طور کوتاه به بحث برخی مفاهیم اصول تفسیر مجدد مسئولیت اجتماعی شرکت برای شرکت به منزله تلاش های مسئولیت اجتماعی شرکت و ارزیابی این تلاش ها می پردازیم.

Description

THE THEORY OF CORPORATE SOCIAL PERFORMANCE (CSP) REPRESENTS ONE OF THE MOST INFLUENTIAL APPROACHES within the business and society literature (Melè, ۲۰۰۸). This theory – which holds that business and society are interwoven entities and by that reason business has a responsibility to society in some way or the other – is perhaps best represented by Wood’s (1991) CSP model. The CSP model is a synthesis that includes (1) principles of corporate social responsibility (CSR); (2) processes of corporate social responsiveness; and (3) outcomes of corporate behavior. The CSP model thus encompasses a normative foundation or principles of CSR expressing what companies ought to do; a descriptive element focusing on what companies in fact do in response to the principles of CSR; and an instrumental element that draws attention to the actual outcomes of CSR. Finally, the CSP model demonstrates the interrelationship between these three topics. An important strength of the CSP model is its comprehensiveness and its logical synthesis of the conceptual CSR literature up to the beginning of the 1990s; CSP serves for many as an overarching framework for the Business and Society fi eld (Whetten et al., 2002). Theories of CSP and the Wood’s (1991) model have, however, also met criticism. First of all, they have been criticized for only being a classifi catory device because of an unclear relationship between the model’s principles, processes, and outcomes, and thus providing few possibilities for generating explanations and predictions (Mitnick, 1993; Husted, 2000; Whetten et al., 2002). They have also been criticized for lacking a clear normative theory of business in society (Swanson, 1995; 1999; Whetten et al., 2002; Scherer and Palazzo, 2007; van Oosterhout and Heugens, 2008) capable of prescribing what appropriate business behavior is, and what it is not. It is this second critique that constitutes the point of departure for our inquiry in this paper. In brief, this paper argues for a pragmatic approach to the role and responsibility of business in society (Wicks and Freeman, 1998) in which the normative defi ciencies of CSP theory can be strengthened trough democratic iterations (Benhabib, 2006; 2008) of some or the other ethical treatise, and thus provide a justifi ed foundation for companies’ efforts in the societal arena, and for judging those efforts. We illustrate our approach to a normative theory of business in society by reinterpreting the principles of CSR from the ethical concept of sustainable development (WCED, 1987). Since the publication of Our Common Future (also referred to as the Brundtland Report) in 1987, the concept of sustainable development has achieved relatively broad acceptance in the political, civil, and business spheres of society. In addition, the United Nations (UN) increasingly subscribes a role for business in addressing the challenges of sustainable development, a role that has been warranted through international political processes (Langhelle et al., 2008). We further argue that such a reinterpretation has important implications, both for the action counterpart (Wood, 1991) to the principles of CSR and for evaluating the outcomes of companies’ CSR efforts. This paper proceeds as follows: First, we present the principles of CSR and the CSP model. Then we discuss the limitations of the CSR principles as a normative foundation for companies’ CSR efforts and for evaluating the outcome of those efforts. After introducing the concept of sustainable development, we present the concept of jurisgenerative politics and democratic iterations in order to reconcile the somewhat contrasting approaches to the role and responsibility of business in society suggested by the relativistic principles of CSR and the more universal norms of sustainable development. This discussion paves the way for reinterpreting the CSR principles. Finally, we briefl y discuss some implications of the reinterpreted principles of CSR for companies CSR efforts, and for judging about those efforts.
اگر شما نسبت به این اثر یا عنوان محق هستید، لطفا از طریق "بخش تماس با ما" با ما تماس بگیرید و برای اطلاعات بیشتر، صفحه قوانین و مقررات را مطالعه نمایید.

دیدگاه کاربران


لطفا در این قسمت فقط نظر شخصی در مورد این عنوان را وارد نمایید و در صورتیکه مشکلی با دانلود یا استفاده از این فایل دارید در صفحه کاربری تیکت ثبت کنید.

بارگزاری