Hitler and the Armenian Genocide
- نوع فایل : کتاب
- زبان : انگلیسی
- نویسنده : Kevork B. Bardakjian
- تعداد صفحه : 86
توضیحات
بخشی از کتاب «هیتلر و نسل کشی ارمنی ها»
خاطرات هیتلر، 22 اگوست 1939:
من تصمیم خود را برای حمله به لهستان در بهار گذشته گرفتم. در حقیقت، من از این می ترسیدم که ائتلاف سیاسی مرا مجبور کند تا به صورت هم زمان به انگلیس و فرانسه و روسیه و لهستان حمله کنم. حتی این خطر را هم نباید دور از انتظار دانست. پس از پاییز سال 1938، و به سبب اینکه متوجه شدم که ژاپن نمی تواند به ائتلاف ما بپیوندد، و موسیلینی نیز به سبب اشکال تراشی های شاه ایتالیا و خیانت های رذیلانه ی ولیعهد تحت فشار است، تصمیم گرفتم تا با استالین متحد شوم.
در آخرین تجزیه و تحلیلم، به این نتیجه رسیدم که تنها سه دولتمردان بزرگ در جهان وجود دارند. استالین، من، و موسولینی. در این میان موسیلینی ضعیف ترین است. برای اینکه او قادر نیست نه در برابر قدرت تاج و تخت ایستادگی کند و نه کلیسا. استالین و من تنها کسانی هستیم که آماده ایم تا آینده را در نظر آوریم و با آن روبرو شویم، تنها آینده و نه هیچ چیز دیگر. بر همین اساس، من باید ظرف چند هفته آینده با استالین در مورد مسائل مرزی آلمان و روسیه [مسئله لهستان] و تقسیم جهان گفتگو کنم.
قدرت ما از سرعت و خشونت ما سرچشمه می گیرد؛ چنگیز خان میلیون ها نفر از زنان و کودکان را با قصد قبلی و قلبی شاد قتل عام کرد. تاریخ صرفا او را بنیانگذار یک دولت می داند. اینکه تمدن ضعیف اروپای غربی در مورد من چه قضاوتی می کند برای من پشیزی ارزش ندارد.
من فرمانی صادر خواهم کرد، که هدف ما از جنگ تنها رسیدن به یک قلمرو مشخص نیست بلکه دشمن نیز باید از نظر فیزیکی نابود شود، و هرکسی که بخواهد [از فرمان من] کلمه ای انتقاد کند، به جوجه اعدام سپرده خواهد شد. بر همین اساس من به جان بر کفان خود را در جبهه شرق آماده باش کاملا داده ام وبه آنها دستور داده ام تا بیرحمانه و بدون گذشت، مردان، زنان و کودکان لهستانی نژاد و لهستانی زبان را به کام مرگ بفرستند. تنها در این صورت است که ما می توانیم فضای زندگی (Lebensraum) مورد نیازمان را به دست آوریم. چه کسی، بعد از این همه [مصیبت]، امروز از قتل عام ارمنی ها سخن می گوید؟
:
خاطرات هیتلر، 22 اگوست 1939:
من تصمیم خود را برای حمله به لهستان در بهار گذشته گرفتم. در حقیقت، من از این می ترسیدم که ائتلاف سیاسی مرا مجبور کند تا به صورت هم زمان به انگلیس و فرانسه و روسیه و لهستان حمله کنم. حتی این خطر را هم نباید دور از انتظار دانست. پس از پاییز سال 1938، و به سبب اینکه متوجه شدم که ژاپن نمی تواند به ائتلاف ما بپیوندد، و موسیلینی نیز به سبب اشکال تراشی های شاه ایتالیا و خیانت های رذیلانه ی ولیعهد تحت فشار است، تصمیم گرفتم تا با استالین متحد شوم.
در آخرین تجزیه و تحلیلم، به این نتیجه رسیدم که تنها سه دولتمردان بزرگ در جهان وجود دارند. استالین، من، و موسولینی. در این میان موسیلینی ضعیف ترین است. برای اینکه او قادر نیست نه در برابر قدرت تاج و تخت ایستادگی کند و نه کلیسا. استالین و من تنها کسانی هستیم که آماده ایم تا آینده را در نظر آوریم و با آن روبرو شویم، تنها آینده و نه هیچ چیز دیگر. بر همین اساس، من باید ظرف چند هفته آینده با استالین در مورد مسائل مرزی آلمان و روسیه [مسئله لهستان] و تقسیم جهان گفتگو کنم.
قدرت ما از سرعت و خشونت ما سرچشمه می گیرد؛ چنگیز خان میلیون ها نفر از زنان و کودکان را با قصد قبلی و قلبی شاد قتل عام کرد. تاریخ صرفا او را بنیانگذار یک دولت می داند. اینکه تمدن ضعیف اروپای غربی در مورد من چه قضاوتی می کند برای من پشیزی ارزش ندارد.
من فرمانی صادر خواهم کرد، که هدف ما از جنگ تنها رسیدن به یک قلمرو مشخص نیست بلکه دشمن نیز باید از نظر فیزیکی نابود شود، و هرکسی که بخواهد [از فرمان من] کلمه ای انتقاد کند، به جوجه اعدام سپرده خواهد شد. بر همین اساس من به جان بر کفان خود را در جبهه شرق آماده باش کاملا داده ام وبه آنها دستور داده ام تا بیرحمانه و بدون گذشت، مردان، زنان و کودکان لهستانی نژاد و لهستانی زبان را به کام مرگ بفرستند. تنها در این صورت است که ما می توانیم فضای زندگی (Lebensraum) مورد نیازمان را به دست آوریم. چه کسی، بعد از این همه [مصیبت]، امروز از قتل عام ارمنی ها سخن می گوید؟
:
